دیدار نماینده آیت الله العظمی سیستانی با مدیران و اساتید بنیاد بین المللی امامت تعاملات اجتماعی مطلوب در آموزه های امام رضا(ع) با تأکید بر نامه حضرت به عبد العظیم حسنی(ع) برگزاری دورههای مرکز تخصصی امام شناسی جلسه هماندیشی معاون پرورشی و فرهنگی وزیر آموزشوپرورش با مسئولان دفتر تبلیغات اسلامی و مؤسسات همکار تحلیلی از یادکرد حضرت حمزه (ع) در سنت پیامبر اکرم و اهل بیت (ع) و کارکردهای آن در عصر معصومان واکاوی چرایی همتایی حمزه بن عبد المطلب (س) و جعفر بن ابی طالب (س) در کلام اهل بیت (ع) گونه شناسی ادله نقلی مورد استناد هر امام بر امامت خویش همگامی بهائیت ایران با وهابیت در تخریب قبور ائمّة بقیع (ع) فضیلت بقیع و سیره پیامبر و اهل بیت (علیهم السلام) و صحابه و تابعین در زیارت آن
دیدگاه مستشرقان به مسئله جانشینی امام یازدهم شیعیان را میتوان به سه رویکرد تقسیم کرد. برخی از آنان معتقدند که امام حسن عسکری(علیه السلام) فرزندی نداشته است و به همین خاطر معتقدند که ایشان جانشینی ندارد. عمده تکیه این رویکرد بر مدار شبهه عقیم بودن امام یازدهم برمیگردد. رویکرد دوم به جانشینی جعفربن علی معروف به جعفر کذاب اشاره دارد. رویکرد سوم اما به بحثی پردامنه در اندیشه سیاسی شیعه میپردازد که بسیار مورد توجه خاورشناسان واقع شده است. این رویکرد به اصل مسئله مهدویت میپردازد و عمدتاً نگاهی انتقادی و نادرست به آن دارد. این رویکرد، مهدویت به عنوان اصل جانشینی امام یازدهم را دارای ریشه اسطورهای و سیاسی دانسته و منشعب از سایر ادیان میداند.
مقاومت امام حسین(علیه السلام) در بیعت نکردن با یزید منجر به جنگ نابرابری بین آن دو شد. در این میان درباره چرایی بیعت نکردن امام حسین(علیه السلام) با یزید، شخصیت فرزند معاویه، ویژگی شیعیان کوفه و سرنوشت الهی بیشتر مطرح شده است. مسئله اصلی پژهش این است که اگر بیعت نکردن امام حسین(علیه السلام) با یزید با روش تاریخی بررسی شود چه عواملی در این تصمیم امام(علیه السلام) از اهمیت بیشتری برخوردارند؟ یافته های این پژوهش نشان می دهد که در منابع اولیه امید بستن امام(علیه السلام) به کوفیان و یا تن دادن به سرنوشتی محتوم تأثیر چندانی در عدم بیعت نداشته است. شخصیت یزید نیز تنها بخشی از علل عدم بیعت می تواند باشد.
حدیث جابر، حدیث مشهوری در منابع شیعه است. راوی حدیث- امام باقر (علیه السلام) - از جابربن عبدالله انصاری نقل می کند که جابر لوحی را در دست حضرت زهرا (سلام الله علیها) دیده است. این لوح هدیه ای از جانب خداوند به پیامبر (صلی الله علیه و آله) معرفی شده که نام پیامبر (صلی الله علیه و آله)، علی و یازده امام دیگر در آن آمده است.
همگام با سیر تاریخ تشیع و شکلگیری ادبیات سیاسی، مرثیهخوانی بر مصائب امامان معصوم (علیه السلام) به عنوان یکی از گونههای ادبی، در این بخش از ادبیات متعهد، خودنمایی کرده است و قیام امام حسین (علیه السلام) و حادثه عاشورا موجب شده است بسیاری از اندیشمندان و صاحبان ذوق و قریحه دنیای اسلام، قلم و خیالشان را صرف ترسیم و معرفی قیام آن حضرت کنند.
ممکن است این سخن جناب ازغدی، به جهت بعید دانستن انجام چنین جنایاتی از صحابه باشد. در پاسخ باید گفت اقدامات صحابههایی همتراز شیخین نیز در جنایاتی شبیه به ماجرای کربلا، ثبت شده است...
ابنتیمیه در کتاب الفتاوی الکبری راجع به جنگ صفین میگوید بسیاری از بزرگان صحابه در این جنگ شرکت نکردند. امام علی(ع) مجوزی برای جنگیدن نداشت و طبق نظر خود عمل کرد. وی همچنین مدعی است با توجه به روایت صلح امام حسن(ع) میتوان فهمید که نظر پیامبر(ص) این بوده است که امام علی(ع) در صفین منادی صلح باشد نه برپاکننده جنگ. به صفین و نهروان و جمل نباید به دید واحدی نگریست که ظلم و جهل است. چون درباره هر سه جنگ، دستور نبوی(ص) وجود ندارد. رویکرد علما هم درباره این سه جنگ یکسان نیست. آنها مقتولان جنگ صفین را از هر دو لشکر تمجید کردهاند. در خصوص مقتولان جمل نیز اینگونهاند، ولی درباره نهروان اینگونه نیستند و خوارج و کشتههای آنها را نکوهش کردهاند.
برای این بررسی، اجزای گزارش طبرسی با دیگر منابع سنی و شیعی تطبیق شده و با استفاده از این روش، ضمن مشخص کردن منابع طبرسی و نقاط قوت و ضعف گزارش وی، تاثیرات تفاوت نگاه سیره نویسان شیعی و سنی و یا تفاوت منابع آنان برنحوه نقل وقایع این غزوه نشان داده شده است. برآمد این بررسی نشان می دهد که هرچند طبرسی مانند دیگر سیره نویسان شیعی به ناچار در تدوین کتاب خود از منابع اهل تسنن بسیار بهره برده، اما نگاه او به سیره نبوی و غزوات پیامبر (ص) شیعی است چنان که می توان گزارش وی از غزوه خیبر را تحلیل شیعی گزارش منابع اهل تسنن دانست؛ به این شکل که اولا با دید انتقادی از منابع اهل تسنن استفاده کرده و مطالب خود را از بین نوشته های مختلف آنان گزینش کرده و ثانیا عصاره آثار و متون شیعی پیش از خود را در متن آورده است.
برایناساس، پژوهش حاضر گزارش ذهبی را در خصوص نقش امام علی علیه السلام در رخداد خیبر، در سه محور ارزیابی کرده است: فتح دژهای خیبر، تصرف برخی قلعهها با صلح یا جنگ، جدا کردن درب خیبر از آستان، نتیجه بررسی دیدگاه مورخان و ارزیابی محتوایی و سندی روایات مربوط به این گزارشها، چنین است که ذهبی با وجود اعتبار سندی و صحت محتوایی گزارههای مذکور، که میتواند موجب پذیرش هر مورخ بیطرفی باشد، متعصبانه روایات را گاه مخدوش و گاه جعلی اعلام نموده است.
هدف نگارنده در این گفتار، بررسی عملکرد صحابه نگاران به ویژه ابن حجر عسقلانی در کتاب الاصابه در زمینه تعریف صحابه و اثبات صحابی بودن افراد و مقایسه آن با عملکرد آنان در باره ایمان ابوطالب است. نشان دادن این دو عملکرد، به خوبی گویای برخورد سیاسی با موضوع ایمان حضرت ابوطالب خواهد بود.
نگارنده متن تاریخی ابوسعید عبدالملک خرگوشی (متوفی ٤٠٧ قمری) در کتاب شرف المصطفی در مورد ابوطالب بن عبدالمطلب را تحلیل کرده و نتیجه میگیرد که بر اساس این گزارش ، ابوطالب سومین فردی است که پس از حضرت علی و خدیجه علیهما السلام اسلام را پذیرفته است .