پرسش:
آیا پدر و مادر و اجداد رسول خدا مومن و یکتا پرست بودهاند؟
پاسخ
ایمان آباء واجداد نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله را میتوان از طرق مختلفی همچون استناد به آیات، برخی روایات و باور علمای بزرگ شیعه و سنی به اثبات رساند که ذیلا به برخی از آنها اشاره میگردد.
۱. افتخار پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) به گذشتگانش
پیامبراکرم صلی الله علیه و آله یکی از افتخارات خود را این می داند که فرزند عبدالمطلب است همانگونه که ایشان در جنگ فرمودند:
«انا النبی لا کذب انا بن عبدالمطلب»[۱]؛ من پیامبر هستم و دروغ نمی گویم من فرزند عبدالمطلب هستم.
به قطع واضح و روشن است که پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) بی جهت خود را منسوب به گذشتگانش نمی کند آن هم در حالی که آیه قرآن می فرماید: «أَنَّ اللّهَ بَرِيءٌ مِّنَ الْمُشْرِكِينَ وَرَسُولُهُ»[۲]؛ همانا خداوند و رسولش از مشرکین بیزار هستند.
با توجه به این آیه شریفه قطعا در صورتی که پیشینیان پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) مشرک بودند می بایست رسول الله از این ایشان برائت بجوید چون آیه اطلاق دارد و مختص به زمان خاصی نیست در حالی که در سیره نبی گرامی اسلام نداریم که ایشان از آباء واجداد خود برائت جسته باشند.
۲- ظهور قرآن کریم بر پاکی و طهارت صلب آباء نبی
خداوند خطاب به رسول خود می فرماید: «وتقلبك في الساجدين»[۳]؛ و به انتقال تو در اهل سجود (و به دوران تحوّلت از اصلاب شامخه به ارحام مطهره) آگاه است.
از ابن عباس در تفسیر این آیه چنین نقل شده که: یعنی تو را در صلب پیامبران و انسانهای پاک قرار داد.[۴]
۳- پاکترین خلق خدا نمی تواند از صلب نجس باشد.
خداوند می فرماید:
«انما المشرکون نجس»؛[۸]
مشرکان نجس هستند. اگر نعوذ بالله گفته شود که پدر و مادر پیامبر(صلی الله علیه وآله و سلم) کافر هستند، پس طبیعتا باید نجس باشند در حالی که چگونه میتوان پذیرفت که پاکترین خلق خداوند از شخصی نجس متولد گردد و در صلب او باشد؟
افزون بر اینکه نبی گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمودند:
«لم يزل الله ينقلني من الأصلاب الطيبة إلى الأرحام الطاهرة مصفى مهذبا لا تنشعب شعبتان الا كنت في خيرهما»؛[۹]
پیوسته خداوند من را از صلبهای پاک به رحمهای پاک و پاکیزه منتقل نموه است و در هیچ نسلی دو شعبه نشدند مگر اینکه من در صلب پاکترین ایشان قرار گرفتم.
۴- شرط عذاب دعوت به ایمان است.
از جمله مهمترین مواردی که در مورد عذاب اقوام پیشین مورد توجه است این است که همه این اقوام بعد از دعوت پیامبرانشان و اسرار ایشان بر ایمان، در صورتی که قوم انکار می کردند مستحق عذاب می شدند و عذاب الهی نازل می شد و ایشان مستحق جهنم می شدند، همانگونه که خداوند می فرماید: «وما كنا معذبين حتى نبعث رسولا»[۱۰]
اما در مورد پدر و مادر پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) این مساله صادق نیست چرا که در زمان حیات ایشان هنوز پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) مبعوث نشده بودند از این رو دعوتی انجام نداده که پدر و مادرش انکار کنند و مستحق عذاب شوند.
از سویی دیگر هم ثابت است که قریش مخصوصا بنی هاشم به دین ابراهیم بودند و بت نمی پرستیدند. پس نمی توان ایشان را کافر دانست و مستحق عذاب الهی.
۵- تصریح بزرگان مذاهب اسلامی بر ایمان اجداد نبی
قاطبه علمای شیعه معتقد به ایمان همه آباء و اجداد نبی مکرم اسلام هستند. در این میان برخی بزرگان اهل سنت نیز به این مهم تصریح و اعتراف کرده اند که به چند نمونه اشاره میگردد.
الف. سیوطی
وی در مورد والدین پیامبر(صلی الله علیهم اجمعین) مینویسد:
«أنهما لم يثبت عنهما شرك بل كانا على الحنيفية دين جدهما إبراهيم عليه السلام؛[۱۱]
همانا این دو شرکشان ثابت نیست بلکه ایشان به دین جدشان ابراهیم حنیف بودند».
علاوه بر این جلال الدین سیوطی در دفاع از ایمان والدین پیامبر (صلی الله علیهم اجمعین) کتب و رسائلی را نگاشته که عبارتند از:
۱. مسالك الحنفاء في والدي المصطفى
۲. الدرج المنيفة في الآباء الشريفة
۳. المقامة السندسية في النسبة المصطفوية
۴. التعظيم والمنة في أن أبوي رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم في الجنة
۵. نشر العلمين المنيفين في إحياء الأبوين الشريفين
۶. السبل الجلية في الآباء العلية
ب. قسطلانی شافعی
وی در باب ایمان والدین نبی گرامی اسلام(صلی الله علیهم اجمعین) مینویسد:
« فالحذر الحذر، من ذكرهما بما فيه نقص، فإن ذلك قد يؤذى النبى صلى الله عليه وسلم-، فإن العرف جار بأنه إذا ذكر أبو الشخص بما ينقصه، أو وصف بوصف به، وذلك الوصف فيه نقص تأذى ولده بذكر ذلك له عند المخاطبة؛[۱۲]
به دور باشید به دور باشید، از اینکه والدین پیامبر (صلی الله علیهم اجمعین) را به اموری که بیانگر نقص در مورد ایشان است ذکر کنید، چرا که این امر موجب اذیت پیامبر(صلی الله علیه وآله و سلم) است، همانگونه که عرف به این است که اگر در مقابل شخصی کلام به نقصان گویی در مورد والدین شخصی داشته باشیم وی اذیت می شود»
ج. آلوسی
وی در تفسیر خود در مورد ایمان پدر و مادر نبی گرامی اسلام آورده است:
«واستدل بالآية على إيمان أبويه صلّى الله تعالى عليه وسلّم كما ذهب إليه كثير من أجلة أهل السنة، وأنا أخشى الكفر على من يقول فيهما رضي الله تعالى عنهما ؛[۱۳]
استدلال شده است بر ایمان والدین پیامبر(صلی الله علیه وآله و سلم) کما اینکه بسیاری از بزرگان اهل سنت بر این نظر هستند و من می ترسم از اینکه در مورد این دو بزرگوار حکم به کفر بدهم»
د. ابن عابدین
وی نیز چنین مینویسد:
«مطلب في إحياء أبوي النبي – صلى الله عليه وسلم – بعد موتهما ألا ترى أن نبينا – صلى الله عليه وسلم – قد أكرمه الله تعالى بحياة أبويه له حتى آمنا به كما في حديث صححه القرطبي وابن ناصر الدين حافظ الشام وغيرهما، فانتفعا بالإيمان بعد الموت على خلاف القاعدة إكراما لنبيه – صلى الله عليه وسلم – كما أحيا قتيل بني إسرائيل ليخبر بقاتله؛[۱۴]
مطلبی در مورد ایمان پدر و مادر پیامبر(صلی الله علیهم اجمعین) بعد از مرگشان، مگر ندیدی که خداوند به پیامبر این کرامت را عطا کرده است که پدر و مادرش زنده شوند تا اینکه به وی ایمان بیاورند همانگونه که در حدیثی که قرطبی و ابن ناصر الدین آنرا تصحیح کرده اند وارد شده است، که ایشان مومن می شوند بعد از مرگشان و این امری استکه خلاف قاعده می باشد و این از باب کرامتی است که خداوند به پیامبر (صلی الله علیه وآله) عطا نموده است، و این امر مقدور است همانگونه که خداوند کشته بنی اسرائیل را زنده کرد تا قاتلش را معرفی نماید.»
ه. ابو زهرة
وی نیز در مورد ایمان والدین نبی گرامی اسلام(صلی الله علیهم اجمعین) میگوید:
روایتی که پدر و مادر پیامبر(صلی الله علیهم اجمعین) را اهل عذاب می داند بی شک روایتی غریب است و از نظر سندی مشکل دارد.[۱۵]
نتیجه
با مراجعه به آیات نورانی قرآن کریم و همچنین روایات باب می توان به خوبی دریافت که والدین نبی گرامی اسلام (صلی الله علیهم اجمعین) ایمان داشته اند و بر دین اجدادشان که همان دین ابراهیم علیه السلام بوده، بوده اند. افزون بر اینکه پاکترین خلق خدا نمی تواند از والدین کافری که نجس است متولد شود.
منابع:
[۱] . بخارى، محمّد، صحيح البخاري، ج۴، ص۳۰، تحقيق: محمد زهير بن ناصر، دار طوق النجاة، چاپ اوّل، ۱۴۲۲ق.
[۲] توبه، ۳
[۳] . شعراء، ۲۱۹
[۴] . قرطبي، محمّد، الجامع لأحكام القرآن، ج۱۳، ص۱۴۴، تحقيق: أحمد البردوني وإبراهيم أطفيش، دار الكتب المصرية، القاهرة، چاپ دوّم، ۱۳۸۴ق. سمعانی، منصور بن محمد، تفسیر السمعانی، ج۴، ص۷۱
[۵] . نيشابورى، مسلم، صحيح مسلم، ج۴، ص۱۷۸۲، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقى، دار إحياء التراث العربى، بيروت، بى تا.
[۶] . ابن ابي حاتم رازي، عبدالرحمن بن محمّد (۳۲۷)، الجرح والتعديل، ج۹؛ ص۶۶، دار إحياء التراث العربي، بيروت، چاپ اوّل، ۱۲۷۱ هـ.ق.
[۷] . زیلعی، عبد الله بن یوسف، نصب الراية لأحاديث الهداية مع حاشيته بغية الألمعي في تخريج الزيلعي، ج۱، ص۲۸۶؛ ناشر: مؤسسة الريان للطباعة والنشر – بيروت، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.
[۸] . سوره توبه، ۳۸٫
[۹] . متقي هندي، علي بن حسام (م ۹۷۵)، كنز العمال في سنن الأقوال والأفعال، ج۱۲، ج۴۲۷، تحقيق: بكري حياني وصفوة السقا، مؤسسة الرسالة، چاپ پنجم، ۱۴۰۱ق.
[۱۰] . اسراء، ۱۵
[۱۱] . سيوطي، عبد الرحمن بن أبي بکر (م ۹۱۱)، الحاوي للفتاوي، ج۲، ص۲۵۴؛ دار الفكر للطباعة والنشر، بيروت، ۱۴۲۴ هـ.ق.
[۱۲] . قسطلاني، احمد بن محمّد (م ۹۲۳)، المواهب اللدنيّة بالمنح المحمديّة، ص ۱۱۱، ناشر: المكتبة التوفيقية، القاهرة.
[۱۳] . آلوسي، محمود بن عبد الله (م ۱۲۷۰)، روح المعاني في تفسير القرآن العظيم والسبع المثاني، تحقيق: علي عبد الباري عطية، دار الكتب العلمية، بيروت، چاپ اوّل، ۱۴۱۵ هـ.ق. ج ۱۰ ص ۱۳۵٫
[۱۴] . ابن عابدين، محمّد امين بن عمر (م ۱۲۵۲)، رد المحتار على الدر المختار، دار الفکر، بيروت، چاپ دوّم، ۱۴۱۲ هـ. ق. ج ۴ ص ۲۳۱
[۱۵] . ابو زهرة، محمد، خاتم النبيين صلى الله عليه وآله وسلم، ج۱، ص۱۱۸، ناشر: دار الفكر العربي – القاهرة، چا پ اول، ۱۴۲۵ق.
برای دانستن حقیقت نورانیه زهرای اطهر(س) اینجا کلیک کنید.
آیا حدیث منزلت تنها در واقعه جنگ تبوک از پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) نقل شده است؟؟
ثبت دیدگاه