پس این امر را باید به حکمت و علم الاهی ارجاع داد و در مقام تشخیص به قرائن و ادله و شواهد مراجعه نمود. چنان چه مىفرماید: "بگو، پروردگارا! که تو مالک حکومت بر زمین و آسمانى ملک را به هر که بخواهى مىدهى و از هر که بخواهى سلب مىکنى و هر آن که را بخواهى عزت مىبخشى و هر آن که را بخواهى ذلیل مىکنى، خیر به دست تو است و هر آنچه از تو صادر شود جز خیر و صلاح بندگانت نیست و تو بر هر کارى توانایى" و شبهه و جواب به بنى اسرائیل را این گونه تشریح مىنماید:"نبى آنها به آنها گفت: همانا خداوند طالوت را مَلِک شما برانگیخته است." آنها گفتند: او چگونه مَلِک ما است در حالى که ما به پادشاهى (فرماندهى) از او سزاوارتریم؟ و او دارایى وسیعى ندارد! گفت: "خداوند او را بر شما برگزیده و توانایى علمى و جسمى به او عطا نموده و خدا است که مُلکش را به هر که بخواهد مىدهد و خدا واسع و عالم است. و نشانه مُلک او ارایه معجزه؛ یعنى آوردن صندوق است».
بنا به عقیده ی ضرورى مذهب شیعه – که مأخوذ از آیات کثیره و روایات نبوى (ص) مىباشد – امامت منصبى الاهى است. از این رو اگر نصب شخصى به این مقام از سوى خداوند احراز گردد، یک مسلمان بدون چون و چرا – از روى تعبد – باید به فرامین و ولایت او گردن نهد؛ زیرا خداوند حکیم و متعال “از همه آگاه تر است که رسالت و امامت را به که اعطا نماید“.