بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا اباصالح المهدی ادرکنا
در جنگ احزاب هنگامی که تمامی مشرکین مکه با هم متحد شدند تا مسلمانان را از بین ببرند در این موقعیت حساس، یهودیان بنی قریظه به مسلمانان خیانت کردند و همزمان با حمله مشرکین به مدینه، شبانه از سمت جنوب شهر، به مسلمین حمله کردند و با این تصمیم، یهودیان «حی بن اخطب» را نزد قریش فرستادند و پیغام دادند تا هزار مرد از ایشان و هزار تن از قبیله غطفان با آنان در این شبیخون همراهی کنند. قرآن کریم، بحران را چنین وصف میکند : « هنگامی را بیاد آرید که دشمنان از بالا (مشرکان) و پایین (یهودیان بنی قریظه) بسوی شما آمدند و زمانی که دیده ها خیره گشت و دلها به گلوگاهها رسید و به خدا گمانهای گوناگون بردید در آنجا مومنان به آزمایش افتادند و به سختی تکان داده شدند.»(احزاب: ۱۰و ۱۱٫ )
اما خداوند بادی سهمگین بر مشرکان خندق فرو فرستاد و ایشان شبانه تصمیم گرفتند به مکه بازگردند. ابن اسحاق نقل میکند: زمانی که این تلاش شکست خورد، پیامبر اسلام اقدام به محاصره بنی قریظه نمود بنی قریظه در نهایت تسلیم شدند و به حکمیت سعد ابن معاذ رضایت دادند.
حادثه بنی قریظه از جمله حوادثی است كه مستشرقان روی آن حساسیت زیادی دارند. از آن جمله ویلیام مولر در كتاب «حیاة محمد»(The Life Muhammad) این داستان را به صورت فوق العاده دراماتیك وصف كرده است و گروه های دیگری از اسلام ستیزان بر فراوانی کشتار در این واقعه که هفتصد نفر از مردان بنی قریظه توسط امیرمومنان صورت گرفته انتقاد هائی نموده و کینه و دشمنی یهودیان نسبت به امیرمومنان را با این مساله پیوند زده اند. در نقد این نسبت به امیرمومنان به نظر می رسد:
- ذکر نشدن در منابع یهودی: يهوديان، در طول تاريخ سعي بر مظلوم نمايي داشته و نسبت به آمار کشتههاي خود، بزرگ نمائی کرده اند همچنين در چگونگي کشتار خود، به صورتي جلوه داده اند که نشانگر مظلوميت و مقاومت آنان در راه عقيده بوده است! بر همين اساس، درباره کشته شدگان يهود در جنگ جهاني دوم، آمار بسيار متفاوت و اغراق آميز نقل نموده اند برخي شش ميليون، بعضي هشت ميليون و حتي نه ميليون تن گزارش نموده اند، گروهي تعداد کشتهها را در اردوگاه «آشويتس» يک ميليون و ۳۵۰ هزار تن نوشتهاند! در اردوگاههاي ديگر اختلاف نقلها متجاوز از يک ميليون تن ذکر کردهاند.
اما با این حال در هیچ سند یهودی تا قبل از ۱۸۰۰م، نقلی از ماجرای بنی قریظه وجود ندارد، و حتی ساموئل اوسک در کتاب مشهورش به نام «تسلی برای رنج های اسرائیل» که اثری معتبر و کلاسیک در زمینه تاریخ رنجهای قوم یهود به حساب میآید هیچ اشارهای به کشتار یهودیان بنی قریظه نمیکند؛ این در حالی است که یهودیان داستانهای مشابه این ماجرا را با آب و تاب فراوانی در منابع خود نقل کردهاند. از باب نمونه داستان خودکشی ۹۶۰ نفر از یهودیان محاصره شده در قلعه مسادا در ۶۰۰ سال قبل از واقعه بنی قریظه در متون یهودی نقل شده و باقی مانده است. به گفته برخی محققان اولین بار در سال ۱۸۳۳ میلادی این داستان وارد ادبیات تاریخنویسی یهودیان شده باشد.
از این رو وقتی خود یهودیان به این واقعه نپرداخته اند نمی توانند ادعائی بر وقوع چنین فاجعه انسانی در کشتار یهودیان داشته باشند زیرا هیچ مدرکی از منابع خویش ارائه نکرده اند.
- دیدگاه اهل کتاب درباره خیانت کاران: بر فرض وقوع چنین جریانی، رفتار پیامبر بر اساس حکم تورات بوده است، درتورات درباره جنگ چنين نقل شده است: «هنگامي که به قصد نبرد، آهنگ شهري نموديد، نخست آنان را به صلح دعوت نما، اگر آن ها از در جنگ وارد شدند، شهر را محاصره کن چون بر شهر مسلط گشتي، همه مردان را از دم تيغ بگذران، ولي زنها و کودکان و حيوانات و هر چه در شهر موجود است، همه را به عنوان غنيمت بردار».( تورات،سفر تثنيه، فصل ۲۰، شماره ۱۳و۱۴٫) در برخی دیگر از فقرات تورات، بر آتش کشیدن شهر با تمام حیوانات آن و کشتن تمام ساکنان آن با شمشیر تأکید شده است.(سفر عدد، فصل۳۱، شماره ۷-۱۰، ۱۳-۱۶) بنا بر نقل دنیل سی پیترسن و مارتین لینگز، این تصمیم در تطابق با قانون موسی در سفر تثنیه بود.
در کتاب مقدس مسیحیان نیز، دستور کشتار اسرا از جانب حضرت موسی را نقل نموده است: «بنی اسرائیل بعد از هر جنگی تمامی مردان و زنان و حتی کودکان را میکشتند. زمانی که بنیاسرائیل از فرمان خداوند مبنی بر کشتن زنان و اطفال مدیانیان خودداری کردند، در حالی که طبق دستور سفر تثنیه میبایست تمامی ایشان را میکشتند، موسی بر ایشان غضب کرد و به آنها چنین دستور داد: «پس الان هر ذکوری از اطفال را بکشید، و هر زنی را که مرد را شناخته، بکشید و از زنان هر دختری را که مرد را نشناخته، برای خود زنده نگاه دارید.»( اعداد۳۱: ۱۷-۱۸٫) بر این اساس بر فرض وقوع، هیچ گونه فاجعه ای در داستان بنی قریظه صورت نگرفته است بلکه بر اساس دستور تورات و نحوه رفتار یهودیان با دیگران، واقع شده است، که دیگر جائی برای انتقاد باقی نمی گذارد.
- دیدگاه اسلام نسبت به رفتار با اسیران: دیدگاه اسلام درباره اسیران بسیار با رأفت و مهربانی است و کشتن آنان جز در شرایط خاصی را جایز نمی داند. قرآن درباره اسرا دستور میدهد «یا منت گذاشته آزادشان کنید، یا از آنان فدیه بگیرید»(محمد:۴) در برخی روایات کشتن اسیر بعد از جنگ نهی شده است. امیرمومنان همواره از کشتن مجروحان و اسیراني که دست از جنگ کشیده اند، نهی نمودند (مستدرک الوسائل، ۱۱ / ۵۵)و در روایت دیگر از کشتن اسیري که در حال جنگ نباشد، نهی فرمودند و بر این مساله به مالک اشتر تاکید نمودند.(بحارالانوار، ۹۷ / ۳۸) در جنگ با قبیلۀ «خثعم» ، هنگامى که سپاه اسلام آنها را محاصره کردند، افراد آن قبیله به سجده افتادند تا کشته نشوند، اما با این وجود بعضى از آنها به وسیلۀ سپاهیان کشته شدند. وقتى این خبر به پیامبر صلی الله علیه و آله رسید، فرمود: بابت کشتهشدگان نصف دیه کامل را به ورثۀ آنها بپردازید. (الکافی، ۵ / ۴۳٫)بنا بر این اصل اولیه در اسلام رفتار با رأفت و مهربانی با اسیر است مگر آن که در مواردی به دلایل خاص، استثنا شده باشد.
- سيره پيامبر نسبت به دیگر یهودیان پیمان شکن: با مطالعه در سيره پيامبر صلی الله علیه و آله آن حضرت در برخورد با یهود، چه قبل از جنگ بنی قریظه و چه بعد از آن، به گونه متفاوت رفتار نموده است چنانکه در غزوه بنی قینقاع بعد از عهد و پیمان محکمی که پیامبر با ایشان بست، در پی نامه تهدید آمیز سران قریش به سران یهود بنی قینقاع، آنها این پیمان را شکستند و با مسلمانان به ستیز برخاستند پس از ۱۵ روز محاصره نظامی توسط مسلمانان، یهودیان قلعه بر اثر محاصره سرانجام تسلیم شدند. قرار شد یهودیان هرچه زودتر با تحویل اسلحه و ثروت، مدینه را ترک کنند. همچنین در غزوه بنی نضیر در پی توافق کعب بن اشرف مبنی بر توطئه برای قتل پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ایشان در فرصتی تصمیم به قتل پیامبر گرفتند و این توطئهی آنها در لحظات آخر نقش بر آب شد پس پیامبر ایشان را محاصره کرد ولی یهودیان استقامت کردند اما سرانجام یهودیان شکست را پذیرفتند و حاضر شدند با اموالشان مهاجرت کنند.( تاریخ یعقوبی، ۲/ ۴۸ـ۴۹) دو نفر مسلمان شدند و باقی افراد عازم خیبر یا شام شدند.
حتی مدت ها بعد از غزوه بنی قریظه، زمانی که مسلمانان خیبر را فتح کردند، با وجود اینکه خیبریان با مشرکان در نبرد احزاب (خندق) برای نابودی مسلمانان همداستان شده بودند، چنین رفتاری نداشتند.
در برخی از موارد، رفتار نیکوی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با یهودیان، زمینه ایجاد دوستی و حتی گاه اسلام آوردن آن ها را فراهم می کرد، به عنوان نمونه در غزوه بنيمصطلق «حارث بن ضرار» _ رئیس شورشیان «بنی مصطلق»_ با دیدن معجزه ای از پیامبر اسلام آورد و همه اسیران بنی مصطلق از زن و مرد بهگونهای آزاد شدند و به قبیله خود بازگشتند. (السیر و المغازی، ۲۶۳) بنا بر این سیره پیامبر در عمده موارد بر عفو و بخشش بوده است.
۵٫تردید در تعداد کشته شدگان: در قرن حاضر با وجود تکنولوژی ها، تحلیل درست و آمار دقیق نسبت به جنگ های وقوع یافته و آمار قطعی از کشته های آن نمی توان ارائه نمود، حال اگر بخواهیم جزئیات یک واقعه در ۱۴۰۰ سال پیش را واکاوی کنیم و تعداد کشتگان آن را بیابیم به نظر کار آسانی نیست. مگر آن که از طریق قابل اعتماد و مورد پذیرش گزارش های تاریخی را بپذیریم.
تنها منبع موثق و همعصر واقعه بنی قریظه، قرآن است که در این باره می فرماید: «[خدا] آن کسانی که از که اهل کتاب به ایشان (یعنی به قریش) کمک کردند را از قلعه هایشان بیرون کرد، و ترس در دلهایشان بیفکند، عدهای از ایشان را کشتید، و جمعی دیگر را اسیر کردید.»( احزاب: ۲۶ و ۲۷٫)
همان گونه که روشن است قرآن هيچ اشارهاي به تعداد كشتگان نميكند و تعبیر «فَريقاً تَقْتُلُونَ» تصریح دارد که تنها گروهی از آنان کشته شدن در حالی که اگر مجموع آنان مقصود بودند سخنی از «فریق» در آیه معنا نداشت.
اما اگر به کتاب های فریقین مراجعه شود در مورد تعداد کشته شدگان در بنی قریظه، گزارش های یکسان وجود ندارد بلکه دوازده قول وجود دارد.( الصحیح من سیره النبی الاعظم، ۱۲/۱۴۵-۱۴۷) بنا بر باور برخی از پژوهشگران، بیشتر اقوال به صورت مرسل و غیر مسند بیان شده است و میان اقوال گوناگون که ابن اسحاق به آن ها دسترسی داشته، وی با تردید و بدون یادکرد از منبع خویش، یکی از دو قول ۶۰۰ یا ۷۰۰ تن را برگزیده است. سید جعفر عاملی می گوید: این مقدار از اقوال مختلف نشان از آن دارد که اطلاعات دقیقی درباره این موضوع وجود ندارد و انگیزه های سیاسی و تعصبات دینی با هدف نمایاندن قساوت اسلام و دشمنی پیامبر با دشمنان به ویژه یهود را ابراز کند.
برخی اخبار این کشتار را ساخته و پرداخته قبیله خزرج دانستهاند که در صدد کاستن از جایگاه قبیله رقیب خود اوس بودند؛ زیرا پیامبر بر خلاف پذیرفتن شفاعت خزرج درباره بنینضیر، شفاعت اوس درباره بنیقریظه را نپذیرفت (پيامبر و يهود حجاز، ۱۸۴-۱۹۲ (و از سوی دیگر رئیس قبیله اوس جانب همپیمانهای خود را رعایت نکرده است.گفتنی است ابنحجر عسقلانی در مواجهه با اخبار بنیقریظه، راویان گزارش های کشته شدن تمام مردان بالغ بنیقریظه را تضعیف می کند.( تهذیب التهذیب، ۸/۴۱۶٫ )
درباره بزرگ نمائی و تاریک نمائی در آمار یاد شده گر چه همه تحلیل های را نمی توان پذیرفت اما دست کم درباره آمارهای غیر مسند، چنین احتمالی وجود دارد که برخی برای ایجاد ذهنیت منفی نسبت به اسلام حتی در گذشته چنین آماری را جعل کنند با توجه به این نکته که احتمالِ نفاق برخی از قرظی های ِتازه مسلمان شده، وجود داشته است و همچنین تلاش اموی ها برای تخریب اسلام، این احتمال دور از ذهن نیست.
۵٫دعوت قرظیان به اسلام: با همه پیمان شکنی های صورت گرفته از جانب بنی قریظه، اگر آنان تسلیم می شدند و اظهار پشیمانی می کردند، پیامبر آنان را می بخشید، همان گونه که قرآن چنین دستوری داده است.( مائده: ۳۳و۳۴٫) در تاریخ ثبت شده است که از اولین اقدامات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله دعوت بنی قریظه به اسلام بود که آنان نپذیرفتند ثعلبه و اسید پسران سعیه و اسد بن عبید عموی ایشان گفتند: ای جماعت بنی قریظه به خدا سوگند شما می دانید که وی فرستاده خداوند است و اوصافش نزد ما وجود دارد. علمای ما و علمای بنی نضیر از این صفات به ما خبر دادند؛ وقتی این افراد امتناع آن ها را دیدند در همان شبی که بنی قریظه تسلیم شدند پایین آمدند و اسلام آوردند و جان و مال و خانواده خود را در امنیت قرار دادند.( المغازی، ۲/۵۰۳)مشرکان با آن همه اذیت ها، با اسلام آوردن، مشمول عفو شدند؛ حتی وحشی قاتل حمزه، بخشیده شد رئیس قریش، ابوسفیان ، رئیس هوازن، مالک بن عوف و مجموع هوازن اسلام آوردند و اسیران به آنان رد شد، ولی این جمع یهود با آن که مقهور شدند حتی تا دم مرگ هم از باطل خود دست برنداشتند. حتی از فرعون هم خبیث تر بودند؛ زیرا فرعون هنگام غرق شدن گفت که به خدای بنی اسرائیل ایمان آوردم، ولی این جمع بنی اسرائیل حتی دم مرگ نیز به پیغمبر خدا ایمان نیاوردند.
گفتگوئی بین پیامبر و کعب بن اسد، رئیس قبیله قرظیان صورت گرفته که او می گوید: اگر ملامت یهود و گفته آنان که «از کشته شدن ترسیده ام» نبود، هر آینه تو را تصدیق کرده و به تو ایمان می آوردم، ولی بر دین یهود هستم و بر آن می میرم.( تفسیر قمی، ۲/۱۹۱٫) نشان از عناد و لجاجت آنان دارد از این رو عملی از جانب پیامبر صورت گرفت که پیش و پس از آن چنین رفتاری سابقه نداشته است.
بنابراین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با همه پیمان شکنی ها با اسلام آوردن راه بخشش را برای آنان باز گذاشت اما آنان خود نپذیرفتند.
- رضایت قرظیان به حکم سعد: اگر در نحوه رفتار پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با یهودیان دقت شود رفتار آن حضرت بر اساس پیشنهاد بنی قریظه بود و آنان خود حکمیت سعد را پذیرفتند زیرا به گمان آنان سعد بن معاذ که از قبیله اوس و هم پیمان شان در دوران جاهلیت بوده بهتر نسبت با آنان رفتار می کند و به بخشش، کرم و گذشت، نزدیک تر است حال آن که این شیوه بر اساس رفتار جاهلی بوده است و جهل آنان به حقیقت اسلام بوده است. از این رو داوری سعد را پذيرفتند.
- تردید در کشتار مجموع قرظی ها توسط امیرمومنان: بر فرض پذیرش کشتار قرظی ها، ادعای قتل عام مجموع آنان به دست امیرمومنان، محل تردید جدی است زیرا نقل مسند و قابل پذیرش که بر این مساله دلالت نماید، وجود ندارد و هیچ یک از نقل های مسند گذشته، بحثی از کشتار توسط امیرمومنان ندارد و گزارش های دیگر که غیر مسند هستند، قابل اعتنا نیستند و گزارش هایی بر خلاف آن وجود دارد از جمله آن که اسيد بن حضير، از بزرگان اوس به پيامبر پيشنهاد كرد تعدادي از اسيران را به محله هاي اوس بفرستد، تا همه در كشتن آنان شريك باشند وپيامبر چنين كرد. همچنین نقل دیگری که امیرمومنان علیه السلام ده تن را کشت و زبیر نیز همین تعداد را و کم تر کسی از صحابه بود مگر آن که یک یا دو مرد از آنان را کشته باشدگر چه در این نقل نیز تردید وجود دارد.
۸٫پیمان نظامی یهودیان بنی قریظه: جای بسی شگفتی است در انتقادهائی که نسبت به جنگ بنی قریظه صورت می گیرد شبهه کنندگان به خیانت یهود اشاره ای نمی کنند در حالی که پیامبر صلی الله علیه و آله با ایشان پیمان صلح و اتحاد نظامی بسته بود؛ در این پیمان نظامی تصریح شده بود که یهود بر علیه پیامبر و اصحابش کسی را یاری نکنند و اگر چنین کردند خونشان حلال و زن و کودکان شان اسیر است.( بحار الانوار، ۱۹/۱۱۰ و ۱۱۱) لازم به ذکر است پیامبر سعد بن معاذ و دیگران را نزد آنان فرستاد که پیمان را به ایشان خاطر نشان کنند اما آن ها پاسخ ناپسندی دادند. از این رو برخی از محققان، سزای آنها را که در حساسترین وضعیت پیمانشکنی کردند، جز کشتار نشمردهاند زیرا موجودیت سیاسی اسلام در گرو معاهداتی بود که با قبایل پیرامون داشت و پیمانشکنی مکرر و چشمپوشی رسول خدا از پیمانشکنان، زمینه را برای نقض عهدهای دیگر مهیا میکرد و این پرسش با افراد که بزرگنمائی در این واقعه می کنند باقی می ماند که با گروهی که پشتیبان کسانی هستند که امنیت جامعه را به هم می زنند چه باید کرد؟ حتی امروزه در عصر جدید و در دنیای غرب با این گروه ها چه می کنند؟
در جمع بندی چنین نتیجه ای حاصل شد که این واقعه در منابع یهودی ذکر نشده است و مطابق با دستور اهل کتاب با مخالفان اجرا شده است و رفتار پیامبر همواره با اسیران و دشمنان با مهربانی بوده است از این رو اسلام را بر آنان عرضه کرد تا مورد بخشش قرار گیرند اما آنان نپذیرفتند.در تعداد کشته شدگان از قرظیان آمار دقیقی نمی توان ذکر نمود و احتمال بزرگ نمائی در برخی از نقل های غیر مسند وجود دارد؛ افزون بر آن که خود آنان به داوری سعد رضایت دادند و در نهایت تردید بسیار جدی در نسبت مجموع این کشتار به امیرمومنان است و نقل های مخالف آن وجود دارد و در نهایت در دوران حاضر با پیمان شکنان و حمله کنندگان چگونه رفتار می کنند؟
چه اسراری بر انکار قضیه هست درمنابع آمده سعدبن معاذ طبق حکمی در تورات که در مورد پیمان شکنان آمده اذن کشتن جنگجویان بنی قریضه را از محمد(ص) گرفته است و حکم اجرا شده و نامی از اینکه حضرت علی اجرای حکم کرده نیامده است ، کشتن جنگجویان بنی قریضه مورد تایید است اما اجرای حکم مشخص نیست توسط چه کسانی بوده
برای اثبات برتری دین خود جنگ کردن یا موضوعات دیگر نمیدانم اما نظر خودم این است که زندگی کن واجازه بده دیگران هم زندگی کنند ….چرا که خداوند تمام جانداران را دوست دارد…
سلام.یهود متهم است به یحرفون الکلم عن مواضعه، بعید نیست در این مورد بزرگ نمایی یهود و متمرکز کردن در وجود جناب علی ابن ابیطالب و صحنه سازی و دروغ پردازی و …… . ساخته و بافته و پرداخته دشمنان دین مبین اسلام یعنی یهود باشد. طبیعی جنگ، کشتن و کشته شدن است که بطور معقول به تعداد چند نفر در تمام جنگ ها وقوع می پیوندد.