شیخ طوسی در مواجهه با این شبهه از کهنسالان عرب و عجم نام میبرد که مدت عمر بسیار طولانی داشتهاند. وی از حضرت نوح(ع)، لقمان بن عاد، ربیع بن ضبیع، مستوغر بن ربیعه، اکثم صیفی و دیگرانی نام میبرد و مدت عمر آنها را نیز بیان میکند.
شیخ کلینی که در دوران غیبت صغرا میزیسته است، بهسبب نوع نگاهش به امامت و در مواجهه با رخداد غیبت، برخوردی عادی و همراه با آرامش از خود بروز میدهد که آن، هم در تالیف کتاب کافی بازتاب یافته است و هم در عدم مراجعۀ کلینی به نواب امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشّریف.
دیدگاه مستشرقان به مسئله جانشینی امام یازدهم شیعیان را میتوان به سه رویکرد تقسیم کرد. برخی از آنان معتقدند که امام حسن عسکری(علیه السلام) فرزندی نداشته است و به همین خاطر معتقدند که ایشان جانشینی ندارد. عمده تکیه این رویکرد بر مدار شبهه عقیم بودن امام یازدهم برمیگردد. رویکرد دوم به جانشینی جعفربن علی معروف به جعفر کذاب اشاره دارد. رویکرد سوم اما به بحثی پردامنه در اندیشه سیاسی شیعه میپردازد که بسیار مورد توجه خاورشناسان واقع شده است. این رویکرد به اصل مسئله مهدویت میپردازد و عمدتاً نگاهی انتقادی و نادرست به آن دارد. این رویکرد، مهدویت به عنوان اصل جانشینی امام یازدهم را دارای ریشه اسطورهای و سیاسی دانسته و منشعب از سایر ادیان میداند.
جامعه امامیه به روزگار امامت امام حسن عسکری(علیه السلام) علیرغم کوتاهی آن نسبت به ایام امامت دیگر امامان با چالشهایی روبهرو بوده است که میتوانستند در مسیر هدایت پیروان امام خللهای جدی ایجاد نمایند. لذا آگاهی از چالشها و چگونگی گذر از آنها شناخت مناسبتری از فعالیتهای امام یازدهم به دست میدهد(مسئله و ضرورت).
تفحص در باب احادیث مربوط به حضرت مهدی علیه السلام، در کتب عامه و نیز امامیه، واژه ای مشترک برای بیان ظهور حضرت مهدی علیه السلام به دست می دهد که از جهت مفهوم دینی، بسیار حائز اهمیت است. تعبیر بعثت که برای حضرت مهدی علیه السلام در بسیاری از احادیث نبوی در این راستا به کار رفته، دقیقا همان تعبیری است که در میان انسان ها، تنها برای فرستادگان الهی و نقبای ایشان به کار رفته است.
بررسی این مشکلات و نحوه مبارزه و برخورد امام رضا(ع) با واقفیان و افکار و گفتار و اعمال آنان، موضوع نوشتار حاضر است و مسلّماً با توجه به الگو بودن نقش امامان برای شیعیان امامیه، شناخت سیره آنها درباره چگونگی برخورد با گروه های مختلف، اهمیت خاصی می یابد و همین امر، ضرورت پژوهش هایی چنین را آشکارتر می نماید.
به این مهم خواهیم پرداخت که افزون بر تشتت آرای این دولتها نسبت به پدیده مهدویت، انگیزه این حکومتها نیز به طور عمده فرای مذهب بوده و باورمندی آنان به پدیده منجی بسیار کم رنگ بوده است.