پرسش:
آیا حدیث «لیس الدین الّا الحب» معتبر است؟ معنای آن چیست؟
پاسخ:
عبارت «لیس الدین الّا الحب» به این صورت در منابع روایی وجود ندارد و عباراتی که در منابع روایی و تفسیری اسلامی، درباره رابطه میان دین و دوستی و دشمنی آمده، چنین است:
«هَلِ الدّینُ إلَّا الحُبُّ؟»؛[۱] آیا دین، جز محبّت و دوستی است؟
«هل الدّین إلا الحُبّ و البُغض»؛[۲] آیا دین، جز دوستى و دشمنى است؟
«هل الدین إلا الحب فی الله و البغض فی الله»؛[۳] آیا دین، جز دوستى در راه خدا و دشمنى در راه خدا است؟
همچنین روایتی شبیه به این مضمون، با سند صحیح در منابع موجود است که بهجای «الدین»، «الایمان» آمده است.[۴]
به هر حال؛ دستهای از این روایات دارای سند صحیح میباشند؛ مانند: «هَلِ الدّینُ إلَّا الحُبُّ». و از جهت محتوایی نیز اشکالی ندارند. ظاهراً عبارت «لیس الدین الّا الحب» مضمونی برگرفته از کلام معصوم باشد.
درباره مقصود از حُبّ و بُغض در این روایات، چند احتمال بیان شده است:
مراد، دوستی با اهلبیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) و دشمنی با دشمنان آنان؛ است.
علاوه بر اهلبیت(علیهم السلام)، شامل دیگر مؤمنان نیز میشود.[۵]
مقصود محبّت اجتماعى است؛ یعنى دین، جز دوستى انسانها با هم نیست.
با این حال احتمال اول با توجه به دو اصل ضروری تولی و تبری که به لزوم دوستی با دوستان اهل بیت علیهم السلام و دشمنی با دشمنان آنان برمی گردد، قوی تر است.
منابع:
[۱] ر. ک: کوفى، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات الکوفی، ص ۴۳۰، تهران، مؤسسة الطبع و النشر فی وزارة الإرشاد الإسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۰ق؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۸، ص ۸۰، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
[۲] تفسیر فرات الکوفی، ص ۴۳۰؛ ابن ابى حاتم عبدالرحمن بن محمد، تفسیر القرآن العظیم، ج ۲، ص ۶۳۲، عربستان، مکتبة نزار مصطفى الباز، چاپ سوم، ۱۴۱۹ق.
[۳] ثعلبى نیشابورى، ابو اسحاق احمد بن ابراهیم، الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، ج ۳، ص ۵۱، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۲۲ق؛ ابو نعیم اصفهانی، أحمد بن عبدالله، حلیة الأولیاء و طبقات الأصفیاء، ج ۸، ص ۳۶۸، بیروت، دار الفکر؛ ابن کثیر دمشقى اسماعیل بن عمر، تفسیر القرآن العظیم، ج ۲، ص ۲۷، بیروت، دار الکتب العلمیة، منشورات محمدعلى بیضون، چاپ اول، ۱۴۱۹ق.
[۴] کافی، ج ۲، ص ۱۲۵؛ ر. ک: «رابطه حبّ و ایمان در روایات»، ۱۲۳۵۸٫
[۵] مجلسی، محمد باقر، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، ج ۸، ص ۲۵۹، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.
ثبت دیدگاه