طبق روایات شیعه روشن شد که بار سفر بستن برای زیارت امام حسین علیه السلام، مورد تاکید ائمه معصومین علیه السلام بوده است. در این خصوص هر کس که از رفتن به این سفر زیارتی کوتاهی می کرد، نکوهش می کردند.
از جمله شخصیت های اسلامی که در تاریخ مورد ظلم قرار گرفت، حضرت ابوطالب پدر بزرگوار امام علی (ع) است، این ظلم ها فقط به این دلیل است که وی پدر علی (ع) است. علی که دشمن درجه یک خط انحراف در میان مسلمانان مانند منافقین و.... بود.
بر اساس گزارشهای متواتر تاریخی و روایی، امام کاظم(ع) در طول حیاتشان بارها از سوی حکومت عباسی به زندان افتادند که میتوان گفت که هیچ امامی مانند ایشان تا این حد طعم زندان را نچشیده بود.
این کتاب نوشته الیاس قاسم اف (از علمای تاجیکستان) است که در هشت فصل به بررسی مساله استغاثه و توسل از نگاه وهابیت و مسلمانان پرداخته است. البته سه فصل اول به صورت خاص در این باب بحث نموده است و بعد از آن مسائل دیگری را که بین وهابیت و مسلمانان اختلافی است بیان شده است.
ولایت تکوینی، شأنی از شؤون اهل بیت(علیهم السلام) است که در حدود و گسترۀ آن، اختلاف است؛ از این رو، بعضی از راویان و محدثانی که روایات حاکی از کرامتهای اهل بیت(علیهم السلام) را نقل میکردهاند، متهم به غلو شدهاند. در این تحقیق، به بررسی دامنۀ این موضوع، در دو منبع از منابع کهن روایی شیعه، اصول کافی و بصائرالدرجات، پرداخته شده است.
شناخت منافق از مومن یکی از مسائل مهم درجامعه مسلمین عصر رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) بود. شخص منافق به دلیل انجام امور ظاهری اسلام و شرکت در مراسمات مسلمین در ظاهر تفاوتی با شخص مومن ندارد و انسان به راحتی نمیتواند حکم به نفاق شخصی کند. شاید به همین دلیل بود که پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) آله فرمودند من از کافر بر امتم نمیترسم بلکه از منافق میترسم؛ زیرا شخص کافر هر چه در دل دارد اظهار و دشمنی خود را آشکار کرده است؛ اما شخص منافق دشمنی او در نهان است.
پیدایش فرقه «خوارج» که به ظاهردرجنگ «صفّین» شکل گرفت، زخم تازه ای برپیکر جامعه اسلامی بود. این گروه متعصب و پرخاش گر که نقاب تقوا و دین داری بر چهره داشت، با عقاید و باورهای عجیب و دور از منطق خود، همواره برای حکومت نو پای امام علی علیه السلام دردسر ساز بودند و با فتنه انگیزی های پی درپی، مشکلات زیادی برسر راه حاکمیتِ اسلام پدید آوردند؛ از این رو امام علیه السلام که آن ها را مردمی کم عقل وآلت دست شیطان می دانست، در مراحل مختلف، برخوردهای متفاوتی با آنان داشت و ضمن بیان نظر صریح اسلام در باره حکمیت و برخی مسایل دیگر، توانست گروهی بی غرض از این بی خردان را از سراشیبی سقوط نجات دهد، ولی دسته ای دیگر که هم چنان بر لجاجت و عصیان خود اصرار می ورزیدند، درنبردی سخت با سپاهیان اسلام، به هلاکت رسیدند و باقی ماندگان این گروه با هم فکری هم دستان خویش، توطئه قتل امیر مؤمنان علیه السلام را پی ریزی کردند و متأسفانه دراین توطئه شوم موفق شدند.
از جمله عناوین یاد شده، در برخی از روایات، برای یکی از مجاری علم و آگاهی امام(ع) با ذکر ویژگی و نتیجۀ آن، عنوان «عمود نور» است. مرحوم کلینی در الکافی ذیل یک باب و صفار در بصائر الدرجات ذیل چندین باب به بازتاب گسترده روایات عمود نور پرداختهاند.
برخورداری امام از علمی خاص و ویژه، که از جانب خداوند است، مورد اختلاف متکلمان امامی نیست؛ اما آنان همواره در دو مسئلۀ محوری پیرامون علم امام، اختلاف کردهاند: یکی گسترۀ علم امام و دیگری منابع علم امام. در روایات، منابع و سرچشمههای متعددی برای علم امام بیان شده است. اندیشمندان قم در کتابهای خود، روایاتی را ذکر و منابع علم امام را بیان کردهاند. این نوشتار با روش توصیفی – تحلیلی، به دنبال پاسخ به این پرسش است که دیدگاه اندیشمندان مدرسۀ کلامی قم دربارۀ منابع علم امام چه بوده است؟
در مجموع از بیانات دکتر رجبی دوانی این نکته برداشت می شود که مسلم بن عقیل، در این مقطع تاریخی، تصمیم نادرستی گرفت و اگر همانجا، عبیدالله بن زیاد را به قتل می رساند، شاید دیگر شاهد وقوع جنایات کربلا نبودیم.