سوال
آیا آیه «إِنَّ الَّذینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ یخْلُقُوا ذُباباً..» دلالت بر نفی استغاثه از غیر خدا می کند؟
یکی از آیاتی که وهابی ها به برای نفی خواندن غیر خدا به آن استدلال می کنند آیه ۷۳سوره حج می باشد: یا أَیهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ یخْلُقُوا ذُباباً وَ لَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَ إِنْ یسْلُبْهُمُ الذُّبابُ شَیئاً لا یسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَ الْمَطْلُوب «ای مردم! [برای شما و معبودانتان] مَثَلی زده شده است؛ پس به آن گوش فرا دهید، یقیناً کسانی که به جای خدا میپرستید، هرگز نمیتوانند مگسی بیافرینند، اگرچه برای آفریدن آن گرد آیند و اگر مگس، چیزی را از آنان برباید، نمیتوانند آن را از او باز گیرند، هم پرستشکنندگان و هم معبودان ناتواناند. وهابیان که برداشتهای ظاهرگرایانه افراطی از آیات قرآن دارند به این آیه متمسک میشوند و میگویند همانگونه که خداوند کسانی که غیر از او را می خوانند مشرک میخواند و میگوید آنها نمیتوانند کاری انجام دهند، پس کسانی از مسلمانان که اولیاء یا انبیای الهیِ از دنیارفته را بخوانند. چون غیرخداوند را می خوانند لذا مشرک هستند.
پاسخ
متفاوت بودن عمل مسلمانان با عمل مشرکان
وهابیان با تشبیهکردن عمل مسلمانان به مشرکان، آنها را مشرک مینامند و میگویند چون اعمالی مانند توسل، تبرک و … مشابه عمل مشرکان زمان جاهلیت است پس این کار نیز شرک است. وهابیان فقط به ظاهر عمل مسلمانان توجه کردهاند ولی به اساس و اعتقادی که همراه با این عمل است توجهی ندارند. با دقت در اعمال مسلمانان میبینیم که عمل آنها کاملاً با عمل مشرکان متفاوت است و مقایسه آنها با یکدیگر صحیح نیست. در ادامه برخی از اعتقادات مشرکان درباره خداوند را بیان میکنیم.
الف. اعتقاد مشرکان به ربوبیت و الوهیت بتها
قرآن کریم به این موضوع تصریح دارد که مشرکان غیرخدا را عبادت میکردند: )إِنَّ الَّذینَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لا یمْلِکونَ لَکمْ رِزْقاً فَابْتَغُوا عِنْدَ اللَّهِ الرِّزْقَ وَ اعْبُدُوهُ وَ اشْکرُوا لَهُ إِلَیهِ تُرْجَعُون [۱]«بیتردید کسانی را که به جای خدا میپرستید، رزقی را برای شما مالک نیستند [تا آن را به شما برسانند]، پس رزق را نزد خدا بجویید و او را بندگی کنید و او را شکر کنید که [فقط] به سوی او بازگردانده میشوید». آنها بتها را میپرستیدند تا مایه عزت و آبرویشان باشد. آیه قرآن نیز به این نکته تصریح دارد: )وَاتخَّذُواْ مِن دُونِ اللَّهِ ءَالِهَةً لِّیکونُواْ لهَمْ عِزًّا[۲]
با توجه به تصریح این آیات، و دیگر آیاتی که در این زمینه وارد شده است، میبینیم که مشکل مشرکان صدر اسلام، پرستش بتها و اعتقاد به قدرتی جدای از قدرت الهی برای بتها است. این اعتقاد در هیچ مسلمانی وجود ندارد و هیچ یک از کسانی که به اولیاءالله متوسل میشوند و از آنها طلب شفاعت و دعا دارند، معتقد نیستند که این اولیا دارای قدرتی مجزای از قدرت الهی هستند، بلکه همه را تحت قدرت و سلطنت الهی میدانند و هیچ چیزی را مستقلاً به بزرگان نسبت نمیدهند.
ب. قدرت اولیای الهی بر خلق به اذن خداوند طبق تصریح قرآن
وهابیان به این نکته اشکال میگرفتند که اموری مانند خلق، حیات و … مخصوص خداوند است و به آیه مذکور استناد میکردند که آنهایی که شما میپرستید حتی نمیتوانند مگسی را خلق کنند. آنها این را عمومیت میدهند و به مسلمانان نیز اشکال میگیرند که این اولیاءاللهی که شما تعظیم میکنید قادر به عملی نیستند و اصولاً این امور فقط مخصوص خدا است.
در پاسخ میگوییم بنا به تصریح قرآن، اولیای الهی، که یکی از آنها حضرت عیسی است، قدرت خلق موجودات را با اذن خداوند داشت و چند موجود نیز خلق کرد. قرآن کریم میفرماید: )وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّینِ کهَیئَةِ الطَّیرِ بِإِذْنی فَتَنْفُخُ فیها فَتَکونُ طَیراً بِإِذْنی وَ تُبْرِئُ الْأَکمَهَ وَ الْأَبْرَصَ بِإِذْنی وَ إِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتی بِإِذْنی[۳] فخر رازی در تفسیر این آیه میگوید خداوند متعال اذن را در خلق معتبر دانسته و فرموده است خلق عیسی % از جانب خودش نیست بلکه با اذن الله است[۴] ابنکثیر نیز روایتی را از ابن ابی حاتم در چگونگی خلق موجودات به دست عیسی نقل میکند[۵] مراغی، یکی دیگر از مفسران اهل سنت، نیز میگوید این خلق و ایجاد به اذن الهی انجام شده است[۶]
پس با توجه به این آیه و دیدگاههای مفسران در ذیل آن به این نتیجه میرسیم که مخاطب آیه مذکور که میفرماید: «آن کسانی که شما میخوانید قدرت خلق یک مگس را هم ندارند» مسلمانان نیستند بلکه مشرکان هستند. چون اولاً مسلمانان اولیای الهی را نمیپرستند؛ و ثانیاً اولیای الهی با اذن خداوند قدرت خلق موجودات را دارند.
شاید در اینجا وهابیان، که ظاهرگرا هستند، به این نکته اشکال کنند که اولیای الهی تا زمانی که زندهاند میتوانند کاری انجام دهند، ولی وقتی مردند دیگر کاری از دستشان برنمیآید. در پاسخ آنها باید گفت تمام مسلمانان بر این نکته اتفاق نظر دارند که اعمال خارقالعاده و کراماتی که از پیامبران و اولیای الهی سر میزند به سبب وجود جسم و از طریق جسم آنها نیست، بلکه ناشی از قدرت روحی و مقامی است که نزد خداوند دارند. پس زندهبودن یا مردهبودن آنها دخالتی در قدرت الهیشان، ندارد.
[۱]عنکبوت (۲۹)، آیه ۱۷٫
[۲] مریم (۱۹)، آیه ۸۱: «و به جای خدا معبودانی گرفتند تا برای آنان مایه عزت و توانمندی باشد»
[۳] مائده (۵)، آیه ۱۱۰: «و هنگامی که به اذن من از گِل، مجسمهای به شکل پرنده میساختی، پس در آن میدمیدی و به فرمان من پرندهای زنده میشد، و کور مادرزاد و شخص پیس را به اذن من شفا میدادی، و زمانی که مردگان را به اجازه من [زنده از گور] بیرون میآوردی
[۴] فخر رازی، محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج۱۲، ص۴۶۰٫
[۵] ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، تفسیر القرآن العظیم، ج۳، ص۲۰۱٫
[۶] مراغی، احمد بن مصطفی، تفسیر المراغی، ج۷، ص۵۹٫
ثبت دیدگاه