صبر حکیمانه
یکی از شبهاتی که همواره وهابیت بر طبل آن کوبیده تا به واسطه آن جریان شهادت حضرت صدیقه را انکار کنند، غیرت و شجاعت حضرت علی (علیه السلام) در مواجهه با مهاجمان به بیت فاطمه است. ایشان میگویند چرا در هنگام هجوم به بیت فاطمه (سلام الله علیها) علی (علیه السلام) از خود اقدامی نشان ندادند؟ علي (علیه السلام) چگونه حاضر ميشود ببيند همسرش را در مقابل چشمانش كتك بزنند؛ اما هيچ واكنشي از خود نشان ندهد؟! چرا على(علیه السلام) از شجاعت، غیرت و شمشیر خویش بهره نگرفتند، تا مخالفان بتوانند چنان جسارتی کنند؟
در پاسخ این سوال چند پاسخ میتواند مطرح شود:
ابتدا اینکه به گواه آیه تطهیر و سوره انسان، خاندان پیامبر (علیهم السلام) همانند دیگران نیستند.آنچه آنان را به عکس العمل وا مىدارد فقط امر الهى و رضاى اوست. آنان بر اساس تعصب، غضب، منافع شخصى، دفاع از خود و متعلقات خود حرکت نمىکنند. بلکه تنها مدافع دین و تابع وظیفه و امر الهىاند. حضرت على (علیه السلام) تنها بر اساس امر و فرمان عمل مىکرد، او امر به صبر شده بود، پس امتثالاً لامر اللَّه سبحانه صبر کرد. همانگونه که در کتاب سلیم بن قیس هلالی آمده امیرالمومنین(علیه السلام) آمدند و عمر را نقش بر زمین زدند و بینی او را مالیدند و به روی سینه اش نشستند و فرمود تو میدانی که من مامور به صبر هستم و از این رو او را رها نمودند.« فَوَثَبَ عَلِيٌّ (عليه السلام) فَأَخَذَ بِتَلابِيبِهِ ثُمَّ نَتَرَهُ فَصَرَعَهُ وَوَجَأَ أَنْفَهُ وَرَقَبَتَهُ وَهَمَّ بِقَتْلِهِ فَذَكَرَ قَوْلَ رَسُولِ اللَّهِ (صلي الله عليه وآله) وَمَا أَوْصَاهُ بِهِ».(۱)
ثانیاً: اگر علی (علیه السلام) دست به شمشیر میبرد احتمال کشته شدن حضرت نیز بود و کشته شدن علی (علیه السلام) در آن زمان هیچ فایدهای نداشت. چرا که اگر علی(علیه السلام) کشته میشد، حکومت یک نفر را بعنوان قاتل معرفی کرده و قصاص میکردند و اینگونه بر جنایت خویش سرپوش میگذاشتند. از این رو مهاجمان با جسارت به صدیقه طاهره(سلام الله علیها) خواستند حضرت را تحریک کنند که حضرت دست به شمشیر برند و بعد به جرم قتال با خلیفه مسلمین او را بکشتند اما حضرت با درایت سکوت فرمودند ونقشههای آنان را باطل کردند.
ثالثا: اگر امیرالمومنین (علیه السلام) دست به قبضه شمشیر میبردند، و با قدرت خدادادی خویش جلو میرفتند، مخالفین در مرحله اول و مهاجمین در مرحله دوم، یکی یا دو نفر نبودند بلکه احزابی از این خط فکری سقیفه حمایت میکردند. منافقان ظاهری و حرفهای، طلقاء و کسانی که احقاد و کینههایی از جنگهای حضرت به خصوص در بدر، اُحد و حُنین داشتند جزء این افراد بودند. حال آیا امیر خیبر شکن بناست که همه را بُکشَد و حکومت ظاهری را با غلبه با شمشیر بدست آورد ؟! آیا این یکی از همان نظریههای باطل اهل سنت برای کسب خلافت نیست؟!
آیا رسول خدا(صل الله علیه و آله) نفرمودند که مَثل امام همانند کعبه است و مردم باید سراغ او بشتابند نه اینکه ایشان به دنبال مردم برود؟! (۲) از این رو امیرالمومنین (علیه السلام) با درایت و توجه به این مقام خاص امام از قیام مسلحانه امتناع ورزیدند.
رابعاً: اگر امیرالمومنین(علیه السلام) دست به شمشیر میبردند و با آنها در گیر میشدند مطمئناً جان فاطمه(سلام الله علیها) و حسنین (علیهماالسلام) به خطر میافتاد. کودتاگران سقیفهای با استفاده از فرصت پیش آمده با کشتن این عزیزان، خون بیگناه ایشان را بر گردن امیرالمومنین (علیه السلام) میانداخت و اینگونه ادعا میکرد که علی (علیه السلام) باعث کشته شدن آنها شده است. چنانچه در جنگ صفین خون عمّار را «که پیامبر(صل الله علیه و آله) در مورد ایشان فرموده بود: «تَقتُلُکَ فِئَهٌ باغِیَه» (۳) با نقشهای که عمروعاص کشید به گردن حضرت انداختند و گفتند علی عمار را به میدان آورده، پس باعث مرگ او علی است. (۴)
حضرت میدانستند که مهاجمان مىخواهند با تحریک احساسات، وى را به عکسالعمل وادارند تا به اهداف شوم خود برسند. از این رو با این تدبیر حضرت، دشمن ناکام ماند. على (علیه السلام) مىدانست آشوب و جنجال هدف مهاجمان از این ازدحام است، تا در پرتو آن امر را مشتبه نموده و فرصت را براى معرّفى حق از على و فاطمه (علیهما السلام) بگیرند.
مطمئنا اگر پس از آنچه بر فاطمه (سلام الله علیها) گذشت على (علیه السلام) بپا مىخاست و با ضاربین و قاتلین فاطمه (سلام الله علیها) درگیر مىشد، امروز تحریف گران تاریخ مىگفتند على براى گرفتن حکومت به نبرد پرداخت و در زد و خوردها و درگیریها فاطمه کشته شد و على (علیه السلام) قاتل فاطمه است.
خامساً: علی (علیه السلام) همان كسي كه در زمان رسول خدا (صلي الله عليه وآله) در تمام نبردهاي مسلمانان عليه كفار، يهوديان و… شركت فعال داشت و پيشاپيش تمام سربازان، پرچم اسلام را به دوش ميكشيد و پهلوانان دشمن را يكي پس از ديگري بر زمين ميكوبيد، چه اتفاقي افتاده بود كه در زمان خلفاء در هيچ نبردي حضور نمييافت؟
آيا شجاعتش را از دست داده بود، يا جنگ در ركاب خلفاء را جهاد نميدانست؟ بنابراین عدم استفاده از شمشیر ممکن است دلایل دیگری به غیر از شجاعت هم داشته باشد.
—————
- الهلالي، سليم بن قيس (متوفاي۸۰هـ)، كتاب سليم بن قيس الهلالي، ص۵۶۸، ناشر: انتشارات هادي ـ قم ، الطبعة الأولي، ۱۴۰۵هـ
- ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفه اصحابه، ج۴، ص۱۰۶، مجلسی، بحارالانوار، ج ۳۶، ص ۳۵۳
- بزرگان از محدثین و حفاظ اهل تسنن از جمله بخاری و مسلم در صحاحشان این حدیث را نقل کردهاند؛ ابوسعید خدری در صحیح بخاری، امسلمه در صحيح مسلم، ابوهریرة در سنن ترمذی، عبدالله بن عمرو بن عاص در مسند احمد بن حنبل، عمرو بن عاص در مستدرک حاکم نیشابوری، حذیفه به یمان از همان منبع و خزیمة بن ثابت از معجم کبیر طبرانی این حدیث را نقل کردهاند. این روایات به طرق متعدد در کتابهای مذکور روایت شدهاند و مضمون مشترک در آنها این است که قاتلان عمار از فئه باغیه «طایفه ستمگران گمراه و خروج کننده بر امام» هستند.
- مجلسی، بحار الانوار ج۳۳ ص ۸
لینک یادداشت در خبرگزاری ایکنا:
ثبت دیدگاه