بسم الله الرحمن الرحیم
حجاب ضروری دین
در یک روز تعطیل با رفقا برای تفریح به اطراف شهر رفتیم. یکی از دوستان بنده که زمان زیادی از وقت خود را در فضای مجازی سپری می کند
کلیپی به بنده نشان داد و بعد از دیدن این کلیپ صحبت هایی بین ما صورت گرفت.
آن کلیپ مناظرهای بین دو نفر پیرامون حجاب بود که یکی از آنان در جایگاه موافق حجاب اجباری و دیگری به عنوان مخالف صحبت می نمود.
در قسمت هایی از این مناظره مباحثی بیان گردید که من و تمام دوستانم را به تعجب واداشت!
سخنانی که به روشنی اصول دین را کوچک شمرده و موردی از فروعات یعنی حجاب را از اصل دین بزرگتر جلوه می داد!
چرا که فرد مدافع از حجاب میگفت: «حجاب ضروری اسلام است ولی ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام ضروری اسلام نیست!
اگر بگویید علی بن ابی طالب علیه السلام ولایت ندارد از اسلام خارج نیستید ولی اگر بگویید حجاب جزء اسلام نیست از دایره اسلام خارج هستید!
زیرا حجاب ضروری دین است»
بعد از اتمام آن کلیپ سخنان مختلفی بین من و دوستانم رد و بدل شد و سوالات گوناگونی پیرامون اهمیت ولایت امیرمؤمنان علی علیه السلام و ائمه معصومین علیهم السلام بیان گردید.
محمد علی گفت: چگونه ممکن است این همه روایات پیرامون اهمیت ولایت امامان معصوم علیهم السلام را نادیده گرفت و چنین سخنی بر زبان جاری نمود؟
حسین که مطالعات دینی و مذهبی نسبتا خوبی داشت گفت: با نگاهی کوتاه در سخنان معصومین علیهم السلام به راحتی می توان فهمید
که اهمیت پذیرش ولایت امامان معصوم علیهم السلام با هیچ عمل دیگری قابل قیاس نخواهد بود. پس این سخن چگونه با آن روایات سازگار است؟
محسن که همیشه ساکت بود و در جمع دوستانه ما بیشتر شنونده؛ لب به سخن گشود و گفت:
رفقا به نظر شما آیا ممکن است تنها صرف قبول حجاب بدون اعتقاد به امامان معصوم علیهم السلام سبب عاقبت به خیری گردد! به نظر من برعکس، باید گفت یکی از دلایل بیحجابی یا بد حجابی، سستی در اعتقاد به این اصل مهم دین یعنی امامت بوده و معرفت صحیح نداشتن به آن سبب چنین امری شده است.
اعتقاد به امامت
زیرا در معرفت و شناخت امامان اولین قدم پذیرش وجوب اطاعت از امام است و به همین سبب بوده که رعایت حجاب رنگ و بوی عبادت به خود می گیرد،
چه بسا ممکن است کسی باحجاب بوده ولی دشمن و یا قاتل حجت خدا باشد که یقینا چنین فردی عاقبت به شر خواهد بود.
نظر شما پیرامون اینگونه سخنان چیست!؟
آیا این سخن سبب تعجب شما نیز شده است!؟
برای روشن شدن این مطلب باید مطالعاتی نسبت به این موضوع داشته باشیم که آیا ضروری دین مهم تر است یا ضروری اسلام؟
اگر شما نیز علاقهمند هستید در سیر مطالعات من را همراهی کنید.
در ابتدا باید دید منظور از ضروری دین چیست و به چه علت کسی که منکر آن باشد از دایره اسلام خارج است:
مفهوم ضروری دین:
قبل از بیان سخن عالمان و بزرگان نسبت به «ضروری دین» باید اشاره شود این موضوع از جهات مختلف نزد فقهای شیعه مورد بحث قرار گرفته
و نسبت به چگونگی مرتد شدن منکر ضروری دین، شرط علم و یا عدم علم در انکار ضروری دین، ارتداد در مقابل ایمان یا ارتداد در مقابل اسلام، منظور از ضروری دین، نسبت به زمان انکار ضروری دین (تفاوت بین انکار قرون ابتدایی با زمان حاضر) و یا اینکه چه مواردی از ضروریات دین به شمار می رود و…
نزد بزرگان محل سخن بوده و نظرات گوناگونی نسبت به آن بیان شده است.
از آنجا که چنین سخنانی برای متخصصین قابل استفاده و جذاب است و بیان آن در تریبون ها و جلسات عمومی مورد تایید نخواهد بود
که البته خود مطرح کننده این موضوع در مناظره نیز پس از بیان آن، با اقرار به نداشتن تخصص در این موضوع از ادامه صحبت پیرامون آن خودداری نموده است؛
به ناچار به صورت مختصر پیرامون آن سخن گفته خواهد شد:
ضروری دین و مذهب: به طور کلی با توجه به آنچه در سخن بزرگان بیان شده «ضروری» آن چیزی است که ثبوت آن نیاز به اقامه دلیل و برهان نداشته باشد
و مورد «ضروری دین» احکام و عقائدی است که ثبوتش در دین نزد جمیع فرقه های مسلمین واضح و روشن باشد به گونه ای که انسان برای اثباتش نیاز به اقامه دلیل نداشته باشد.
ضروری مذهب
اموری مانند توحید و یگانگی خداوند تبارک و تعالی، نبوت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله، وجوب نمازهای پنجگانه، وجوب روزه های ماه رمضان، وجوب انجام مناسک حج برای افراد مستطیع و موارد مشابهی که ثبوت آنها از نظر تمام مسلمانان (جدا از آنکه پیرو چه مذهبی هستند) مسلّم است.
«ضروری مذهب» آن چیزی است که نزد گروه خاصی از مسلمانان ثبوتش واضح و روشن باشد.
(محقق حلی، جفعر بن حسن، شرائع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، ج۱، ص۴۵؛ مظفر، محمدرضا، اصول الفقه، ج ۲، ص ۹۱)
همچنین از دیگر دیدگاه ها پیرامون ضروری دین این است که گفته شده بسیاری از مسائل در صدر اول اسلام ضروری به شمار می آمده و بعدها به سبب تلبیسات و تدلیساتی که صورت گرفته در زمان های دیگر از ضروریات اسلام به شمار نمی رود که از جمله آنان خلافت امیرمؤمنان علی علیه السلام است.
(استر آبادی، محمد بن امین بن محمد شریف، الفوائد المدنیه و بذیله الشواهد المکیه، ص۲۵۲)
علت کفر منکر کننده ضرورت دین:
بنابر دیدگاه بیشتر عالمان دینی منکر ضروری دین به آن دلیل کافر دانسته شده که منکر صدق نبی صلی الله علیه و آله شده است در حقیقت انکار «ضروری دین» به انکار یکی از «اصول دین» یعنی نبوت پیامبر صلی الله علیه و آله بازگشت دارد.
برخی از بزرگان علم و قصد را در کافر شدن منکر ضروری دین شرط دانسته اند.
کافر و مرتد
در روایات مفهوم کفر گاهی در برابر ایمان مطرح گردیده و گاهی در برابر اسلام به کار رفته است؛ به تعبیر دیگر کفر گاهی در مقابل مؤمن به کار رفته است و گاهی مسلم.
کافر بودن منکر ضروری دین، کافر در برابر اسلام و در برابر مسلم است نه کافر در برابر ایمان و مؤمن. نسبت به کفر در برابر ایمان روایاتی بیان شده است
که به برخی از آنان اشاره خواهد شد:
در موثقه فضیل بن یسار از امام باقر علیه السلام آمده است: خداوند متعال علی را به عنوان نشانه میان خود و مردم قرار داد؛
هر کس او را بشناسد مؤمن است و هر کس او را انکار کند کافر است…. (محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۵۶۷)
همچنین از امام صادق علیه السلام نقل شده است: هر کس ما را بشناسد مؤمن و هرکس ما را انکار کند کافر است
و هر کس که نه ما را بشناسد و نه انکار کند گمراه است. (همان، ص۵۶۶، حدیث ۴۳)
با توجه به آنچه از روایات بیان گردید؛ انکار کننده منکر ولایت امیرمؤمنان علی علیه السلام اگر چه در حکم مسلمان است و از نظر نفس و مال و ارتباط به مانند مسلمان با آن برخورد می گردد
اما این حقیقت غیر قابل انکار است که او از دایره ایمان خارج بوده و به نوعی کافر در برابر مؤمن به شمار می رود.
نسبت به ولایت امیرمؤمنان علی علیه السلام با توجه به آنچه بیان گردید روشن شد که از ضروریات مذهب به شمار می رود
که البته همانگونه که اشاره شد بنابر دیدگاه برخی در صدر اسلام از ضروریات دین بوده است.
ولایت امیرمومنان؛ضروری دین
نکتهی قابل توجه و مهم که باید به آن اشاره شود این است که ضروری مذهب دانستن ولایت و امامت امیرمؤمنان علی علیه السلام و اینکه آن را از ضروریات دین نمیشمرند،
از اهمیت و ارزش غیر قابل وصف آن نکاسته و به عبارت بهتر اهمیت ولایت امیرمؤمنان علی علیه السلام به قدری است
که قابل قیاس با هیچ یک از اعمال دیگر اعم از ضروری یا غیر ضروری، نخواهد بود و یقینا مقایسه و سنجش آن با مسئلهای به مانند حجاب، مقایسه نامطلوب و نادرستی است.
اصول ایمان مهمتر است یا ضروری دین:
همانگونه که اشاره شد کفر گاهی در برابر ایمان به کار رفته است، با توجه به آنکه ایمان نیز در متون دینی امر مهمی تلقی گردیده،
به گونه ای که اسلام به تنهایی بدون ایمان راه گشا نبوده، زیرا ایمان شرط قبولی اعمال و ورود به بهشت جاویدان دانسته شده است.
و با توجه به آنکه در متون دینی و مذهبی بیان گردیده که امامت از اصول ایمان است.
به این بیان که فرد مسلمانی که ولایت حضرت علی علیه السلام را نپذیرد مؤمن نخواهد بود چراکه رسول الله اسلام صلی الله علیه و آله فرمودهاند: حب علی بن ابی طالب علیه السلام عبادت است و ایمان تنها با ولایت علی علیه السلام و برائت از دشمنان او قبول می شود. (إرشاد القلوب، ج۲، ص۲۰۹)
امامت از اصول ایمان
در نتیجه گذاشتن ولایت امیرمؤمنان علی علیه السلام در کنار حجاب به عنوان ضروری دین و سنجش این دو با یکدیگر به طور یقین نادرست است،
چرا که رعایت حجاب به تنهایی و بدون پذیرش ولایت و امامت ائمه اطهار علیهم السلام سبب نجات و رسیدن به درجات رفیع نمیگردد
و فرد با حجاب بدون این شرط نمیتواند وارد بهشت گردد چرا که شرط ورود به بهشت یعنی ولایت را ندارد.
در حقیقت آنچه سبب اجر و پاداش و پذیرش اعمال عبادی بانوان باحجاب میگردد، ولایت امیرمؤمنان علیه السلام و امامان بعد از آن حضرت است.
نتیجه امر مهم ورود به قلمرو ایمان یعنی پذیرش ولایت حضرات معصومین علیهم السلام است.
در سخنان بیان شده در مناظره با موضوع حجاب، در سنجش حجاب با ولایت امیرمؤمنان علی علیه السلام ممکن است برای شنوندگان تلقی گردد
که ضروری بودن حجاب و اینکه منکر آن از دایره اسلام خارج و کافر فقهی خواهد بود، و همچنین ضروری نبودن ولایت امیرمؤمنان علیه السلام و اینکه انکار آن سبب خروج از اسلام و کفر فقهی نمیشود،
در نتیجه حجاب امر مهم تری بوده که به صرف رعایت آن و بدون نیاز به پذیرش ولایت، سبب عاقبت بخیری و ورود به بهشت جاویدان می گردد!!!
اهمیت ولایت و امامت در قرآن:
نزول آیه اکمال دین در بیان ولایت حضرت علی علیه السلام: در آیه ۳ سوره مائده بیان شده است:
«الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن دِينِكُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِينا؛
امروز، كافران از (زوال) آيين شما، مأيوس شدند بنابراين از آنها نترسيد! و از (مخالفت) من بترسيد! امروز، دين شما را كامل كردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان دین شما پذيرفتم»
این آیه از جمله آیات نازل شده در روز غدیر بوده که بعد از بیان امامت و ولایت امیرمؤمنان علیه السلام نازل گردیده است.
(ابن مردویه، احمد بن موسی، مناقب علی بن ابیطالب، ج۱، ص۲۳۱؛ حاکم حسکانی، عبیدالله بن عبدالله، شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۰۱؛ ابن مغازلی، علی بن محمد، مناقب امام علی بن ابیطالب، ص۴۶)
از نکات بیان شده در این آیه با توجه به نزول آن در روز غدیر می توان به این موارد اشاره نمود:
- ناامیدی کفار و دشمنان به سبب بیان امامت حضرت علی علیه السلام
- اکمال دین به سبب ولایت و امامت حضرت علی علیه السلام
- اتمام نعمت بر مسلمانان با بیان ولایت و امامت حضرت علی علیه السلام
- رضایت به دین اسلام توسط خداوند با بیان ولایت و امامت حضرت علی علیه السلام.
در دعایی که امام صادق علیه السلام بعد از نماز روز غدیر تعلیم داده اند اقرار به ولایت حضرت علی علیه السلام را تمام توحید دانسته
و اسلام با ولایت حضرت علی علیه السلام را اسلام مورد رضایت خداوند تبارک و تعالی بیان نمودهاند.
(طوسی، محمد بن جریر، المسترشد، ج۳، ص۱۴۳)
همچنین حضرت علی علیه السلام فرمودهاند: «… خدواند به ولایت من دین این امت را کامل ساخت، نعمتش را به ایشان تمام کرد
و اسلامشان را برای ایشان پسندید؛ هنگامی که در روز ولایت (غدیرخم) به حضرت محمد صلی الله علیه وآله فرمود….» (شیخ صدوق، امالی، ج۱، ص ۲۰۸)
اهمیت ولایت و امامت در روایات:
پیرامون اهمیت ولایت و امامت روایات فراوانی وجود دارد که به برخی اشاره می شود:
اوّل اینکه امامت شرط قبولی شهادت به توحید است: روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: هر کسی بگوید «لا اله الا الله» داخل بهشت خواهد شد.
برخی از اصحاب گفتند: اینک ما می گوییم «لا اله الا الله» سپس پیامبر صلی الله علیه و آله دست مبارک را روی سر علی علیه السلام نهاده و فرمودند:
همانا خداوند شهادت «لا اله الا الله» را تنها از علی و از شیعیان او می پذیرد… (شیخ صدوق، ثواب الاعمال، ص۷ و ۸)
دوّم اینکه قبول نداشتن امام مساوی با مرگ جاهلی است:
امام باقر علیه السلام فرمودند: هر آن که بمیرد در حالی که برای او امامی (از جانب خداوند) نباشد مانند دوران جاهلیت مرده است و عذر مردم پذیرفته نیست
تا اینکه امام خود را بشناسند. (شیخ صدوق، کمال الدین، ص۲۳۰)
سوّم اینکه شناخت امام هدف خلقت انسان و تنها راه شناخت خداوند تبارک و تعالی است:
سید الشهدا علیه السلام در حدیثی بعد از آنکه هدف از خلقت بندگان را عبادت خداوند تبارک و تعالی بیان نموده
و شرط عبادت را معرفت به خداوند تبارک و تعالی دانستند، معرفت به امامی که در هر زمان اطاعتش واجب است را، شرط شناخت خداوند تبارک و تعالی بیان نمودند. (شیخ صدوق، علل الشرایع، ص ۱۴، ۵۴: ص ۱۵۱)
چهارم اینکه ولایت شرط قبولی اعمال است:
امام باقر علیه السلام فرمودند: جبرئیل بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شد و عرض کرد:
ای محمد، خداوند بر تو سلام می رساند و می فرماید: من آسمان های هفت گانه را و آنچه ما بین آن هاست آفریدم و زمینهای هفت گانه را و هر چه روی آن ها است نیز آفریدم.
در این میان موضعی را برتر از رکن و مقام نیافریدم.
اما اگر بندهای مرا بخواند، از زمانی که آسمانها و زمینها را آفریده ام، سپس در قیامت نزد من آید در حالی که منکر ولایت علی علیه السلام است،
او را به رو، در آتش می اندزم. (شیخ صدوق، ثواب الاعمال، ص ۱۸۹)
با توجه به این حدیث میتوان گفت که حتی فروع دین مانند نماز و روزه و … در حالی فایده اخروی به انسان می رساند
که انسان اصل درخت دین یعنی امام از جانب خداوند را بپذیرد و در غیر این صورت تمسک به فروعات بدون پذیرش آن امام، او را به مقام والای فرد دیندار نمی رساند.
پنجم اینکه اصل دین امامت حضرت علی علیه السلام است:
روزی پیامبر صلی الله علیه و آله علی علیه السلام را به سوی خود خواندند و فرمودند:
یا علی انت اصل الدین و منار الایمان و غایه الهدی؛ ای علی تو اصل دین و نشانه روشن ایمان و نهایت هدایت هستی. (صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص۳۱)
ششم اینکه ولایت از مهمترین مبانی اسلام است:
از امام باقر علیه السلام نقل شده که اسلام دارای ۵ پایه است: نماز، زکات، روزه، حج و ولایت که ولایت از همه مهمتر است.
(کلینی، محمد، الاصول من الکافی، ج۲، ص۱۸)
هفتم اینکه در میان فرق اسلامی تنها یک فرقه ناجیه است:
بنابر روایتی که هم شیعه و هم اهل سنت در کتب خود بیان نموده اند حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمودند:
«مجوس بر هفتاد فرقه، یهودیت بر هفتاد و یک فرقه و مسیحیت بر هفتاد و دو فرقه تقسیم شد و امت من بر هفتاد و سه فرقه تقسیم میشود
و تنها یکی از این فرقهها، فرقه ناجیه است.»
(علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۲۸، ص۴؛ ابن حنبل، مسند، ج۳، ص۱۴۵؛ حاکم نیشابوری، المستدرک، ج۱، ص۲۸۱؛ ترمذی، سنن الترمذی، ج۵، ص۲۶؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج۱۷، ص۱۳)
با توجه به ادله و روایات نسبت به برحق بودن و اصل بودن امامت اهل بیت علیهم السلام و همچنین با توجه به شرط پذیرش ولایت اهل بیت علیهم السلام
جهت پذیرش اعمال و ورود به بهشت، تنها فرقه نجات یافته در روز قیامت از میان فرقه های به وجود آمده بعد از رسول الله صلی الله علیه و آله، شیعیان دوازده امامی هستند.
بزرگان نسبت به فرقه ناجیه دانستن شیعیان به ادلهای استناد نموده اند:
شیخ صدوق با استناد به حدیث ثقلین، هر کس را که به قرآن و عترت پیامبر صلی الله علیه و آله تمسک کند، جزء فرقه ناجیه دانسته است.(شیخ صدوق، کمالالدین و تمام النعمه، ج۲، ص۶۶۲)،
علامه مجلسی از امام علی علیه السلام نقل کرده که شیعیانم، اهلِ نجات هستند.(علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۲۸، ص۱۱)علامه
حلی نیز با تکیه بر احادیث، امامان دوازدهگانه دلایلی در اثبات حقانیت مذهب شیعه ذکر کرده است(علامه حلی، منهاج الکرامه، ص ۳۵-۵۰-۱۱۱)
در نتیجه با توجه به آنچه بیان گردید روشن می شود که ولایت و امامت از ضروریات مذهب به شمار میآید و آنچه سبب پذیرش اعمال شده و سعادت را درپی
خواهد داشت ایمان است.
از آنجا که امامت و ولایت اهل بیت علیهم السلام اصل در ایمان به شمار میرود
بنابراین سنجش عملی به مانند حجاب با امری به مانند ولایت امیرمؤمنان علی علیه السلام به طور حتم شایسته نخواهد بود،
چراکه فرد با حجاب در صورت قبول نکردن ولایت از دایره ایمان خارج شده و در روز قیامت شرط قبولی اعمال و ورود به بهشت را نخواهد داشت.
اگر حضرت زهرا (علیها السلام) معصوم بود چرا خداوند در آیه ۵۹ احزاب به وی دستور رعایت حجاب را داد؟
فضیلت تراشی برای معاویه در ساخت احادیث صلح امام حسن علیه السلام
ثبت دیدگاه