صحابهای كه به دست معاویه به شهادت رسیدند (۴)
در سلسله یادداشتهایی به اقدامات معاویه ابن ابی سفیان در قتل های سیاسی صحابه رسول خدا(ص) اشاره شده که در یادداشتهای قبل به نقش این حاکم اموی در شهادت امام حسن(ع)، عمار یاسر و حجر بن عدی و مستندات آن پرداخته شد. در این بخش به شهادت یکی دیگر از صحابه اشاره می کنیم.
- خُزَیمَة بن ثابِت (م ۳۷ق)
خُزَیمَة بن ثابِت بن فاکه بن ثَعْلَبَة بن ساعده انصاری، اهل مدینه، از قبیله اوس و طایفه بنیخَطْمَه، از اصحاب پیامبر اکرم (ص) و یاران امام علی (ع) بود.
درباره زمان اسلام آوردن خزیمه نظرات مختلفی وجود دارد. ابن عبد البر (م ۴۶۳ق) تصريح كرده که خزیمه در جنگ بدر (سال دوم هجری) حضور داشته است؛[۱] ذهبی (م ۷۴۸ق) اسلام آوردن او را از جنگ احد (سال سوم هجری) می داند.[۲] بنابراین او سال دوم هجری مسلمان شده است. او پس از اسلام آوردن به همراه عمیر بن عدی بن خرشه مأمور شکستن بتهای قبیله خود شد.[۳]
خزیمة بن ثابت به ذوالشهادتین ملقب است، او در گواهی خواستن بر صحت یک دادوستد، شهادت داد و رسول خدا (ص) شهادت او را به منزله شهادت دو شاهد عادل پذیرفت. پس از آن، پیامبر فرمود: «هر که خزیمه به نفع یا بر ضد وی برای او شهادت دهد، او را بس است».[۴] این امر موجب موقعیت برای خزیمه شد و مردم مدینه اعم از اوس و خزرج بدین امر افتخار میکردند.[۵] برخی منابع اهلسنت نقل کردهاند وی در خواب دید که بر پیشانی پیامبر ص) سجده میکند، وقتی خواب خود را بازگو کرد پیامبر (ص) ضمن تصدیق رؤیای وی به خزیمه اجازه داد بر پیشانیاش سجده کند.[۶]
خزیمه، همراه با برخی دیگر از اصحاب، پس از رحلت پیامبر (ص) در امر خلافت به حضرت علی (ع) رجوع کرد و خلافت ابوبکر را نپذیرفت و در این باره با ابوبکر محاجه کرد و شهادت داد که پیامبر در روز غدیرخم فرمود، «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» و به ولایت و برادری و جانشینی علی بن ابی طالب (ع) گواهی داد.[۷]
خزیمه در جنگ جمل و صفین در سپاهیان امام علی (ع) بود.[۸] او یکی از صحابه ای است که توسط سپاه معاویه به شهادت رسید. در جنگ صفّین، پس از آنکه عمار یاسر به شهادت رسید، خزیمه به چادر خویش رفت، غسل کرد و سپس به میدان جنگ آمد و نبرد کرد تا به شهادت رسید.[۹] امام علی (ع) خزیمة را جزو شهدای صفّین و از برادران خویش یاد کرده که تا آخر بر راه حق پایدار ماندند.[۱۰]
[۱] . ابن عبد البر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفه الاصحاب، بیروت، دار الجیل، ۱۳۸۰ق، ج ۲ ص ۴۴۸٫
[۲] . ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلا، بیروت، موسسه الرساله، ۱۴۰۵ق، ج ۲ ص ۴۸۵٫
[۳] . ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۰ق، ج ۴ ص ۲۷۹٫
[۴] . ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج ۴ ص ۲۷۹٫
[۵] . ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلا، ج ۲ ص ۴۸۷٫
[۶] . ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج ۴ ص ۲۸۱٫
[۷] . یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، بیروت، دار صادر، بیتا، ج ۲ ص ۱۷۹؛ ابن بابویه، محمد بن علی، الخصال، قم، جامعه مدرسین، ۱۳۶۲ق، ج ۲ ص ۴۶۱٫
[۸] . ابن اثیر جزری، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۱۷ق، ج ۲ ص ۶۷۷؛ ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابه فی تمییز الصحابه، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق، ج ۲ ص ۲۴۰٫
[۹] . ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ دمشق، دمشق، دار الفکر، ۱۴۱۵ق، ج ۱۶ ص ۳۷۰٫
[۱۰] . سید رضی، نهج البلاغه، بیروت، دار الکتاب اللبنانی، ص ۲۶۴، خطبه ۱۸۲٫
ثبت دیدگاه