دیدار نماینده آیت الله العظمی سیستانی با مدیران و اساتید بنیاد بین المللی امامت تعاملات اجتماعی مطلوب در آموزه های امام رضا(ع) با تأکید بر نامه حضرت به عبد العظیم حسنی(ع) برگزاری دورههای مرکز تخصصی امام شناسی جلسه هماندیشی معاون پرورشی و فرهنگی وزیر آموزشوپرورش با مسئولان دفتر تبلیغات اسلامی و مؤسسات همکار تحلیلی از یادکرد حضرت حمزه (ع) در سنت پیامبر اکرم و اهل بیت (ع) و کارکردهای آن در عصر معصومان واکاوی چرایی همتایی حمزه بن عبد المطلب (س) و جعفر بن ابی طالب (س) در کلام اهل بیت (ع) گونه شناسی ادله نقلی مورد استناد هر امام بر امامت خویش همگامی بهائیت ایران با وهابیت در تخریب قبور ائمّة بقیع (ع) فضیلت بقیع و سیره پیامبر و اهل بیت (علیهم السلام) و صحابه و تابعین در زیارت آن
روضهخوانی در اصطلاح به معنای بیان مصیبتهای یکی از بزرگان دین است که با گریه و ماتم همراه است. این عمل نه تنها در سیره قولی و فعلی اهل بیت(ع) به کرّات ثبت شده است، بلکه حتی در سیره عملی پیامبر خدا(ص) نیز به چشم می خورد.
بی تردید، اگر کاروان اسیران نبود، دشمن پرونده کربلا را با هر وسیله ممکن از صفحه تاریخِ «تقابل حق و باطل» محو می کرد. دشمن که حکم جواز قتل امام حسین علیه السلام را صادر کرده بود و نواده پیامبر خدا را خارجی و آشوبگر معرفی نموده بود، بعد از این حادثه می کوشید تا پرونده آن را به طور كلي ببندد. بنابراین، اگر خطبه ها و عزاداری های اهل بیت علیهم السلام، به ویژه خطبه امام سجاد علیه السلام نبود، وقایع عاشورا در حافظه تاریخ ثبت نمی شد.
گریه های پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در فراق پسرشان ابراهیم پیامبر در فراق فرزندشان ابراهیم فرمودند: «ای ابراهیم، کاری از ما برای تو ساخته نیست، تقدیر الهی برگشت پذیر نیست، چشم پدرت در مرگ تو گریان و دلش محزون و غمگین است، ولی هرگز سخنی که مایه خشم خداست، بر زبان جاری نمیسازد، اگر وعده صادق و حتمی خدا نبود که ما نیز به دنبال تو خواهیم آمد، در فراقت بیش از این گریه میکردم و محزون میشدم.»
طبق ادله روایی و تاریخی فراوانی كه در آثار فریقین وجود دارد مشخص می شود كه ائمه اهل البیت (علیهم السلام) و سلف امت، هنگام عزای اولیاء الهی، مشكی بر تن می كردند و پوشیدن لباس مشكی، امری مخصوص به بنی العباس نبوده است. بنابراین ادعای تقلید شیعیان از بنی العباس در سیاه پوشیدن هنگام عزا، بی اساس و غیر علمی است.
اشک ریختن بر مصیبت امام حسین(علیه السلام)، آثار فراوانی دارد، از جمله این که محبت اهل بیت (علیهمالسلام) در قلب شیعیان حضور پیدا میکند؛ آنگاه دوست امامان معصوم (علیهمالسلام) هرگز فکر و راه و روش آنان را رها نمیکند؛ زیرا رهبری جوارح به دست جان و دل است و زمامداری قلب را محبت به عهده میگیرد و دلِ دوستان حسین بن علی (علیهالسلام) جوارح را به صَوْب صراط مستقیم رهنمود میشود.
کاظم مرادخانی درسال 1323ش، در خانواده ای دینی در تهران چشم به جهان گشود. وی پس از سپری کردن ایام کودکی، وارد مدارس دینی شد و عزم خود را در مطالعه ی آثار دینی جزم نمود. او دارای استعداد و حافظه ای قوی بود که بیشترِ اوقات خود را صرف قرآن و حدیث و کتبی مانند، کافیِ کلینی، توحیدِ صدوق و بحارالانوارِ مجلسی نمود. هنوز از حیات علمی مرادخانی چهل و یک بهار نگذشته بود که دچار بیماری شد و نهایتاً در سال 1363ش، دار فانی را وداع گفت. اثرِ گرانسنگِ او کتاب شفاعت و توسلِ است که در نوزده جلد و به صورت دست نویس (با خط نستعلیق تحریری)، به رشته تحریر درآمده و وقف کتابخانه آستان قدس رضوی گردیده است اما متاسفانه تا کنون به چاپ نرسیده است.
علاوه بر روایاتی که ناهی از عزاداری و نوحه سرایی می باشند، روایات فراوانی نیز در مشروعیت این مسائل وارد شده است. بر همین اساس باید راه جمعی بین این 2 دسته از روایات متعارض، بدست آورد.
سوگواری بخشی از زندگی اجتماعی انسانها است که معصومان به آن توجه داشتند. شناخت سیره معصومان در برخورد با مصائب مختلف، الگویی برای چگونگی برگزاری مراسم سوگواری و معیاری برای آسیبشناسی شیوههای رایج سوگواری است.
«أللُّهوف عَلى قَتْلَى الطُّفوف یا ألمَلْهوف عَلی قَتْلَی الطُّفوف» مشهور به لُهوف، کتابی در بیان مصائب واقعه کربلا و شهادت امام حسین(ع) نوشتۀ سید بن طاووس (متوفای ۶۶۴ق). است این کتاب از مقتلنگاریهای مشهور شیعه است. نویسنده، کتاب را برای مسافران عتبات و زائران امام حسین(ع) و به صورت مختصر نوشته و به همین سبب، سلسله اسناد روایات را حذف و تنها آخرین راوی یا منبع روایت را ذکر کرده است.
مرحوم علاّمه سیّد شرف الدّین، پاسدار بزرگ اسلام و مصالح مسلمانان، برای تحقّق «اتحاد اسلامی» کوششهای بیشماری کرد. اکنون اندیشه، رفتار و روش او میتواند سرمشق و الگوی ارزشمندی برای همگان باشد. امروزه تجدید حیات و عظمت مسلمانان، رهایی سرزمینهای اسلامی از چنگ متجاوزان و بازگشت همه جانبة مسلمانها به اسلام ناب، در گرو این اتّحاد است. برای دست یافتن به «اتّحاد» و از میان بردن عوامل اختلاف، باید ماهیت «اتحاد اسلامی» و نه وحدت مذاهب، درست شناخته شود.