تلاشِ عاجزانه بر پوشاندن خورشید
در طول تاریخ نسبت به پذیرش ادیان، پیشگامانی بر دیگران سبقت می گرفتند که با عنوان «سابقون» شناخته می شدند؛ در دین مبین اسلام و با آغاز بعثت پیامبر نور و مهربانی، به اعتقاد عمده تاریخ نگاران، علی بن ابی طالب علیه السلام نخستین کسی بود که دعوت پیامبر را لبیک گفت و تسلیم اراده و فرمان خدا شد و به عنوان یاوری باکفایت، بازویی توانا، سربازی فداکار و جان بر کف باعث دلگرمی آن حضرت شد و به دنبال این اقدامِ صادقانه از سوی امیرمؤمنان علیه السلام ، رسول خدا صلی الله علیه و آله در گفتاری آشکار، نشانِ پیشتازی در اسلام را به وی داد و در این باره چنین فرمود: «یا علی أنت أول المسلمین إسلاماً و أول المؤمنین ایماناً.»
شگفتا که این فضیلتِ روشن همانندِ خورشید را، برخی از عنادورزان و دشمنان اهل بیت علیهم السلام مانند ابن تیمیه برنتافتند و به شبهه افکنی روی آورده و اسلامِ نابالغ را فضیلتی ندانسته و بر برتری اسلامِ ابوبکر تأکید نموده اند. شگفتی آن جاست که تردید در فضلیتِ ایمان امیرمومنان علیه السلام در حالی صورت یافته که بنا بر گزارش های اهل سنت، اسلام افرادی مانند حفصه و عبدالله از فرزندان عمر، زبیر بن عوام و عایشه با وجود آن که در کودکی رخ داده به عنوان فضیلت قلمداد شده و هیچ گونه خدشه ای در آن صورت نیافته است و سیاست یک بام و دو هوا را در نحوه رفتار ابن تیمیه دیده می شود که تنها بر دشمنی و عناد ابن تیمیه نسبت به امیرمومنان علیه السلام می توان حمل نمود همان گونه که دکتر محمود سید صبیح از علمای معاصر اهل سنت در کتاب «اخطاء ابن تیمیه فی حق رسول الله و اهل بیته» و همچنین شیخ عبدالله هرری در کتاب «المقالات السنیه فی کشف ضلالات ابن تیمیه» بر این دشمنی وی تأکید نموده اند؛ حال در مقامِ نقد، چنین به نظر می رسد:
- تایید ایمان افراد نابالغ، از سوی خداوند :این تلاش عاجزانه در حالی صورت یافته که چالش ابن تیمیه در سن ده سالگی و بلوغ نیافتن آن حضرت است در حالی که بنا بر آیات قرآن، حضرت عیسی در کودکی به نبوت رسیده است که قرآن از زبان عیسی بن مریم می فرماید: « به درستى که من بنده خاص خدا می باشم و خداوند کتاب آسمانى و شرفنبوت را به من عطا فرموده است» (مریم، ۳۰) و همچنین به حضرت یحیی در کودکی، حکم سپرده شد: «اى يحيى، كتاب [خدا] را به جد و جهد بگير، و از كودكى به او نبوّت داديم.» (مریم، ۱۲) پس آیا می توان بخشش این جایگاه و مقام به حضرت عیسی و یحیى را قبل از رسیدن به سن بلوغ، فاقد اعتبار و ارزش دانست؟
- تایید اسلام امیرمومنان توسط پیامبرصلی الله علیه و آله: استدلال مأمون در مناظره ی با اسحاق چنین بود که اسلام امیرمومنان علیه السلام از دو فرض خارج نیست؛ یا مورد پذیرش رسول خدا صلی الله علیه و آله بوده است که شبهه ای باقی نمی ماند و یا سن امیرمومنان علیه السلام در حد پذیرش اسلام نبوده و پیامبر اعظم، اسلام آن حضرت را نپذیرفته است، که این فرض نیز صحیح نیست زیرا در این صورت، پیامبر نباید آن حضرت را دعوت به اسلام می کرد زیرا با آگاهی به امتیاز نداشتن اسلام نابالغ، دعوت او، کار بیهوده و سفیهانه ای است که از ساحت رسول اعظم صلی الله علیه و آله منزه است (احقاق الحق، ۳/۱۸۷) بر این اساس، اسلام آوردن و سبقت آن حضرت، مورد تایید بلکه امتیاز امیرمومنان نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است که بارها ارزشمندی سبقت امیرمومنان علیه السلام را در مناسبت های گونه گون بر زبان جاری نموده اند از جمله فرمود: «نخستین کس از شما که در کنار حوض بر من وارد می شود کسی است که پیش از همه اسلام آورد یعنی علی بن ابی طالب.»(المستدرک علی الصحیحین، ۳/۱۳۶) و به حضرت فاطمه فرمود: «تو را به ازدواج بهترینِ امت ، داناترین و خردمندترین ایشان و نخستین اسلام آورنده، در آوردم.»(المعجم الکبیر، ۱/۹۴)
از سوی دیگر، چنانچه پذیرش اسلام افراد دیگر از ایمان آوردن على علیه السلام برتر و ارزشمندتر باشد، از پیامبر خدا بعید است که در مجلسى که ابوبکر، عمر و ابوعبیده جراح در آن حاضر بودند دست بر شانه امیرمومنان علیه السلام زده و بگوید: «اى على تو نخستین مسلمان و ایمان آورنده هستى و تو براى من، به منزله هارون نسبت به موسى هستی؟»( احقاق الحق، ۲۰/۴۷۲)
- نقل های متفاوت در سن حضرت علی (علیه السلام) در هنگام اسلام آوردن: گزارش ها پیرامون سن حضرت علی علیه السلام هنگام اسلام آوردن همسان نیست بلکه سن آن حضرت را از ده تا شانزده سال ذکر نموده اند؛ ابن عبد البر، سن آن حضرت را پانزده یا شانزده سال گفته (الاستیعاب، ۲/۴۷۱) و عسقلانی، سن سیزده سالگی را برای آن حضرت ذکر نموده است.(تقریب التهذیب، ۷/۳۳۶) ابن اثیر سه نظريّه در سن حضرت نقل كرده، كه بنا بر يكى از نظريّهها، سن آن حضرت در آن زمان پانزده سال بوده است.(اسد الغابه، ۴/۱۷) بنابراين، نابالغ بودن حضرت على عليه السلام به هنگام تشرّف به اسلام، امر مسلّم و قطعى نيست و ادعای ابن تیمیه جای تردید دارد.
- ملاکِ بلوغ، تنها سن نیست: نقل هائی که اسلام امیرمومنان علیه السلام را گزارش می کنند آن حضرت را نخستین مردی می دانند که اسلام آورده (سیره ابن اسحاق، ۱۳۸) و اگر به ظاهر لفظ «رجل» استناد کنیم یعنی حضرت در آن زمان، مرد بالغ بوده است همان گونه که با برخی از نقل ها، که سن حضرت را بیش از ده سال بیان می کنند، سازگار است؛ همچنین بنا بر دیدگاه دانشمندان فریقین، تحقق یافتن بلوغ تنها بر اساس سن نیست؛ شاهد بر آن عمرو عاص است که بنا بر گزارش ابن قتیبه فرزندش عبدالله، دوازده سال از او بزرگ تر بود. (المعارف، ۱۲۵)
افزون بر آن که ملاک، در درستی اسلام تنها بلوغ نیست بلکه اگر شخصى به سنّ بلوغ نرسيده باشد، ولى مميّز باشد یعنی خوب و بد را به خوبى تشخيص دهد، اسلام و ايمان چنين شخصى پذيرفته مىشود و عباداتش صحيح است حال بر فرض که حضرت علی علیه السلام به سن تکلیف نرسیده باشد، آن حضرت ممیز بوده و بنا بر دیدگاه دانشمندان اهل سنت، همانند ابوحنیفه، شیبانی و احمد بن حنبل اسلامِ ممیز پذیرفته می شود؛ بخاری نیز اسلام کودک را تایید نموده است. همان گونه که از ابنعمر روایتی نقل کرده که رسول خدا بر ابنصیاد که کودک بود، اسلام را عرضه کرد و او شهادت به رسالتش داد.(صحیح بخاری، ۲/۹۳٫) عینی یکی از شارحان بخاری، دلیل نام گذاری این باب از سوی وی را، درستی اسلام کودک اگر نزدیک به سن احتلام باشد می داند. بنا بر این ملاک در صحت اسلام تنها بلوغ نیست بلکه اسلامِ ممیز نیز پذیرفته می شود از این رو اگر حتی امیرمومنان به سن بلوغ نیز نرسیده باشد، به سن تمییز رسیده است و بنا بر دیدگاه دانشمندان اهل سنت اسلام ممیز پذیرفته می شود.
در جمع بندی بنا بر آن چه در پاسخ ها بیان شد، ابن تیمیه به اسلام هیچ یک از عبد الله بن عمر، طلحه ، زبیر ، سعد بن ابیوقاص ،حفصه و عایشه اشکال نمیگیرد، در حالی که علمای اهلسنت، اسلام آوردن آنها در سن هشت تا ده سالگی را دلیل فضیلت آنها میدانند! اما نسبت به حضرت علی علیهالسّلام انکار فضیلت می کند. افزون بر آن که ایمان امیرمومنان علیه السلام مطابق با آیات قرآن و مورد تایید و پذیرش پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است ؛ همچنین پیرامون سن آن حضرت از ده تا شانزده سال نگاشته اند و هیچ گونه دلیلی بر نابالغ بودن آن حضرت ارائه نشده است افزون بر آن که ملاک در بلوغ تنها سن نیست حتی بر فرض عدم بلوغ، بسیاری از دانشمندان فریقین اسلام ممیز را پذیرفته اند و پاداش الاهی را در برابر عبادات او قائل اند و حدیثی که می توان در انکار چنین فضیلتِ روشن، همانند خورشید از سوی ابن تیمیه یاد آورد: « يَا عَلِيُّ حُبُّكَ إِيمَانٌ وَ بُغْضُكَ نِفَاقٌ وَ كُفْرٌ» و چنین نسبت به او گفت:
ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست/ عِرض خود میبری و زحمت ما میداری
و السلام علی من اتبع الهدی
ثبت دیدگاه