در اینجا گوشه ای از نقش احیاگر سیدالساجدین حضرت امام زین العابدین علیه السلام را از کربلا تا شهادت در چند محور به صورت گذرا مورد بررسی قرار می دهیم
این خطبه که پس از پشت سر گذاشتن سختی های اسارت ایراد گردید، در حقیقت شکوائیّه ای بود که امام سجّاد(ع) از وضع زمانه و مردم کوفه ابراز داشت وحاوی مطالب و مسایل عمیق فکری بسیار است که نشان از آگاهی و معرفت ایشان به بینش اسلامی دارد. اوج فصاحت و بلاغت این خطبه زمانی بروز می یابد که ایشان با توجّه به موقعیّت، بهترین کلام را متناسب با آن جایگاه، بیان می دارد. به عبارت دیگر، زیبایی های تمام ساختارهای متنی کلام ایشان، از ساختارهای کلّی و بنایی آن تا ساختارهای اسلوبی و درونی، همگی در ارتباط با بافت موقعیّتی آن ظهور پیدا می کنند.
«رجز»، به عنوان یک گونه ادبی و ساده ترین نوع نظم، دارای مضامین و کاربردهای مختلفی بوده است. رجز که در شکل های ابتدایی خود برای راندن شتر، بیان نیکی ها و توصیه های اخلاقی به کار می رفت، به تدریج جهت بیان: مفاخره ، هجو، دشنام، جنگ و نزاع، فخرفروشی و آوازهای کوتاه حماسی مورد استفاده قرار گرفت.
امام باقر علیه السلام در مورد شام می فرماید: «شام؛ چه سرزمین خوبی، اما چه اهالی پستی!»در تفسیر امام حسن عسکری علیه السلام نیز آمده است: «وقتی خبر سرپیچی معاویه، به امیرالمؤمنین علیه السلام رسید و گفتند که صد هزار نفر با او هستند، حضرت پرسید: از کدام طایفه اند؟ گفتند: اهل شام اند. فرمود: نگویید اهل شام، بلکه بگویید اهل شوم. »این روایت از امام صادق علیه السلام نیز روایت شده است؛
در برخی متون شیعه و نیز نگرشی که نسبت به کوفه وجود دارد، برخورد دوگانه ای به چشم می خورد: یک نگرش مثبت نسبت به کوفه وجود دارد و آن به پشتوانه مرکزیت علمی و فقهی این شهر و نیز مرکزیت خلافت امیر المؤمنین علیه السلام و همچنین جایگاه ویژه ای است که در بلاد اسلامی دارد؛ اما از سوی دیگر، نگرش منفی نیز نسبت به آن در بعد عمومی و مردم شناسی دارد که این نگرش عمدتا پس از واقعه عاشورا و سکوت برخی خواص در قبال این واقعه تقویت شد و در اذهان و افهام چهره ای منفی از آن برجای گذاشت که هر دو نگرش جای تأمل وبررسی دارد و هر کدام در جای خود دارای وجهی می باشد.
در این مقاله ضمن بررسی شخصیت حضرت علی اکبر (علیه السلام) به تبیین نقش برجسته ایشان در حادثه بزرگ کربلا بر مدار موضوع حق، پرداخته شده است. اگرچه علی اکبر (علیه السلام) فرزند ارشدِ امام حسین (علیه السلام) از نقش مهمی در جای جای این حادثه برخوردار است، اما گویی دغدغه اصلی او حق طلبی است.
اهمّيّت نقل احاديث، و بيان معارف و رساندن کلمات و علوم ائمّه طاهرين عليهمالسّلام به مردم که در اين صورت از آن تعبير به احياء امر آنها شده است، احياء امر آنها، احياء راه و روش، و شأن و دعوت و هدايت آنها است، که بايد زنده بماند، و زندهماندن آن، به يادگرفتن سخنان و علوم و معارف ايشان، و ضبط و حفظ و ثبت در کتاب، و نشر و رساندن آن، به ديگران است. در واقع، روايت حديث، ادامه کار و مأموريّت آن بزرگواران، و استمرار هدايت ايشان است.
در ایران اسلامی، امامزادگان بسیاری مدفون هستند و از جمله مباحث مطرح در این زمینه، صحت انتساب آنان به امامان علیهم السلام می باشد. در این مورد، کاوش هایی نیز صورت گرفته است. این نوشتار با روش توصیفی- تحلیلی، درصدد راستی آزمایی یک امامزاده منسوب به امام حسن عسکری علیه السلام در ایران است.
نوشتار پیش رو، به بیان یکی از آموزه های مهم مهدویت به نام «انتظار از منظر اهل سنت» می پردازد.انتظار به عنوان باوری اساسی در میان اهل سنت، دارای شاخصه ها و مباحث مختلفی است که با باز خوانی هر کدام از آن ها، نسبت به ابعاد انتظار شفافیت و باز شناسی بیش تری پیدا می شود.
از جمله آثار برجسته دعايي شيعه، دعاي عرفه منسوب به امام حسين(ع) است. متن اين دعا خالي از إسناد و با حذف ها و الحاقاتي در نسخ مختلف، تنها در آثار متاخرتر از سده هفتم هجري قابل بازيابي است. همين نقل نشدن آن در آثار متقدم تر، سبب شده است كه از ديرباز بحث درباره انتساب حداقل بخش هايي از آن به امام حسين(ع) رواج داشته باشد.