این واقعهِ ناگوار به «رزیه یوم الخمیس» یا مصیبت روز پنج شنبه شناخته می شود که پیامبر صلی الله علیه و آله در بستر بیماری، دغدغه ای داشت که می هراسید نانوشته ماندن آن سبب گمراهی امت شود؛ به همین دلیل برای آن که وصیتش بی کم و کاست به دیگران برسد، امر فرمود تا آن را بنگارند. بر پایه این گزارش ها، پیامبر صلی الله علیه و آله در آخرین پنج شنبه حیات خویش-چهار روز پیش از رحلت- از کسانی که در کنار بسترش بودند خواست: لوح و قلم آورند تا سخنی بنویسند که هرگز گمراه نشوند؛
این پژوهش، کوشش کرده است با گردآوری، دسته بندی و بررسی روایات شان نزول سوره و ارائه شواهد پیش گفته نشان دهد سوره نصر پس از فتح مکه و در واپسین روزهای عمر پربرکت رسول الله نازل شده و مراد از فتح در سوره نصر، بر خلاف گمان بیش تر مفسران، فتح مکه نیست؛
باورهای اعتقادی، همواره صحنه نقادی و طرح شبهات بوده است. اعتقاد به امام غایب نیز از این امر مستثنا نیست. یکی از شبهاتی که متوجه این باور شده است، «انتفای فواید و لغویت امام غایب» است. ریشه شبهه مذکور حاصل دو برداشت اشتباه، یا ناقص از مفهوم غیبت، شئون و مناصب امام است. طراحان این شبهه پنداشته اند غیبت یعنی عزلت، اختفا و فقدان شخص و شخصیت امام و شئون امام (رهبری و حکومت سیاسی و حضور اجتماعی). بنابراین، امام غایب، یعنی حاکمی که هیچ حضور و نمودی ندارد!
غزوه خندق به دلیل شرایط روحی و روانی حاکم بر آن، از غزوات حساس و سرنوشت ساز در تاریخ اسلام است. با ورود احزاب به مدینه و پیمان شکنی بنی قریظه، لزوم یکدستی در مقابل مشرکان احساس می شد؛ اما در مقابل نوع رفتار مسلمانان یکدست نبود. خداوند در سوره احزاب به بیان انواع رفتاری مسلمانان در شش گونه پرداخته که نوع همراهی آن ها در سه سنخ همراه فعال، نیمه فعال و منفعل قابل تقسیم بندی است.
کلینی پس از کسب علم و حدیث از اساتید و محدثان مورد افتخار شیعیان قرار گرفت و نخستین کسی بود که به لقب ثقة الاسلام شهرت یافت.
در این مقاله، مکاتبات علامه محمدحسین شرفالدین درباره تخریب بقیع بررسی و بر اساس آن، نقش ایشان در واکنش علمای شیعه به این مسئله تحلیل شده است.
در منظومه فکری وهابیت، بسیاری از افعال مرسوم میان مسلمانان، محکوم به شرک یا ذریعه به شرک بوده و از همین رو جمعیت فراوانی از مسلمانان، خارج از دین قلمداد شده اند. یکی از همین افعال، نام گذاری فرزندان به نام هایی همچون عبدالرسول، عبدالنبی (صلی الله علیه وآله)، عبدالحسین (علیه السلام)، عبدالرضا (علیه السلام) است. هر چند در برخی از عبارات علمای وهابیت، نام گذاری به نام های مذکور، صرفا ممنوع و حرام دانسته شده است.
وهابیت مدعی شده اند که مشرکان در ربوبیت، موحد بوده و تنها مشکل آنان، شرک در الوهیت می باشد. چنانکه محمد بن عبدالوهاب می نویسد:توحیدربوبی، مورد اقرار کافر و مسلمان است. ولی توحید الوهی، همان چیزی است که کافر را از مسلمان، متمایز می کند (یعنی توحید الوهی را فقط مسلمانان باور دارند). بدیگر سخن کفار نیز معتقد بودند خدای متعال، خالق، رازق و مدبر امور است.
حدیث ثقلین که به صورت متواتر در کتابهای اهلسنت و شیعه نقل شده است؛ یکی از دلائلی است که برای اثبات زنده بودن امام زمان(ع) مورد استناد قرار میگیرد.
مجموعهٔ حدیثی کافی نوشتهٔ محمد بن یعقوب کلینی از مهم ترین مجموعه های حدیثی شیعیان دوازده امامی است. برخی از مستشرقان به بررسی تفاوت های میان این اثر با دو مجموعهٔ حدیثی دیگر شیعی،یعنی محاسن و بصائر الدرجات پرداخته و به این نتیجه رسیده اند که کتاب کافی هرچند از نظر محتوایی همانند دو اثر دیگر نمایندهٔ فضای آکنده از غلو قم است، اما چون شیعیان عقل گرای بغداد را مخاطب قرار داده در انتخاب احادیث و چینش آن ها به نوعی راه اعتدال را پیموده است.