پرسش:
آیا مسلمانان صدر اسلام، واقعه غدیر را فراموش کردند؟
پاسخ:
ممکن است برایتان این سؤال پدید آید که چه طور می شود مسلمانانی که در ثبت و ضبط قرآن، تلاش بسیار نموده
و در ثبت احادیث و فرموده های رسول خدا صلیاللهعلیهوآله، اینقدر دقت به خرج داده اند،
حدیث غدیر را به کلی از یاید برده و در وقت نیاز، به کمک علی بن ابی طالب علیهالسلام، نشتافتند؛
آیا این مردم همان مجاهدین و پا به رکابان رسول خدا صلیاللهعلیهوآله نبودند؟ پس چرا دست به کار نشدند؟
ما در این نگاره سعی داریم، بیان نماییم که مسأله اصلی به هیچ وجه فراموشی نبوده است. برای رهیافت به این پاسخ، متن زیر را مشاهده نمایید.
در این مورد باید اینگونه اشاره شود که حوادث و اشتباهات تاریخی همیشه ناشی از غفلت و فراموشی نمیباشد،
بلکه بسیاری از اشتباهات بزرگ و کوچک، از روی آگاهی و اغراض خاصی، صورت میگیرد که قضیه غدیر خم از این نوع میباشد.
توضیح مطلب،این است که حادثه غدیر خم[۱]،
یک حادثه کوچک و ساده نبوده است تا قابل فراموش شدن باشد،
آن هم در مدت بسیار کوتاه،که فاصله غدیر و تا زمان رحلت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله و اندک زمانی گذشت،
و این حادثه در شرایطی به وقوع پیوست که در آن مقطع از تاریخ اسلام، از جهت حجم وسیع جمیعت حاضر در آن صحنه، بینظیر بود
و تاریخ اسلام تا آن روز مشابه آن را ندیده بود.
یکی از عوامل مهمی که باعث شد این حادثه تاریخی تبدیل به یک خاطره جاویدانه و فراموش نشدنی گردد
و برای همیشه در اذهان باقی بماند، هین حضور با شکوه صحابه در مراسم انتصاب امیرالمؤمنین علی علیهالسلام از سوی پیامبر صلیاللهعلیهوآله بود.
براساس منابع روائی و تاریخی شیعه و سنی، پیامبر صلیاللهعلیهوآله در بازگشت از سفر حجهالوداع در سال دهم هجری روز هجدهم ذیالحجه
در حضور جمعیت انبوهی از حجاج ـ که تعداد آنان تا ۱۲۰۰۰۰ نفر نقل شده است ـ بنا به دستور الهی موضوع جانشینی علی علیهالسلام
را در سخنرانی تاریخی غدیر خم مطرح نمود و علی علیهالسلام را به عنوان رهبر مسلمانان بعد از خود معرفی فرمود
و حاضرین را مکلف به ابلاغ پیام، به غائبین نمود که بعد از سخنرانی حضرت،
جمعیت انبوه صحابه دسته دسته به امیرالمؤمنین علیهالسلام با ابراز تبریک و تهنیت، اعلام بیعت نمودند
و عدهای از بزرگان صحابه از جمله ابوبکر و عمر شخصاً با علی علیهالسلام دست بیعت دادند[۲]
که بیش از ۶۰ نفر از علماء اهل سنت، موضوع بیت ابوبکر و عثمان را در کتابهای خود ذکر نمودهاند[۳].
این واقعه تاریخی در میان مسلمانان آن روز در همه شهر و محلهها انعکاس وسیعی داشته و موج آن در همه مناطق مردم را نسبت به موضوع جانشینی پیامبر صلیاللهعلیهوآله باخبر نموده است
و با توجه به حضور همگانی و بیسابقه مسلمانان از راههای دور و نزدیک در مراسم حج آن سال، حداقل حدود یکصد و بیست هزار نفر،
گزارش این واقعه مهم را پوشش خبری داده و حکایت آن را در مناطق مختلف با خود به ارمغان بردهاند.
از این میان اسامی تعداد زیادی از صحابه که این قضیه از زبان آنان نقل شده است،
در کتابها ثبت گردیده است که مرحوم علامه امینی(ره) فقط از کتابهای دانشمندان اهلسنت تعداد یکصدو ده نفر از صحابه اهلبیت
هر کدام جداگانه به عنوان شاهدان قضیه آن را نقل نمودهاند، شناسائی و تکتک آنان را معرفی نموده است[۴].
این در حالی است که تاریخ، موفق به ثبت و درج نقل بسیاری دیگر از شرکتکنندگان در غدیر خم، نشده است
و یا اگر هم درج کرده است، دستهای سیاست در کار بودهاند که اینگونه آثار را محو نماید.
مخصوصاً با توجه به اینکه از عصر خلفا بنا به دلائل سیاسی، تلاش وسیعی برای محو اینگونه آثار شروع و تا مدتها (سال ۹۹ هجری زمان عمر بن عبدالعزیز)
ادامه داشت[۵].
وجود این تعداد از روایات اصحاب پیامبر صلیاللهعلیهوآله در لابلای کتب اهلسنت، حاکی از پخش وسیع این داستان در میان مردم آن روز است
که علیرغم خواست مخالفان غدیر،
حداقل یکصد و ده مورد از نقلهای صحابه از زیر تیغ سانسور آنان گذشته و در صفحات تاریخ درز نموده و بماها رسیده است.
در قرن دوم که عصر تابعان است ۸۴ تن و در قرنهای بعدی بیش از ۳۶۰ تن از راویان حدیث غدیر که همگی از علمای بنام اهلسنت میباشند آن را نقل نمودهاند[۶].
و تعداد ۲۶ نفر از دانشمندان مهم اهلسنت چون طبری، ابوسعید سجستانی، ابن عقده و… هر کدام کتابهای مستقلی در این مورد نوشتهاند[۷].
دومین عاملی که موجب جاویدانگی و آفتابی شدن حادثه غدیر خم شده است، نزول آیات ۳ و ۶۷ سوره مبارکه مائده در این خصوص است
که بیش از ۴۶ نفر از مفسرین و علمای برجسته اهلسنت اعتراف دارند بر اینکه این آیات در مورد قضیه انتصاب علی علیهالسلام
توسط پیامبر صلیاللهعلیهوآله در جریان غدیر نازل شده است[۸].
درج این واقعه تاریخی در قرآن کریم به عنوان سند دائمی مسلمانان، موجب شده است
مسلمانان همواره خاطره غدیر در اذهان آنان تداعی شود و زنده نگهداشته شود و هرگز فراموش نگردد.
بهمین جهت روز ۱۸ ذیالحجه الحرام که روز نزول این آیات نیز میباشد به عنوان روز عید مسلمانان مطرح میشود[۹]
گرچه شیعیان بطور خاص آن روز را به عنوان بزرگترین عید اسلامی میشمارند و تعلق خاصی به آن دارند ولی اختصاص به شیعه ندارد.
جمعبندی: از آنچه اشاره گردید، روشن شد که جریان غدیر خم چیزی نبوده است که مسلمانان صدر اسلام آن را بکلی فراموش نموده باشند
و در اثر بیخبری و جهل از موضوع، دچار اشتباه و انحراف شده باشند بلکه این مسأله با توجه به سفارشات مکرر پیامبر صلیاللهعلیهوآله
در این خصوص بویژه در مراسم و همایش بزرگ غدیر خم و نیز نزول آیات قرآنی در این مورد بعنوان یک موضوع حساس بیشترین انعکاس را در میان مسلمانان،
مخصوصاً ساکنان مدینه داشته است. واقعیت انکارناپذیر ـ که هیچ فرد منصفی نمیتواند آن را نفی کند ـ
این است که قضیه غدیر بطور خاص و موضوع جانشینی علی علیهالسلام از سوی کسانی که با خلافت وی به مخالفت برخواستند،
مورد انکار قرار گرفته و دیگران را نیز وادار به انکار و حداقل سکوت در این مورد نمودهاند که شواهد تاریخی و تحلیل صحیح این مسأله گویای این واقعیت است.
بنابراین مشکل اصلی قضیه غدیر خم، جهل و یا فراموشی مردم نبودهاند
و حداقل این سخن در مورد بیش از ۱۲۰ هزار نفری که شاهد و ناظر قضیه بودهاند قابل قبول نمیباشد ـ
بلکه مشکلی اصلی به تعبیر قرآن «جَحْد» و انکار مسأله بوده است که عده خاصی از باب وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَیْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوًّا[۱۰]
با انگیزه خودخواهی و قدرتطلبی از روی یقین و آگاهی، آن را انکار نمودند و حرکت امت اسلام را از مسیر واقعی آن خارج نمودند
که تبعات و آثار منفی جبرانناپذیر آن تا امروز کمر مسلمانان را خم نموده است.
منابع:
[۱] علامه امینی، الغدیر،ج۱،ص۹، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ دوم، ۱۳۶۶، «تعداد شرکتکنندگان از ۷۰ هزار تا ۱۲۰ هزار نفر نقل شده است.»
[۲] «و ممن هنأه فی مقدم الصحابه الشیخان ابوبکر و عمر و کل یقوم: بخٍ بخٍ لک یابن ابیطالب اصبحت و امسیت مولای و مولی کل مؤمن و مؤمنه» (الغدیر،ج۱،ص۱۱، تهران، ناشر دارالکتب الاسلامیه، چاپ دوم، ۱۳۶۶)
[۳] همان، ص ۲۷۲ الی ۲۸۲
[۴] همان، ص ۱۴الی ص۶۱
[۵] پیشوای، مهدی، سیره پیشوایان، قم، مؤسسه تحقیقاتی تعلیماتی امام صادق ـ علیهالسلام ـ ، چاپ دوم، ۱۳۷۴
[۶] الغدیر، ج ۱، ص ۶۲الی۱۵۱
[۷] همان، ص ۱۵۲الی۱۵۸ «طبری متوفای ۳۱۰ در کتاب بنام «الولایه فی طرق حدیث الغدیر» این حدیث را بیش از هفتاد تن نقل نموده است و ابن عقده متوفای ۳۳ در رساله «الولایه» خود آن را از ۱۰۵ نفر نقل کرده است.»
[۸] ر.ک: الغدیر، ج ۱، ص ۱۱۴الی۲۳۸
[۹] همان، ص ۲۶۷
[۱۰] نمل:۱۴
ثقلین- امامت پژوهی
ثبت دیدگاه