چهارشنبه, ۳۰ آبان , ۱۴۰۳ Wednesday, 20 November , 2024 ساعت ×

تازه ها

نشست تخصصی دانش افزایی فاطمی برگزار گردید قائم مقام و معاون فرهنگی و برخی مسئولین دانشگاه ادیان و مذاهب اسلامی از بنیاد بین‌المللی امامت بازدید کردند دوره تربیت مبلغ فاطمی برگزار شد نشست دانش افزایی معارف فاطمی برگزار شد هشتمین نشست احیاگران فرهنگ امامت با موضوع «نکوداشت آیت‌الله شهید سید محمدتقی موسوی اصفهانی رحمه‌الله صاحب کتاب مکیال‌المکارم» برگزار شد هفدهمین نشست ماه امامت با موضوع «تاریخ امامت؛ چیستی و مسئله شناسی» برگزار ‌گردید. شانزدهمین نشست ماه امامت با موضوع «بازخوانی تحولات امامت پژوهی در یکصد سال حوزه علمیه قم» برگزار شد دوره تربیت مبلغ فاطمی برگزار می‌گردد مجموعه دوره آموزشی تربیت مبلغ فاطمی برگزار می‌گردد دیدار معاون فرهنگی بنیاد بین‌المللی امامت با رئیس اتحادیه طلاب آفریقای جامعة المصطفی العالمیه برگزاری آیین افتتاحیه دوره سطح سه امامت مرکز تخصصی امام شناسی در کرمانشاه دیدار مدیر بنیاد بین المللی امامت با نماینده ولی‌فقیه در لرستان و امام جمعه‌ خرم آباد دیدار معاونین فرهنگی و پژوهش و برخی مدیران بنیاد بین‌المللی امامت با رئیس مجتمع آموزش عالی تاریخ سیره و تمدن اسلامی جامعة المصطفی العالمیه آیین افتتاحیه سال تحصیلی جدید سطح سه در شهرستان گنبد با حضور مسئولین مرکز تخصصی امام شناسی برگزار گردید آیین افتتاحیه آغاز سال تحصیلی جدید مرکز تخصصی امام شناسی برگزار گردید نشست علمی گفتمان امامت و تقریب راهبردها و راهکارها برگزار گردید میرحامد حسین از محدوده جغرافیایی و زمانه خود فراتر عمل کرد رئیس بنیاد بین المللی امامت با متولی شرعی عتبه مقدسه عباسیه دیدار کردند فراخوان دوره تربیت و جذب پژوهشگر منتشر شد پیش نشست همایش بین‌المللی بزرگداشت علامه میرحامد حسین موسوی لکهنوی اردوی دوره تکمیلی امامت و مهدویت در مشهد معرفی دو فصلنامه علمی(الإمامة على ضوء الكتاب والسنة و العقل) اردوی علمی – فرهنگی طلاب و روحانیون منتخب دوره تربیت مربی امامت استان کرمانشاه   دیدار حجت الاسلام والمسلمین سید کمال حسینی ، نماینده جدید جامعة المصطفی در هندوستان با مدیران بنیاد بین المللی امامت دیدار معاون فرهنگی بنیاد بین المللی امامت با نماینده جامعة المصطفی العالمیة در ترکیه آغاز پذیرش رسمی دوره تخصصی سطح سه امامت در استان کرمانشاه دیدار نماینده مرکز پژوهش‌های عتبه علویه، شيخ سمير الخفاجي با مدیران بنیاد بین المللی امامت انتشار بیش از یکصد جلد از آثار مدرسه کلامی – فقهی لکهنو  و تدوین۱۲۰ پایان نامه با موضوع امامت آغاز شد سلسله نشست‌های علمی «امامت و ولایت اهل‌بیت» از منظر مذاهب اسلامی(روز اول) برگزار شد نشست علمی«ضرورت تبیین اندیشه‌های سلفی‌گری ایرانی» برگزار شد حقایق امامت را به مردم بگویید که حق جویان هیچ گاه از حق رویگردان نخواهند بود پیش همایش کنگره بین المللی علامه میرحامد حسین در لبنان برگزار می شود کل نظام جمهوری اسلامی ایران اعم از حوزه ها، دانشگاه ها و آموزش و پرورش، به تلاش علمی و آموزشی و پژوهشی و فرهنگی بنیاد بین المللی امامت نیاز جدی و مبرم دارند. همکاری دبیرخانه کنگره بین المللی بزرگداشت علامه میرحامد حسین با عتبه مقدسه عباسیه در انتشار نخستین ترجمه عربی کامل عبقات الانوار دیدار نماینده آیت الله العظمی سیستانی با مدیران و اساتید بنیاد بین المللی امامت نشست تخصصی دانش افزایی فاطمی برگزار گردید تحلیل انتقادی، مقایسه‌ای مواجهه اهل سنت و ابن تیمیه با فضایل فاطمه زهرا سلام الله علیها اعتبارسنجی حدیث کساء (به روایت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها) عصمت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) از دیدگاه آیات و روایات

بررسی تاریخی لعن در سیره و سنت معصومین علیهم السلام
۲۷ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۴:۵۷
شناسه : 5970
22
نشست ماه امامت (9) نهمین نشست ماه امامت با موضوع «بررسی تاریخ لعن در سیره و سنت معصومین علیهم‌السلام»، به همت بنیاد بین‌المللی امامت و با ارائه دکتر محمدرضا بارانی استاد دانشگاه الزهرا و نقد حجت‌الاسلام اکبر روستایی استاد حوزه و دانشگاه روز چهارشنبه ۲۶ بهمن‌ماه ۱۴۰۱ برگزار شد.
منبع : بنیاد بین المللی امامت
پ
پ

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بررسی تاریخی لعن در سیره و سنت معصومین علیهم السلام

برای برگزاری نشست های ماه امامت سعی شده حد الامکان موضوع نشست ها با مناسبت های مذهبی هر ماه قمری ارتباطی داشته باشد و در ماه رجب هم که مناسبت های متعددی داریم تصمیم بر این شد که یک موضوع پر کاربرد و مرتبط با اهل بیت علیهم السلام برای نشست نهم این سلسله نشست ها انتخاب بشود.

به جهت این که موضوع جلسه یک موضوع خاصی است و گستردگی خاصی دارد و از جنبه های متفاوت قابل بحث و ارائه هست و باتوجه به ضیق وقت واین که باید این نشست بر روی محور های مشخصی برگزار بشود چند نکته ی مقدمی عرض میکنم

  • کلمه ی لعن واژه ای نوپدید در ادبیات اسلامی ما نیست که بخواهیم منشا پیدایش آن را در لابه لای کتب جست و جو کنیم. اولین و مهمترین منبع ما قرآن و روایات است که به مناسبت های مختلف از این واژه استفاده کرده اند. حتی کتب تاریخی ما. اما مستحضرید که اگر قرار باشد موضوع لعن از همه جنبه ها بررسی بشود فرصت ما در این نشست همچنین اجازه ای نمی‌دهد. از این رو فقط یک جنبه را پیش رو قرار می‌دهیم و آن سنت و سیره معصومین در بحث لعن است.

بنابر این بحث های قرآنی و … محل بحث نیست مگر این که استفاده تاریخی بشود.

و اما واژه های مرتبط و نزدیک با لعن مثل سب و برائت و…  تا حدی قابل ارائه در این نشست است که جایگاه لعن را در سیره و سنت نشان بدهد.

  • گاهی رفتار عملی از یک معصوم را در سیره و سنت دنبال می‌کنیم مثلا این که حضرت در قیام های خود شرکت کرده اند یا نه؟ و…

همه این موارد نیاز به گزارش هایی دارد که رفتار عملی امام را نشان می‌دهد. اما گاهی از مقوله یک قول و کلام است یعنی به دنبال فرمایش ها و اقوالی از معصوم هستیم که امام در یک زمان خاص لفظ لعن را استفاده کرده است. یعنی همانطور که د رسرده اجتماعی به دنبال سیره معصوم هستیم در سیره عبادی هم ممکن است درکنار رفتار های عملی با اقوال و دعا و مناجات های امام هم پردازش کنیم.

لعن از جنس دوم یعی قول کلام امام است و وقتی می‌گوییم بررسی تاریخی لعن در سیره و سنت چهار فرض یا چهار قول تداعی می‌شود.

  • معصومین علیهم السلام به هیچ عنوان و برای هیچ رخدادی از واژه لعن استفاده نکرده اند و هیچ کاربردی هم نداشته است. نه سیاسی و نه عبادی و نه فرهنگی.
  • لعن در سیره و سنت معصومین بوده و با همان مفهومی هم به کار برده شده که در عصر پیامبر به کار می‌رفته ولی به شرطی قابل اثبات است که از یک منبع علمی معتبر باشد. نکته این است که روایات معنون ملاک نیست و گزارش تاریخی ملاک است یعنی واسطه نباید باشد.
  • لعن در سیره و سنت معصومین بوده و در صورتی قابل اثبات و دفاع است که یک منبع معتبر به ما گزارش بدهد که امام در فلان زمان و فلان مکان به هر مناسبتی که بوده چه سیاسی یا عبادی و… شخص یا فرقه یا گروهی را لعن کرده. و این قول و کلام از زبان امام شنیده شده است. خواه گزارش مستقیم از یک منبع تاریخی باشد خواه یک روایت با واسطه چند راوی باشد. ولی باید این یک خبر با منبع معتبر باشد.
  • لعن با هر دلیل تاریخی که به معصومین نسبت داده بشود در هر دوره از عصر معصومین مفهوم خاص خودش را دارد و باید با توجه به شواهد آن زمان تبیین و تفسیر شود. مثلا لعن در عصر امام سجاد علیه السلام با لعن قرآنی کلام نبوی متفاوت است. و جهت این مطلب تفاوت شرایط در هر زمان است و لذا اساسا نمی‌توان هر معنا و مفهومی را در مورد لعن به معصومین نسبت داد.

شاید اساتید با این دسته بندی مخالف باشند که حتما توضیح خواهند داد ولی خواهش ما این است که دقیقا معلوم شود اثبات لعن در سیره و سنت معصومین چگونه ثابت یا منتفی است؟ چرا و با چه روش و منهجی؟ و اگر از مدار مفهومی خودش خارج شده چه شاهد و قرینه ای بر این مطلب هست؟

دکتر بارانی:

مطالب فراوان است و فکر می‌کنم چند جلسه نیاز باشد

تجربه تاریخی من یک چیزی را می‌گوید چون من روی دولت ها و خاندان ها و جنبش های شیعی کار کرده ام و همچنین سیره معصومان. مثل خمس در سیره معصومان یا امر به معروف و نهی از منکر در سیره معصومان و…. دستارودی که من رسیدم این است که یکی از دولت های شیعی که خیلی در این بحث ….

کاری که ما می‌خواهیم در بحث لعن داشته باشیم ارتباط مستقیمی دارد با بحث تاریخ اجتماعی شیعه.

یکی از مسائل کوچک تاریخ اجتماعی شیعه همین بحث است. که لعن و سب و شتم …. هست یا نیست

بحث ما بر سر لعن و برائت است که ارتباط بسیاری با یکدیگر دارند.

در تاریخ اجتماعی شیعه ما دو چیز داریم. یکی باورها و یکی دیگر نماد ها…

نماد ها بر اساس باور ها شکل می‌گیرند. مثلا یک باوری داریم که بر اساس آن به این شکل نماز بخوانیم.

قبله ما این کعبه است و خدای ما چنین است و…

یک اندیشه ای داریم در مورد روزه و یک اندیشه ای داریم در مورد نماز و یک اندیشه ای در مورد خدا و  پیامبر و … و یک آیینی هم در نظر می‌گیریم

پس این ها یعنی باور و نماد ها ارتباط تنگاتنگی دارند.

یکی از این موارد هم بحث لعن و سب و.. .است.

اما یک نکته ی کلی این است که مقاله ی ما هم تازه چاپ کردیم. آیین های شیعی در دوره فاطمیون را نگاه کنید. جدی ترین دولت شیعی که در این بحث تفکر شیعی کار کرده و گام برداشته و… دولت فاطمیان بوده.

مکتب و کتاب درسی و نظام آموزشی برای خود داشته

الازهر که الان می‌بینید برای آنهاست.

پس کار کرده اند و جدی هم کارکرده اند و آیین هایی هم داشتند و مردم را هم با خود همراه می‌کردند

اما پس از فاطمیان که ایوبیان بر سر کار آمدند تمام شد یعنی آن فرهنگ‌سازی ها و آیین ها از بین رفت. یعنی فرهنگ سازی رویین بود. فرهنگ‌سازی بنیادینی که بر اساس اندیشه و فکر صورت می‌گیرد نبود. حالا می‌گوییم که در این دوره باید از شکست ها و تجربه های تلخ دیگران بهره ببریم که ببینیم چه مشکلاتی برایشان پیش آمده. کجا ها را نادرست رفته اند که ما باید درست برویم. اگر همین گفتند که نماد های ما بر اساس باور ها و اندیشه های ما شکل بگیرد ما می‌توانیم فرهننگ سازی را دقیق تر و عالمانه تر و با پشتوانه اندیشه ای پیش ببریم. نه برای خودمان بلکه برای مردم. یعنی مردم بپذیرند.

نه صرف یک پیروی ظاهری باشد بلکه باید بر اساس فکر باشد.

این گونه نشست ها به ما کمک می‌کند که اگر آیین ها و نماد هایی داریم بر اساس فکر و اندیشه رخ داده است.

اما برای این که به این بحث بپردازیم به نظر چهار راه داریم یعنی چهار گام را باید برداریم.

  • واکاوی مسئله

مسئله ما و مشکل ما چیست. مطالبی که دکتر اعتصامی فرمودند صحیح است و این مسئله تازگی ندارد و مقاله های فراوانی نوشته شده است. چه راجع به یک منبع خاص مانند زیارت عاشورا باشد یا روی بحث های کلان و کلی باشد.

پس بحث تازه ای نیست و در آیات و روایات هم آشکار آمده.

این جا هم همانطور که فرمودند نمی‌خواهیم بحث حدیثی و رجالی داشته باشیم بلکه بحث تاریخی است.

نکته این است که وقتی به تاریخ نگاه می‌کنیم یکی گزارش هایی است که در کتاب ها و منابع تاریخی آمده ویکی هم روایاتی است که درکتب حدیثی ما آمده که این می‌تواند نشانگر تاریخ باشد و مورد توجه باشد به خصوص سیره عملی معصومان

وقتی به این ها نگاه می‌کنیم می‌بینیم که پیامبر اسلام آمدند یک جامعه ای را نو بنا کردند و اختلافات هم طبیعی است و در همه جوامع هست. جوامعی که می‌توان گفت می‌خواهد دیگران را بپذیرد ولی زیر چتر این فرمان روایی و می‌گوید مثلا جزیه بپرداز …. پس باید بر اساس یک شرایط و روابط خاصی که قرار است حاکم باشد ماند. این اختلافات سبب می‌شود تنش هایی درجامعه به وجود بیاید. یعنی ممکن است یک نفر بت پرست باشد و یکی یکتا پرست باشد. یکی مسلمان با گرایش ۱ و یکی با گرایش ۲ باشد یا یکی یهودی و یا مسیحی و یا یکی مسلمان است و… بنابر این اختلافات پیش می آید.

وقتی در دین اسلام وارد می‌شویم و در سفارشات پیامبر اسلام می‌بینیم که یک سری سفارش هایی هست مانند تساهل و تسامح و مدارا و سعه صدر و بردباری و کثرت گرایی و پند و اندرز و ستایش و تمجید و…

برخی موارد را می‌بینیم که می‌گویند هشدار بدهید و سرزنش کنید و لعن و نفرین کنید و قهر و طرد و…

یک موارد دیگر هم این است که می‌گویند سکوت کنید و تغافل و تظاهر به نشنیدن کنید و…

از سوی دیگر می‌بینیم که در رفتار های که می‌بینیم بین مردم وجود دارد با توجه به اختلافاتی که هست باید یک شاخصی باشد که من در چه مواضعی کدام یک از این موارد را انتخاب کنم

در غیر این صورت اگر رها شود و به خود مردم سپرده شود هر جایی که دلش بخواهد به هر کدام که بخواهد عمل می‌کند. دین هم که نمی‌شود رها بشود و سلیقه ای توسط افراد به آن عمل بشود.

دین برای ما قرار است روشنگری کند و قرار نیست که ما را در ابهام قرار بدهد

اگر خدا انبیا را فرستاده برای این است که ما به راه صحیح برویم نه این که ما را در ابهام و پیچیدگی قرار بدهند و تمام بشود.

پس به شاخص نیاز داریم .

مثلا از رسول الله روایت است که ایمان چیست؟ حب و بغض و…

یا روایات دیگر که فرمودند که لعنت کردن مؤمن  مانند کشتن اوست. وقتی قرار باشد یک مؤمن را لعن کنی یعنی او را کشته ای

در روایت دیگر است که فرمودند: من مبعوث نشدم که بیایم لعن کننده باشم بلکه برای رحمت آمدم.

یا روایتی دیگر که مؤمن نباید لعنت کننده باشد. یا .. لاینبغی للمؤمن ان یکون لعانا

پس هم لعنت شده نباید مؤمن باشد و هم مؤمن نباید لعان باشد.

از طرفی هم یکسری روایاتی داریم که در آنها لعن هم هست. این جا باید چه کار کنیم.

باید به این نکته توجه کنیم که ما از راه های مختلف می‌توانیم بررسی کنیم.

یعنی اگر قرار است لعن کنیم چه کسی را با چه شرایط و چه حالی …

برای این که به این نتیجه برسیم باید کار هایی انجام بدهیم

  • سیر تطور و چرخش گزارش ها را نگاه کنیم. یعنی یک گزارش ممکن است اول به گونه ای نقل شده باشد و بعد در دوره های دیگر و منابع بعدی همین گزارش تحول پیدا کرده است
  • بستر شناسی انجام می‌دهیم
  • روش تحلیل اسناد متن را مورد توجه قرار می‌دهیم
  • یاری گرفتن از دانش های دیگر

شاخص ما در این بحث این موارد است:

  • بررسی واژگان
  • معنای راستین آیات را بررسی کنیم بر اساس شأن نزول
  • سیره و رفتار معصومان که عمل کرده باشند
  • گفتار و سنت پیامبر و معصومان دیگر.

اگر اینها بایکدیگر هماهنگ باشند مطلب واضح می‌شود.

  • مفهوم شناسی به صورت مختصر لکن باید زیر بنا را با این قسم فراهم کنیم

در مفهوم شناسی واژگان برائت را که بررسی کنیم می‌بینیم در کتب لغت سب و لعن و … را که نگاه می‌کنیم می‌بینیم یعنی آرزو و دعا و نیایش و درخواست از خداوند برای این که روزی و دوستی خدا از او دور شود. نه این که خودمان بخواهیم. در برائت یعنی دوری جستن، دوری کردن یا دورکردن کسی از یک فردی یا گروهی یا یک اندیشه ای. سب و شتم با این دو متفاوت است. در این ها برچسب زنی است. یعنی سخن زشت و…

این ها در بین مردم هم جا افتاده است. یعنی همه این موارد یعنی لعن و سب و برائت بوده…

  • بستر شناسی مفهوم واژگان از لحاظ تاریخ
  • بررسی سیره معصومان.
    • گام نخست سیره پیامبر است. البته برای شناخت سیره پیامبر باید به آیات رجوع کنیم چون ارتباط بسیاری دارند.

اعتصامی

به طور مختصر نقطه های اساسی فرمایشات دکتر را عرض می‌کنم

در این بحث ۴ گام اساسی مطرح شد

  • واکاوی و بیان مسئله
  • مفهوم شناسی مختصر
  • بستر شناسی مفهوم واژگان
  • سیره معصومان

نکتته مهم دیگر این بود که در تاریخ هم از گزارش های تاریخی که از منابع تاریخی گرفته شده استفاده کنیم و هم از روایاتی که در کتب حدیثی آمده و سیره عملی معصومان را نشان داده است.

ایشان اشاره کردند که با توجه به جمع نوپایی که در عصر پیامبر بوده با توجه به تنش های متعددی که بین مردم و ادیان بوده بالاخره یک رفتار ها و نیاز هایی در آن جامعه اقتضا می‌کرده. مثل تساهل و تسامح یا در مقابل سب و لعن و کینه یا سکوت برخی از مردم

شاخص ها چیست که بدانیم در چه مواردی از کدام باید استفاده کرد؟

شاخص ها سلیقه ای نیستند و ما خود از سیره نبوی و آیات قرآن است و این که خود پیامبر بنای ایمان را بر حب وبغض معرفی کرده و باید بر همین محور پیش برود که برداشت بنده این است که در مواردی از حب و در مواردی از بغض باید استفاده کرد.

در جایی فرمودند مومن نباید لعان باشد یا جایی که فرمودند لعنت کردن مومن مثل کشتن اوست. اینها در کنار ادبیات قرآنی است که از لعن هم استفاده کرده و باید جمع بشود که چرا از طرف قرآن این مقدار لعن است ولی پیامبر نهی کرده.

ای کاش دکتر ما حصل پژوهش خودشون رو که ما چطور جمع می‌کنیم سیره نبوی و از طرفی مفهوم قرآنی را و به چه نتیجه ای خودشان رسیدند.

البته حتما در بحث های بعدی اشاره می‌کنند.

ولی ما به دلیل ضیق وقت خواهش داریم که نتیجه های پژوهش اساتید مطرح بشود.

والا این که چه کار هایی باید بکنیم و به کجا برسیم مسلم است.

در نهایت استاد مطرح کردند که مفهوم شناسی لعن یعنی درخواست دوری رحمت خدا از شخص ملعون. برائت هم جزو واژگانی است که مرتبط با لعن است به معنای دوری جستن از کسی به خاطر عقاید یا عمل او

این به عنوان یک مقدمه ای بود که انشاالله در مرحله بعد که بستر شناسی است جناب دکتر بیاناتشان را می‌فرمایند.

دکتر روستایی

دکتر بارانی مطالبی رو فرمودند که در بخشی از این بحث ها کاملا همراه هستیم

یکی این که اصل لعن وجود داشته و هست در روایات ما مسلم است

این که باید این ها را یک مفهوم شناسی بکنیم و بشناسیم هم مسلم است ولی غافل نشویم که موضوع جلسه ما بررسی تاریخی لعن در سیره و سنت معصومین است.

هر واژه ای که به کار می‌رود بار معنایی خاص خودش را دارد. این که بگوییم سیره و سنت یک معنا دارد و یا معانی مختلف دارند نمی‌شود بحث را پیش برد.

این که ما سیره را از کجا کشف می‌کنیم خودش یک نکته مهم است.

مثلا آقای دکتر فرمودند که اول باید بیاییم سیره و رفتار را ببینیم و در گام بعد به گفتار برسیم. به نظر می‌رسد وقتی می‌خواهیم به سیره برسیم از مجموعه این ها یعنی فعل و قول و… میتوان به سیره رسید.

اما طبیعتا منظور ایشان هم همین است که باید همه این موارد را ببینیم و به نتیجه برسیم. نکته بعدی که در بحث مفهوم شناسی لعن داریم که باید هم صورت بگیرد این است که این مفهوم را به درستی باید بشناسیم. یک عبارتی فرمودند که می‌خواهم بعدا در موردش و سیر بحثی که ارائه کردند بحث کنم

ما بعد از این که مفهوم لعن را شناختیم باید معیار لعن را هم بشناسیم یعنی آیا اساسا لعن یک مسئله شخصی است یا نه بلکه معیار و مناط دارد.

نکته ای که به خوبی در فرمایشاتشان اشاره کردند این بود که بالاخره در کجا و چگونه در روایات می‌توان معیار را تشخیص داد. ما هم همین را می‌گوییم

یعنی بررسی کنیم که معیار و مناط لعن چیست؟

آیا صرفا وقتی می‌گویم لعن در سنت اهل بیت است یعنی هر کسی را می‌شود لعن کرد حتی مؤمن. نه این را نمی‌گوییم بلکه معتقدیم اتفاقا یک مسئله شخصی نیست و معیار ومناط دارد.

در مقابله گروه ها و افراد مختلف ما کنش های مختلفی از اهل بیت می‌بینیم

نکته ای که فرمودند و باید بهش بپردازیم این که یک سری روایات در نهی لعن داریم و برخی روایات را هم در اثبات لعن داریم

روایتی را هم به عنوان نمونه نقل کردند. مثل روایت: انی لم ابعث لعانا و انما بعثت رحمه

تقاضای ما این است که این روایات را تخصصی تر بپردازیم مثلا روایتی که در صحیح مسلم به نقل از ابوهریره آمده  که بیان شد چقدر می‌تواند با روایاتی برابری کند که تاکید به لعن می‌کند. ما نمی‌خواهیم بحث روایی و سندی کنیم ولی به هر صورت قلمرو منابع‌مان باید معلوم ومشخص باشد. هر روایت ؟

و در ادامه بحث معیار و ملاک لعن باید مشخص بشود که آیا اساس لعن یک خطی برای تشخیص حق و باطل است یا خیر؟

وقتی مفهوم لعن را به درستی شناختیم و رفتار و گفتار اهل بیت را در مواجهه با مخالفان خودشان بررسی کردیم و دیدیم این جا می‌توانیم آن روایاتی را که بالاخره لعن کرده اند یا نه و این که چه میزان لعن بکنیم و یا نکنیم به طور روش‌مند بررسی کنیم تازه می‌توانیم به یک نتایجی برسیم.

این به طور کلی

پس قطعا به شاخص نیاز داریم. مثلا همین نکته ای که عرض کردم که بیاییم ببینیم روایاتی که می‌گوید لعان مبعوث نشدم و رحمت مبعوث شدم با چه شاخصی باید این روایت را بپذیرم به عنوان روایت نبوی؟ یعنی همین که در یک کتاب حدیثی بیاید کافی است؟

اما بحثی که بیان شد که مفهوم لعن یعنی بیاییم از خدا درخواست بکنیم نه خودمان.

طبیعتا برای شناخت مفهوم لعن باید ببینیم بالاخره عالمان دانش لغت در این زمینه چه گفته اند

مثلا راغب اصفهانی که از علمای اهل سنت لغت شناس است میگوید: اللعن فان کان من الله سبحانه فمعناه الطرد من الرحمه… اما اگر از ناحیه مردم باشد معنایش الدعا بالطرد است. مثلا در گزارشی است که امام صادق علیه السلام فرمودند لعن الله ابو فلان… این یعنی این که امام وقتی می‌فرمایند لعن الله فلانی یعنی خودشان لعنت نکردند؟ پس وقتی می‌خواهم مفهوم شناسی کنم می‌گویم به این معنا نیست که خدایا این کار را شما بکن. نه، من هم می‌توانم بگویم خدا فلانی را لعنت بکند یا لعنت بر فلانی…. یعنی در حاق این مفهوم این است که درخواست می‌کنم او طرد بشود. چه واژه خدا باشد یا نباشد. یا مثلا جرجانی در التعریفات می‌گوید اللعن من الله هو ابعاد العبد بسخطه و من الانسان الدعا بسخطه

لعن از ناحیه خدا یعنی دور کردن بنده با سخط خداوند و از ناحیه انسان یعنی نفرین او که گرفتار عذاب بشود.

مناوی در التعریفات میگوید اللعن ابعاد فی المعنی و المکان الی ان یسیر الملعون بمنزله النعل فی اسفل القامه

یعنی دور کردن در معنا و جایگاه و مکان به گونه ای که آن فرد به منزله کفش زیر پا قرار بگیرد….

یا بقیه که گفته اند مثلا لعن به معنای طرد است و در معنای سب و عذاب و.. هم استعمال شده که کاری به آن نداریم.

نکته بعدی وجود لعن هایی در روایات اهل بیت علیهم السلام است من جمله حضرت رسول الله. علاوه بر این معیار و ملاک و مناطی که می‌بینیم در زمان رسول خدا همان ملاک است و در زمان امام صادق هم ملاک همان است. در زمان امیرالمومنین هم همان.

مثلا رسول الله طبق نقل اهل سنت حکَم یا مروان را لعن می‌کنند. یا مثلا یک فرد خاصی غیر از اینها را مورد لعن قرار می‌دهند. به دلیل دشمنی که با دین و جبهه حق دارد. بعد شما در دوره امیرالمومنین علیه السلام گزاره ای را در طبری می‌بینید که این لعن وجود دارد. آن هم در قنوت نماز امام معصوم.

مثلا حضرت نسبت به معاویه و یا عمرو عاص از این واژه استفاده می‌کنند. به همان جهت مقابله این افراد با جریان حق. یعنی ملاک این است وگرنه امام علیه السلام غرض شخصی با کسی ندارند.

در دوره اما حسن هم می‌بینیم برخوردشان با افراد متفاوت است. مثلا گزارشی که در منابع اهل سنت هم آمده و هم در منابع شیعی آمده که یک فرد شامی وارد بر امام مجتبی می‌شود و به امام توهین می‌کند. در برخی تعابیر داریم لعن است و در برخی تعابیر داریم سب. ولی ما می‌بینیم که امام در مواجهه با این فرد او را لعن و سب نمی‌کند. چون اون شاخصه این جا نیست. یعنی آن بغضی که طرف داره ابراز می‌کند ناشی از باور و شناخت دقیقی نیست و فریب خورده. لذا حضرت او را غذا و جا و… می‌دهند.

اما همین امام در مواجهه با فردی مثل عمرو عاص از این بالا تر هم می‌رود و او را مورد شتم هم قرار می‌دهند. چون معیار مشخص است که عمرو عاص دشمنی و زاویه از صراط حق دارد. امام می‌شناسد او را که وقتی نامه عمرو عاص به معاویه نامه می‌نویسد چه میزان عظیمی از فضائل امیرالمومنین نقل می‌کند. عمرو عاص که با امام مجتبی رو در رو است عناد او را امام دیده. از این رو با آن فرد شامی فرق می‌کند. لذا امام این رو لعن می‌کنند.

یا مثلا در روایات امام صادق علیه السلام یا در روایات خود رسول الله و.. همه جا این شاخص رو می‌بینید.

رسول الله می‌فرمایند: لعن الله الیهود و النصاری اتخذوا قبور انبیائهم مساجد. حضرت در این جا ملاک می‌دهند.

یا امام صادق علیه السلم که وقتی ابا فلان را لعن می‌کنند علتش را می‌گویند: کان یقول قال علی وقلت… همین می‌شود وجهش یعنی خودش را در عرض امیرالمومنین قرار می‌دهد. وقتی بخواهم این گزاره ها را ارزیابی بکنم باید به این شاخصه ها توجه کنم.

وقتی بخواهیم لعن امیرالمومنین نسبت به معاویه را مورد بررسی قرار بدهم باید ببینیم علت چیست؟ غرض شخصی که نیست. همه عالم و آدم می‌دانند که معاویه با جبهه حق دشمن است. اما خود همین امام و امیرالمومنین در جنگ صفین وقتی به عده ای می‌رسند که شروع به سب می‌کنند می‌گویند اکره ان تکونوا سبابین…لو وصفتم احوالهم…یعنی روشنگری کنید و دلالیل را بیان کنید.

این انسان ۲۵۰ ساله – اگر بشود به شکل تعبیر کرد – می‌گوید از خط رسول خدا تا حضرت زهرا و تا ولی عصر معیار لعن را شناخت حق و باطل قرار دادند. لذا می‌بینید که لعن الله القدریه و المرجئه و… همه در این کانتکس معنا می‌شود. و بعد بر اساس آن صحبت کرده اند. مثلا لعن الله تلک الملل الکافره المشرکه التی لا تعبد الله علی شیء .

یعنی معیار لعن من در این جا عدم خدا پرستی این ها است.

این ها یکسری شاخص هایی است که در کلام معصومین مشخص شده.

البته در قول و فعل معصوم هم برائت داریم و هم برائت عملی داریم.

یکی دو نمونه از این برائت های عملی هم که وجود دارد عرض کنم. مثلا صحابی پیامبر در ماجرای یمن علیه امیرالمومنین سعایت می‌کنند.

پیامبر در رفتارشان به گونه ای غضبناک می‌شوند که این آقای بریده اسلمی نه تنها طرد و ابعاد و برائت از این رفتار می‌فهمد بلکه متوجه می‌شود که اسلامش باطل شده. لذا می‌گوید بالصحبه الا بسطت یدک لابایعک علی الاسلام جدیدا…

یعنی برائت حضرت به این اندازه روشن و هویداست. چون در مقابل صراط مستقیم ایستاده.

یا مثلا در روایات معصومین هم هست. مثلا امام هادی علیه السلام می‌بینیم که یک فردی می آید محضر امام و بعد حضرت به او می‌گوید که ما رایتک عند عبد الرحمن بن یعقوب. می‌گوید: انه خالی. حضرت می‌فرمایند: انه یقول فی الله قولا عظیما، یصف الله و لا یوصف. فاما جلست معه و ترکتنا و اما جلست معنا و ترکته. این اوج برائت است که امام بیان می‌کنند. و می‌بینیم که در همه موارد دلیل هم روشن است. مثلا این جا توحیدش مشکل دارد. دیگری مقابل صراط مستقیم ایستاده و…

بنابر این به نظر می‌رسد که بعد از بحث مفهوم شناسی دکتر بارانی ما باید مشخص بکنیم که آیا این لعن در واقع معیاری برای مشخص کردن حق و باطل هست یا نیست؟ آیا معیار و مناط دارد یا نه؟ .

جواب این شد که این لعن اولا شامل معاند است نه کسی که گول خورده. و نکته بعد این که معیار دارد. و نکته بعد هم این که خود این لعن که معیار دارد مناط و معیاری برای تشخیص حق و باطل است و در مرحله بعد لعن اهل بیت در همین راستا است. و بعد تحلیل کنیم. بنا بر این مقتضای اخلاق اسلامی در سیره اهل بیت چیست؟ اتفاقا مبارزه با باطل و نمایاندن حق. یکی از مصادیق مبارزه با باطل لعن است. و ترک این مسئله می‌شود ترک اخلاق در سنت اهل بیت علیهم السلام.

اعتصامی.

خلاصه

اگر بخواهیم سیره و سنت را بررسی کنیم این طور نشود که فقط بخواهیم از سیره شروع کنیم و بعد به سنت برسیم. اگر قرار است قول و فعل و همه این ها بررسی شود باید با یکدیگر و مجموعی سنجش کرد.

در مورد مفهوم شناسی لعن هم دقت کافی لازم است که به درستی انجام بشود و جدای از مفهوم شناسی معیار لعن هم باید مد نظر باشد. روایاتی که در مورد نهی دکتر بارانی اشاره کرده بودند را دکتر روستایی ملاحظاتی داشتند که این روایات را باید تخصصی بحث کرد. حتی پذیرش این روایات لعن هم شاخصه می‌خواهد. یعنی همان شاخصه هایی که خود دکتر بارانی تاکید دارند که باید باشد در پذیرش روایات منسوب به اهل بیت هم باید شاخصه باشد.

مفهوم لعن را دکتر روستایی تاکید دارند که چه خودمان از خدا بخواهیم که شخصی لعنت شود یا خود شخص مستقیما لعنت کند هر دو یک نتیجه دارد که شخص اظهار تنفر دارد.

به برخی از لعن هایی که اهل بیت داشتند اشاره کردند. نتیجه این بود که ملاک و معیار لعن در سیره و سنت معصومین عداوت و دشمنی ملعونان و تقابل با دین و موضع گیری مقابل جبهه دین است. لذا می‌بینیم که در زمان رسول خدا و در زمان بقیه اهل بیت این ملاک و معیار ثابت مانده است. مفهوم لعن با همان معنایی که در عصر نبوی دارد در بقیه زمان های اهل بیت جاری بوده و با همان معیار و ملاک نشان داده شده است. و این هم نبوده که آن بزرگواران بخواهند به دلیل مخالفت های شخصی یا عداوت های شخصی لعن کنند. بلکه با همان ملاک دشمنی با دین پیش رفته اند و حتی به دیگران هم تذکر داده اند.

در آخر عرض کنم که ضمن عذر خواهی از دکتر روستایی که ایشان بحث برائت را پیش کشیدند و می‌دانیم که برای ربط بحث برائت با لعن بوده. ولی چون هنوز ارتباط نداده اند مطرح نمی‌کنیم و درخواست داریم که این بحث مطرح نشود مگر این که خودشان تحلیل کنند که برائت از شخص خاص هم نتیجه اش لعن به آن شخص هست یا نه و…؟

در خدمت دکتر بارانی هستیم . باز هم تقاضا داریم که از مقدمات صرف نظر بشود و با همه روش هایی که حضرت عالی دارید در سیره و سنت معصومین لعن بوده یا خیر؟ با چه معنایی؟

دکتر بارانی

بهره بردیم از نکته هایی که فرمودند ولی من فکر می‌کنم که یک نکته ی پایه ای رو باید مطرح کنم ای کاش اگر قرار بود که یک نشستی باشد که دو نفر دیدگاه خودشان را به صورت مستقل ارائه کنند مثلا نیم ساعت نفر اول و نیم ساعت هم نفر دوم دیدگاهشان را بیان می‌کردند.

اما اگر قرار باشد که یک نفر ارائه کنند باشد و یک نفر هم ناقد به گمانم بهتر است که ارائه کننده بتواند در یک وقت مناسبی ارائه کند و ناقد هم در راستای همان بحث ارائه کنند نقد کند. الان جناب دکتر روستایی جلو تر از من رفتند و برخی مباحثی که من هنوز نرسیده بودم را مطرح کردند.

اگر بخواهم مطالب را پاسخ ندهم نمی‌شود و اگر هم بخواهم پاسخ بدهم که وقت تمام می‌شود.

اعتصامی: دکتر شما فرض را بر این بگذارید که نشست دیگری در کار نباشد.

بارانی:

بنای ما بر این است که سیره و سنت را باهم نگاه کنیم. ولی به این معنا که ملاک پذیرش سنت با توجه به اختلافات جدی که در سیره هم وجود دارد باید بررسی شود.

یعنی این گونه نسیت که اگر سنتی را بخواهیم بپذیریم باید بر اساس رفتار باشد. نه ممکن است رفتاری بر اساس آن نباشد ولی منطقش با منطق سیره یا رفتار هماهنگ است. پس می‌پذیریم.

روستایی

شما فرمودید که بحث سندی نداریم من وارد آن بحث نشدم البته گزارش هایی که گزینش کردم سعی کردم گزارش های معتبری باشد.

بارانی

نکته دیگر این که برخی روایاتی که من آوردم آیا منابعش معتبر است یا نه؟ من بحث منبعی نکرده ام و گفتم چنین روایاتی وجود دارد. که یک دسته را تشکیل می‌دهند دسته ای هم مقابل و دسته ای هم میانه هستند.

ما این جا تردیدی مطرح کردیم که کدام را باید پذیرفت.

من به دنبال طرح بحث بودم که همچنین روایاتی داریم… به این معنا نیست که من پذیرفته ام.

حتی در سایت های شیعی و مقالات شیعی هم به همین روایات استناد کرده اند.

ما هم دقیقا می‌خواهیم برسیم به یک خطی که تشخیص درستی یا نادرستی و حق و باطل را به ما بدهد.

این ملاک را با تتبع کامل می‌توان به دست آورد.

اما این که طبری در مورد امام حسن و امام حسین چه گفته و…. من وارد آن بحث ها نشده ام.

ادامه بحث خودم

در معنای لعن مقاییس اللغه می‌گوید لعن نشان گر دورسازی و طرد کردن و… است. تعبیر از من است

برخی از منابع لغوی هم تاکید کرده اند که کار لعن کار خداوند است. ما هم اگر لعن می‌کنیم یعنی در حقیقت از خداوند می‌خواهیم.

بله ما هم می‌دانیم که آن شخص دارد این لعن را انجام می‌دهد و فاعل است ولی معنایش یعنی خدا رحمتش را دور سازد.

اما بحث بستر شناسی.

ما باید یک بستر شناسی داشته باشیم که اگر بخواهیم نگاه کنیم می‌گوییم کاربرد واژه لعن و سپس برائت در منابع تاریخی. یعنی در رویداد های روزانه بین مردم لعن چه بوده است.

سریع رد می‌شوم

درر طبری و طبقات الکبری و سیره ابن هشام و.. را آورده ام.

در طبری در سوره برائت می‌گوید بعد از بحث هایی که صورت می‌گیرد و آیه را به امیرالمومنین می‌دهند و… چه چیزی را ما از این سوره برائت در این جا می‌بینیم؟

این که مردم علی علیه السلام امده است از سوی پیامبر چون قرار بوده یا خودش یا یکی از خاندانش بیاید و این برائت را اعلام کند. چیزی را هم که اعلام کرده این بوده که ۴ ماه فرصت دارید و در حج پس از این سال هیچ مشرکی نباید حج انجام بدهد و هیچ برهنه ای نباید دور کعبه طواف کند و… این مسئله هم دینی است و هم اجتماعی

یعنی یک شاخص دینی می‌دهد که کعبه و حج قداست دارد و کسی که برهنه و مشرک است نباید بیاید …

باز هم طبری بحثی دارد در مورد خالد و … و مقابله ای بکند در بحث فتوحات و جنگ و… با قبیله بنی حُنیفه

بحثی را مطرح می‌کند که مردم بنی حنیفه برای بیعت و بیزاری و برائت از گذشته پیش خالد آمدند.

این جا می‌بینیم که در کاربست تاریخی واژه برائت به کار برده شده است.

یعنی ما از گذشته خودمان دوری کردیم. همان معنایی که بیان شد.

این جا باز هم اجتماعی است. مثل برائتی که در حج هست که زمان را حضرت نشان می‌دهد که ۴ ماه فرصت دارید و باید از خانه خدا دوری کنید و…

این جا هم همان مسئله است یعنی زمان گذشته را دوری می‌کنند.

گزارش های دیگر این که برای عاملان و اهل خراج برائت رسید. باز هم این موارد در تاریخ طبری است.

اعتصامی

عذر خواهی می‌کنم که قطع می‌کنم

آقای دکتربحث ما طبق پیشنهاد شما برائت نیست. خودتان تاکید فرمودید که لعن باشد. ما لع در قران و … که باید بررسی شود.

بارانی

در طبقات الکبری گزارشی است از پیامبر که حضرت فرمود برخی از مردم لعن می‌کنند در حالی که نمی‌دانند خداوند این را از من دور کرده است به خاطر این که اینها می‌خواهند لعن کند کسی را که سرزنش شده است در حالی که نام من محمد است. یشتمون مذمما و یلعنون مذمما و انا محمد.

این نکته را باید توجه داشته باشیم که الان داریم کاربست تاریخی این لفظ را بیان می‌کنیم. یعنی من به دنبال این هستم که برداشت و بار معنایی که در ذهن ما است با بار معنایی که در آن دوره وجود داشته متفاوت است. برای همین بحث چرخش معنایی را مطرح کردیم. پیامبر وقتی وفود می‌آمدند پیش پیامبر دستور داد که برای نعیم بن اوس یک عهد نامه ای نوشته بشود که کجا های شام متعلق به او است. و تمام زمین ها از کوه و دشت و آب و… مال او است و نباید هیچ کس به او حمله کند و به زور وارد شود. هرکس به ایشان ستم کند و به ناروا چیزی از او بگیرد لعنت خداوند و فرشتگان و مردم، همگان بر اوست. یعنی کار برد اجتماعی داشته و نه دینی…

اعتصامی

سوالی هست که منظور شما یعنی اگر یک کاربستی اجتماعی باشد دیگر جنبه دینی ندارد؟ بله

خب پس اگر در اتفاق و رخداد اجتماعی کسی خطایی اجتماعی که خلاف قرارداد و عرف و.. است انجام دهد و مورد لعن پیامبر قرار بگیرد این بازخورد معنوی ندارد؟

بارانی

نه ممکن است بازخورد معنوی نداشته باشد. بستگی به کاربرد دارد. ممکن است یک معنای دینی در آن باشد و ممکن است یک بحث اجتماعی باشد و ان لعن یعنی او خلاف کرده و قانون را زیر پا گذاشته است.

اعتصامی: به نظر می آید که نتیجه ی خاصی دارد یعنی شاید این باشد که خدا او را عذاب کند و… که این کار را کرد

بارانی؟ کاری کرده این است که به زمین دیگری تجاوز کرده و یا آب دیگری را بسته و…

یعنی این زمین برای تو است و هر کس به تو تعرض کند و حق تو را گرفت لعنت خدا بر او باد.

یعنی هر کسی قانون من را زیر پا گذاشت لعن می‌شود. هیچ کس برداشت دینی از این نمی‌کرده و فقط جنبه اجتماعی دارد. یعنی کاربست همین واژه چه لعن باشد و چه برائت در این موارد همین معنا را می‌رساند. هر چند کار بست های دینی هم داریم که در ادامه اشاره می‌شود لکن این مواردی که تا این جا عرض شد اجتماعی بود. سیاسی و دینی و.. داریم.

من می‌خواهم عرض کنم همه لعن ها را تعمیم ندهیم که همه را کلامی و یا همه را دینی حساب کنیم.

بار معنایی که در ذهن ما است با آن چه در آن دوره بوده متفاوت است. این که می‌گوییم بستر شناسی کنیم یعنی برویم و در آن زمان قرار بگیریم و واژه ها را معنا کنیم

متاسفانه یکی از اشکالاتی که تاریخ گرفتار آن می‌شود این است که ذهن الان خود را با تاریخ ۲۰۰ یا ۱۰۰۰ سال پیش همراه می‌کنیم

صد سال دیگر اگر انسان هایی بیایند با برداشت خودشان در ۱۰۰ سال آینده تاریخ پیامبر را تفسیر می‌کنند. این می‌شود تاریخ ذهنیت. این اشکال در روایات و گزارش های تاریخی و احادیث ما وجود دارد.

ما باید ذهن خوانی کنیم یعنی ببینیم برداشت های مردم که در تاریخ سازی نقش داشته چیست؟

آنچه در مورد تاریخ نوشته اند ذهنیت خودشان را تطبیق می‌دهند. مثلا آیا فتوحات را ائمه می‌پذیرند یا نه؟ و…

ما باید تتبع کنیم

یک مورد دینی مثلا پیامبر نامه می‌نویسد به مسیلمه کذاب که نامه شما به دست من رسید و تو ادعای پیامبری کرده بودی و سرزمین هایی را می‌خواستی تقسیم کنی و… این ها همه دروغ بود که نوشته بودی و خداوند تو را لعنت کند. این چون ادعای پیامبری بود می‌شود دینی البته قسمتی هم اجتماعی بود چون گفته بود من هم سرزمینی می‌خواهم و … و شاید بتوان گفت سیاسی هم هست

مورد بعدی در طبقات الکبری هست که وقتی چند نفری که به تبلیغ دین رفته بودند و کشته شده بودند را پیامبر فهمید لعن کرد اقوامی را … این لعنشان می‌شود هم اجتماعی که خلاف قول و قرار خودشان عمل کردند که گفته بودند ما به این ها امان می‌دهیم و امکانات و… هم دینی می‌شود چون این ها برای تبلیغ دین رفته بودند.

در تاریخ یعقوبی هم به همین شکل است. وقتی در گزارش های تاریخی نگاه می‌کند لعن را در کاربرد های سیاسی و اجتماعی و دینی و… می‌بینید.

خلاصه برخی موارد را بخواهم عرض کنم…

اعلام برائت از مشرکان سیاسی و اجتماعی است

روابط قبیله ای اجتماعی

بنو حُنیفه اجتماعی

برائت برای اهل خراج سیاسی و اجتماعی

باور خوارج که در گفت و گو با علی علیه السلام بحث برائت را مطرح می‌کنند….  اجتماعی

گفته معاویه بن حدیج با محمد بن ابی بکر که می‌خواست محمد بن ابی بکر را بکشد گفت کفارکم خیر من اولائکم ام لکم برائه … این می‌شود اجتماعی

گفته پیامبر در باره افک با عایشه که گفته شد خداوند برائت را برای تو رساند که این می‌شود اجتماعی یعنی نسبتی که به تو داده بودند برداشته شد.

و همچنین گرفتن شاهد برای دادن مال اجتماعی است

……………

لعن هم سرزنش قریش به پیامبر اجتماعی

زیر پا گذاشتن قوانین مرز ها اجتماعی

گفته پیامبر به مسیلمه اجتماعی و دینی

کشتن برخی از مبلغان دینی و اجتماعی

کشتن یک مسلمان به دست یار پیامبر

شکستن نظم اجتماعی مانند قصاص و.. اجتماعی

ستم هایی مانند رشوه و غیبت و.. اجتماعی

کشتن عثمان که می‌فرماید خدا لعنت کند کسانی را عثمان را کشتند اجتماعی

هشام بن عبد الملک که به او گفته شد در کنار کعبه که بیا و لعن کن و… که گفت من نیامدم کسی را لعن کنم.

گفته نصر بن سیار در برابر مرجئه مذهبی و اجتماعی و سیاسی…

بنا بر این وقتی در منابع تاریخی نگاه می‌کنیم می‌بینیم کاربست واژه لعن سیاسی و اجتماعی است. در آیات شریفه قرآن هم سریع می‌گویم

در قران به این موارد لعن شده:

لعن برای کافر وینی

لعن برای منافق و بیمار دل اجتماعی و کمی هم دینی

لعن برای ابلیس دینی

لعن برای آزار دهنده خدا و رسول خدا دینی

لعن برای فساد و گسست بین اقوام و خویشان اجتماعی

پنهان کاری در راه خدا دینی

ستم کاری اجتماعی

انسانی که خواستار لغو ممنوعیت هاست دینی و اجتماعی

برچسب زدن به پاکان دینی

………………..

لعن در سیره پیامبر

برخی موارد پیامبر لعن را نهی کرده به طور کلی … مثل لعن به شتر… کسی که لعن کند یا به لعن شونده می‌خورد و یا به لعن کننده بر می‌گردد و همچنین هر چیزی را لعن نکن

گناه کار را لعن نکن

یا جایی که فرموده لعن از سوی خدا انجام ندهید.

عمل قوم لوط یا ذبح در راه غیر خدا و یا گمراه کردن نابینا و یا نسبت دادن شخصی به غیر پدر و رشوه و ترک امر به معروف و نهی از منکر و ناسپاسی به پدر و مادر همه اینها یا اجتماعی است یا دینی که اجتماعی ها آن فراوان است.

حسادت و افزودن به کتاب خدا و ناسپاسی به عترت و….

در سیره امامان هم یا دینی است که شرک و کفر و.. وجود دارد یا اجتماعی است که شخص دارد نظم اجتماعی را به هم میزند.

تا این جا هر چه بررسی کردم هیچ بار کلامی به معنای الان در سیره معصومین نسبت به لعن ندیدم.

دینی هم مربوط به دین اسلام است که مقابلش شرک و کفر و … است.

منظور ما از کلامی همین رقابت های مذهبی است. این شیعه و سنی را من ندیدم کسی لعن را به سران آنها داشته باشد به خاطر این مطلب. در بین امامان مقابل غالیان فراوان دیده ایم و در برابر شرک و کفر…

اعتصامی: تقابل با اهل بیت علیهم السلام راقبول دارید که مصداق لعن دینی است؟

بارانی : آن مورادی که منشا و مورد به دین برگردد…

ملاک ها آن گونه که ما فکر می‌کنیم و بار معنایی کلامی بر آن بار می‌کنیم به این شکل نیست. بلکه در دوره های بعد افزوده شده است.

اعتصامی

بحث های مربوط به مفهوم شناسی را رد می‌شویم

مجموع مباحث دکتر بارانی این است که لعن در هر زمانی که بررسی شود به خاطر منشا ها و دلایل متفاوت آن که مشا های مختلفی داشته پس می‌توانیم بگوییم لعن اجتماعی و مذهبی و دینی داشته ایم

لکن جناب دکتر حساسیت دارند به این که کلامی نبوده. اما ملاک ها را اهل بیت مشخص کرده اند. مثل این که گفته اند اگر بحث لعن کافر باشد دینی است و موارد دیگر…

یکی از موارد مهمی که مطرح شد این که تقابل با اهل بیت چون ضربه به دین می‌زند و … لعن میطلبد.

بارانی: همه این لعن هایی را هم که بیان شد من همان معنای لغوی می‌گویم. به نظر ما این تعابیر لعن معنا و مقصودش همین استعمال هایی است که الان در بین مردم رایج است. مثلا می‌گوید خدا لعنتت کنه چرا این کار را کردی و…؟

اعتصامی:

به نظر بحث در مورد مفهوم شناسی دیگر جایی نباشد چون نتیجه یکی است لکن موارد و ملاک هایی را که جناب دکتر بارانی گفتند را شما هم بپردازید

دکتر روستایی

خیلی گذرا مروری بر مطالب آقای دکتر بارانی داشته باشیم

بحث ما لعن بود و نه برائت. لکن شما مناسب و صلاح دیدید که بیان بکنید.

یک نکته ای را در بحث برائت فرمودید که یا پیامبر ایات برائت را اعلام بکند یا یکی از خویشان … این طور نیست. این گزارش تعبیر این است که رجل منک نه این که تعبیر رجل من قومک باشد. از ۸ صحابه و برخی از تابعین این را نقل کردند …. پس بخش خویشان نیست.

از بقیه بحث های برائت عبور می‌کنیم که به بحث لعن بپردازیم

مطلب دیگری که فرمودید به عنوان کاربست تاریخی لعن و به طبقات الکبری استناد کردید ولی معیار را بیان نکردید که به چه دلیل بپذیریم. چون ابن سعد گفته باید بپذیریم؟ … برخی موارد لعن رو هم گفتید اجتماعی است و برخی دینی و… و بعد فرمودید آنچه در آن دوره بوده با فهم الان فرق می‌کنه. الان نیاییم ان دوره را تفسیر بکنیم و کلامی قرار بدهیم.

می‌گوییم که ما نگفتیم همه لعن ها کلامی است. شما کار ما را راحت کردید و گسترش دادید. پس لعن کلامی هم داریم و لعن غیر کلامی هم داریم.

و اساسا بحث ما لعن کلامی نبود بلکه گفتیم لعن یک معیاری برای شناخت حق و باطل است. چه این که زمین یک نفر را تصرف بکنی لعنت باشد یعنی مرتکب حق الناس شدید یا به تعبیر شما بگوییم اجتماعی.

چه این جایی که مقابل اهل بیت می‌ایستد این هم کار باطل است. خط بحث ما این است. لذا تفاوتی نمی‌کند که اجتماعی و.. باشد.

و اما نسبت به نکته ای که فرمودید لعن کلامی به معنای اختلافات مذهبی نداریم شما خودتان در بحث خودتان بحث لعن الله مرجئه را فرمودید. بالاخره مرجئه چه گروهی است؟

ابو حاتم رازی در الزینه می‌گوید که مرجئه یک گروه دینی هستند و یک عقیده ای دارند و…

به کتاب … والتکوین لکهنوی و در پاورقی المجروحین ابن حبان میشود مراجعه کرد.

نکته بعدی که فرمودید این بود که در زمینه بحث شیعه و سنی لعن ندیدید که بوده باشد. البته ما شعارمان این است که به قول ایت الله سیستانی لاتقولوا اخواننا اهل السنه بل قولوا انفسنا اهل السنه. ما اعتقادمان این است. لکن در بحث علمی نمی‌توانیم برخی روایات را نادیده بگیریم.

روایتی که در کافی شریف ج۱ ص ۵۶ و ۵۷ هست که امام صادق میفرماید لعن الله ابافلان که فلانش را عمدا عرض میکنم که منظور فردی است که قیاس میکرد… کان یقول قال علی و قلت ….

این ها اختلاف چیست؟ غیر از اختلاف کلامی است؟ غیر از اختلاف مذهبی است.

خب این به همان معنایی که فرمودید وجود دارد.

اعتصامی: آن جا دکتر بارانی شاید منظورشان این است که منشاش شاید دینی باشد و اشکالی هم ندارد ولی به خاطر تقابل مذهبی و فرقه ای نیست. این است که ابوحنیفه تو کاری کردی و قیاس را در دین اوردی و باعث شدی دین منحرف بشود. شاید منظورشان این باشد.

دکتر روستایی

روایت کافی که میفرماید علی بن ابراهیم عن محمد بن عیسی ….. عن ابی الحسن موسی علیه السلام:…. قال قلت اصلحک الله انا نجتمع فتاذکر ما عندنا فلا یرد علینا شیء الا و عندنا ….. مالکم و للقیاس انما هلک من هلک من قبلکم بالقیاس … اذا جائکم ما تعلمون فقولوا به و ان جائکم ما تعلمون فها …. ثم قال لعن الله ابا فلان…. کان یقول قال علی و قلت انا … وقالت الصحابه و قلت …..

خب ما این را می‌بینیم که هست. یعنی طرف رئیس فرقه هست فرقه غیر شیعه است و مقابل اهل بیت است.

یا این که فرمودید در باره خوارج لعن ندیدید می‌گوییم که در باره خوارج هم لعن داریم

در کافی شریف و کتب دیگر با تعبیر لعن الله الخوارج وجود دارد.

کتاب های مختلفی هست…

بنابر این ما هم می‌گوییم لعن های مختلف دینی و اجتماعی و سیاسی و… داریم ولی لعن کلامی هم داریم.

اما سخن ما فراتر از این است و ان این که پس بالاخره اصل لعن وجود دارد و یک مسیری است و یک خطی است که مشخص کننده حق و باطل است. بالاخره یک طرف باطل است حالا این باطل در عرصه اجتماعی باشد یا دینی باشد و یا سیاسی و…

دکتر بارانی

بله بحث ما لعن بود ولی چون شما هم بحث برائت را مطرح کردید و قبل از شروع بحث هم بحث برائت مطرح شده بود آماده کرده بودم و برای تکمله و کمک به بحث لعن ارائه کردم.

اما نکته ای که مطرح شد نسبت به اختلاف مذهبی من هم عرض کردم که اولین بار است فرقه ای به عنوان مذهب لعن می‌شود که مرجئه باشد. این که گفتم نداریم برای این منظور بود که تقابل شیعه و سنی به این شکلی که بعد ها دیده شد نبوده یعنی بعدها یک نگرشی درست شد نسبت به این دو که این نگرش در زمان امامان این گونه نبوده.

در مورد خوارج هم منظور ما امام علی است. یعنی امام علی لعن نداشته. به خصوص کسانی که خوارج را جزو فرقه های شیعی نمی‌دانند ولی کیسانیه را می‌دانند من قبول ندارم. کیسانیه اصلا فرقه شیعی نیست. از اساس شیعی نیست. اصطلاحا در کلاس ها مطرح می‌کنند. ولی خوارج شباهت هایی دارند. اینها به دنبال حق بودند ولی راه را اشتباه رفتند. امام جنگ می‌کند و برخورد می‌کند ولی می‌گوید اینها دنبال حق بودند ولی مسیر را اشتباه رفتند.

شیعه در این دوره یعنی کسی که می‌گوید من علی را به عنوان خلیفه قبول دارم. اینها هم قبول داشتند. فکر می‌کنید در تعریف شیعه چه ملاکی را صحیح بدانیم تا شیعه بشوند. یعقوبی می‌گوید در گفت و گوی امام علی با خوارج می‌گوید تو وصیت را ضایع کردی…

چند نفر هستند که وصیت را در دوره خلفا مطرح می‌کنند… یکی از انها همین خوارج هستند. اینها جزو یاران بودند ولی جدا شدند.

دسته بندی من از تشیع با این دسته بندی که دیگران دارند متفاوت است که اعتقادی داریم و سیاسی داریم و…

دسته بندی من این است

  • امامتی
  • خاندانی
  • خلافتی

این ها دسته های شیعه هستند. خوارج یا خلافتی یا خاندانی هستند.

از این رو لعن کلامی در دوره های بعد داریم و خوارج در زمان امیرالمومنین نیست.

بحث ابوحنیفه را نگاه کنید بحث اجتهاد است. چون علی علیه السلام را به عنوان امام قبول ندارد… از این رو بحث اجتهاد است و تقابل نیست.

دکتر روستایی

به نظر می‌رسد که این گونه نیست. امام نگفتند که اجتهاد ممنوع است. بله مسیر را مشخص کردند که از این جا یعنی از ما اهل بیت بگیرید.

لذا در روایت ظهور در این است که ابوحنیفه در مقابل مکتب امیرالمومنین دستگاهی به پا کرده یعنی تقابل می‌کند.

نسبت به تعریف شیعه هم همانطور که فرمودید یک تعریف شیعه اصطلاحی داریم در عرف متقدمین و یک تعریف دیگری داریم که ابن حجر عسقلانی آن را نقل می‌کند.

ماجرای خوارج هم که فرمودید این ها شباهت هایی داشتند و یار بودند و.. می‌گوییم بعضی از این افراد را به این نگاه در تاریخ نداریم مثلا ملل و نحل شهرستانی… واشدهم خروجا علیه و مروئا من الدین الاشعث بن قیس کندی و….

اشعث از کسانی بود که حکمیت را مطرح کرد. حالا ببینیم که اشعث را چه کسی بزرگ کرد. موقعی که اشعث بن قیس کندی مرتد شد و آوردند پیش ابوبکر چی بهش گفت؟ اشعث گفت: تو من را برای جنگ با دشمنت نگه دار و خواهرت رو هم به ازدواج من در بیار. ابوبکر هم این کار ها را کرد… ابن ملجم که می آید در کوفه یک ماه در خانه این اشعث است و شمشیر تیز می‌کند … یعقوبی می‌گوید.

همین اشعث امیرالمومنین را تهدید به مرگ می‌کند و بلاذری می‌گوید تا صبح موقعی که ابن ملجم مذبذب بود که حضرت را بزند یا نزند اشعث می‌گوید لقد فضحک…. جعده دختر همین اشعث است و….

نمی‌گوییم در خوارج یار علی نبوده ولی این دلیل نمی‌شود که مثلا خوارج را شبیه تر به شیعه بگیریم… اگر بخواهیم با این میزان جلو برویم قران هم شباهت به تورات و انجیل دارد.

دکتر بارانی …

من شباهت را مطرح نکردم عرض شد که به شیعه نزدیک تر هستند تا کیسانیه

دکتر روستایی

اتفاقا با این هم مخالفیم

ابن حزم اندلسی در الفصل فی الملل و … ج۴ بحثی مطرح می‌کند که نظریه برتری ابابکر بر امیرالمومنین را چه کسانی طراحی کردند. می‌گوید خوارج این کار را کردند. تا قبل از این می‌گوید صحابه نظرشان به این بوده که امیرالمومنین برتر بوده …

 

 

صوت نشست

فیلم نشست

گزارش تصویری نشست

 

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.