ابن حمید به طریق خود نقل کرده است؛ خلیفه دوم بر در خانه امام علی(ع) آمد که در آن؛ ایشان و تعدادی از مهاجرین از جمله طلحه و زبیر جمع بودند. عمر؛ ایشان را تهدید کرد یا از خانه خارج و بیعت میکنند یا خانه را با ساکنانش آتش میزند.
بعد از رحلت پیامبر اکرم (ص)، بعضی از اصحاب در موارد متعدد موجبات اذیت و آزار حضرت زهرا (س) را فراهم آوردند که همین امر باعث ناراحتی و نارضایتی ایشان شد.
در مقام پاسخ باید گفت که امام حسین علیهالسلام به دلیل دارا بودن مقام امامت از ولایت گسترده ای برخوردار بود، ولی از این مقام برای نفع شخصی استفاده نمیکرد و روشی که مورد رضای خدا بود را برمی گزید.
ممکن است برایتان این سؤال پدید آید که چه طور می شود مسلمانانی که در ثبت و ضبط قرآن، تلاش بسیار نموده و در ثبت احادیث و فرموده های رسول خدا صلیاللهعلیهوآله، اینقدر دقت به خرج داده اند، حدیث غدیر را به کلی از یاید برده و در وقت نیاز، به کمک علی بن ابی طالب علیهالسلام، نشتافتند؛ آیا این مردم همان مجاهدین و پا به رکابان رسول خدا صلیاللهعلیهوآله نبودند؟
درست است که حدیث غدیر در میان شیعه و سنی ثابت شده است و میان فریقین متواتر؛ اما بحث اصلی بر روی دلالت حدیث غدیر است. چه آنکه شیعیان این حدیث را بر امامت و وصایت امیرمؤمنان معنا می کنند و اهل سنت، آن را صرف دوستی با حضرت تعبیر می کنند؛ هرچند به آن هم ملتزم نشده و دشمنان علی علیهالسلام را از اصحاب پیغمبر می خوانند! حال سؤال اینجاست که آیا از علمای اهل سنت هم کسی وجود دارد که قائل به این معنا باشد؟
در پاسخ به این پرسش گفته شده: «محدثان و مفسران گرانقدر شیعه از دیرباز به موضوع موعود در قرآن توجه کرده و در کتابهای خود به جمع آوری و تبویب آیاتی پرداختهاند که در کلمات معصومان: به این موضوع تفسیر با تأویل شدهاند.
با بررسی ها صورت گرفته به این نتیجه رسیدیم که اولاً، حدیث بشارت از حیث سند مورد اتفاق فریقین است؛ ثانیاً، قسمت ابتدایی که گویای آمدن دوازده خلیفه است، مورد قبول و پذیرش همگان است؛ ثالثاً، برخی از افراد معرفی شده توسط ابن تیمیه به عنوان خلفای پیامبر (ص) شأنیت این مقام را ندارند؛ رابعاً، مصادیقی که شیعه به عنوان خلفای راستین پیامبر (ص) مطرح کرده، تامین کننده ی تمامی اهداف حدیث بشارت است؛ خامساً، ایرادات و اشکالات ابن تیمیه مبنی بر نفی خلفای معرفی شده توسط شیعه امامیه، بی اساس و باطل است.
علمای وهابیت نذر برای غیرالله را از مصادیق شرک معرفی می کنند از همین رو حکم به مشرک بودن بسیاری از مسلمانان کرده اند. عمده دلیل آنان بر چنین مدعایی، این است که نذر عبادت بوده و لذا کسانی که برای غیرالله نذر می کنند، عبادت من دون الله انجام داده اند پس مشرک محسوب می شوند.
در قرآن آیه یا آیاتی که به صورت مستقیم به جریان ازدواج امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س) اشاره کرده باشند، وجود ندارد. لکن با عنایت به روایات، آیاتی وجود دارد که به گونهای مرتبط و مناسب با این رویداد است.
در روزهای گذشته شاهد سخنانی از برخی علمای اهل سنت بوده ایم که مدعی «امیرالمؤمنین» خواندن مولوی عبدالحمید بوده اند. در اینجا این سؤال به وجود می آید که آیا کاربرد این لقب برای افراد مختلف جایز است؟