چکیده مقاله«راهبردهای رهبری آموزشی در سیره امام محمدباقر علیه السلام»
هدف این پژوهش شناسایی و اکتشاف راهبردهای رهبری آموزشی در سیره امام محمدباقر(ع) بر مبنای مدل پیشینی خلاقیت، هوش (هوش عملی، هوش تحلیلی) و خرد بوده است.
روش این پژوهش، کیفی از نوع تحلیل محتوای تاریخی به صورت مورد کاوی در سیره رهبری آموزشی امام باقر(ع)، به روش اسنادی و رویکرد آن تفسیری و با هدف کاربردهای عملی در رهبری آموزشی در نظام آموزش و پرورش و آموزش عالی انجام شده است.
پس از بررسی اعتبار اسناد تاریخی در مورد سیره امام باقر(ع)در مورد رهبری آموزشی و مطالعه دقیق اطلاعات مورد نیاز و یادداشت برداری از منابع دست اول و دوم و همچنین مشورت با صاحب نظران و اساتید، در ابتدا ۵۵ راهبرد و در نهایت ۲۱ راهبرد اصلی رهبری آموزشی براساس مبانی پژوهش خلاصه و مفاهیم کدگذاری شدند.
یافته های این پژوهش، می تواند راه گشای برخی از نیازهای رهبری آموزشی در حوزه رفتاری و شخصیتی یک رهبر آموزشی در عصر حاضر به ویژه جوامع اسلامی باشد.
مقدمه
مطالعات مدیریت و رهبری آموزشی بر اهداف و راهبردهای افزایش بهره وری سازمانها و مؤسسات آموزشی متمرکز است.
رهبری آموزشی می تواند به عنوان فرایند تأثیرگذاری براساس ارزشها و عقاید آشکار درک شود که منجر به ایجاد یک چشم انداز برای رسیدن به آرمان آینده ای بهتر برای سازمانهای آموزشی شود.
اگرچه تأکید معاصر بـر روی رهبری الهام بخش به جای مدیریت است؛ اما توجه بسیار کمتری به ساختارها و فرآیندهای مورد نیاز برای اجرای این ایدهها به صورت موفقیت آمیز شده است.
در این راستا، اهمیت توجه به بافت آموزشی در ایجاد خط مشی مؤسسات آموزشی بیش از پیش آشکار شده است.
محققان زیادی از جمله والکر و دیموک (۲۰۰۲) به مسئله «بافت» اشاره می کنند و بر پرهیز کردن از الگوهای «خارج از بافت» در تحقیقات و تحلیل سیستمها و مؤسسات آموزشی تاکید می کنند.
همچنین مورگان (۱۹۹۷) با اشاره به تنوع تئوریهای مدیریت و سازمان بیان میکند که «هر تنوری یا دیدگاهی را که برای مطالعه سازمان و مدیریت به کار می بریم، در عین حال که بصیرت ارزشمندی ایجاد میکند همچنان ناقص است سوگیری دارد و تا حدودی گمراه کننده است» تعدد زیاد تئوریهای مدیریت و رهبری آموزشی به دلیل ایدئولوژی های متفاوت نظریه پردازان آن است که منجر به تعابیر و تفاسیر مختلف شده است.
برای دریافت متن کامل مقاله اینجا کلیک کنید
ثبت دیدگاه