بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا اباصالح المهدی ادرکنا
احسان دوست قدیمی ام بود که از دوران ابتدائی با هم بودیم، خیلی وقتا با هم خوش بودیم و جاهای مختلفی با هم می رفتیم، ایام بیکاری مخصوصا جمعه ها، پیاده به جمکران می رفتیم، حال خوشی بود گاهی وقتا هم یه نوایی با هم دیگه گوش می کردیم که راهِ طولانی، برامون کوتاه بشه مثل نوای به طه به یاسین علی فانی که خیلی دوسش داشتیم.
پس از دوران دبیرستان، احسان در کنکور تو رشته مهندسی برق دانشگاه شریف قبول شد و رفت دانشگاه و من هم به حوزه اومدم. چند وقتی بود که ندیده بودمش. شب نیمه شعبان سال ۱۴۰۰ بود که تو یه مجلس جشن، که یکی از رفیق های مشترکمون گرفته بود، دیدمش. بعد از مجلس کلی خوش و بش و احوال پرسی کردیم و چون چند سال بود همدیگر را ندیده بودیم شروع به خاطره بازی کردیم و از گذشته مون یاد کردیم؛ از تفریح ها ، پارک ها و پیاده روی ها به سمت جمکران و … گفتیم و هی افسوس می خوردیم و به شوخی می گفتیم: «جوانی کجایی که یادت به خیر.» توی این بحث ها بودیم که احسان به شوخی بهم گفت: بیا جای شمشیر امام زمان را رو گردنت ببوسم.
گر چه تو عالم شوخی گفت، اما به قول معروف: میشه یه ذره حقیقت، پشت هر شوخی دید. به فکر فرو رفتم یعنی واقعا چه ذهنیتی از امام زمان در ذهن احسان درست شده بود؟ امامی خشن و سخت گیر که همه را از دم شمشیر می گذرونه؟
باهاش شروع کردم به صحبت که واقعا شوخی بود؟ گفت: همش نه، ولی یه کمش واقعیت داشت. گفتم چطور؟ گفت: استادی تو دانشگاه داریم که تو خیلی چیزا نظر میده از جمله در مورد امام زمان و روایت های این سبکی را برامون خوانده. گفتم: کدوم روایت؟ گفت: روایاتی که می گه از هزار نفر، ۹۹۹ نفر کشته می شند یا نه دهم مردم توسط امام زمان به قتل می رسند. بعد گفتن این حرفا، چیزی گفت که اصلن انتظارش را نداشتم به تعبیر عامیانه خودمون سه فاز پروندم. گفت: کاظم می دونی چیه، دیگه خیلی آرزوی اومدنش را نمی کشم، چون می دونم با این وضعیت خیلی ها زیر شمشیرش گیر می کنیم.
بنا را گذاشتم برم تحقیقی کنم اول برا خودم روشن بشه و نتیجه اش را با احسان گفتگو کنم، چکیده ای از تحقیقاتم، را تقدیم نگاهتون کنم:
۱: استناد به روایات ضعیف: در طول تاریخ اسلام، بهویژه در سدههای اول آن، جعل روایت و نسبت دادن آن به رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) در روایات اهل سنت، امری شایع بوده است. جاعلان با روایات ساختگی، حاکمان و خلفا را در رسیدن به مقاصد شوم شان و مشروعیت بخشیدن به حکومتهای نامشروع شان یاری می کردند. طبیعی است که مهدویت به عنوان یک عقیده قطعیِ مسلمانان، از این قاعده جدا نبوده و این حاکمان ظالم و غاصب برای توجیه عملکردهای خود تلاش میکردند که روایاتی را جعل و همین کردار و رفتار را به پیامبر خدا و اهل بیت آن حضرت نیز نسبت دهند تا به مسلمانان بقبولانند که اگر ما این کارها را انجام میدهیم، پیامبر خدا نیز انجام داده و مهدی موعود نیز انجام خواهد داد.
وجه دیگر جعل روایات، نا امید ساختن مردم نسبت به موضوع مهدویت است بر خلاف روش پیامبر و امامان که مردم را به چنین رخدادی مژده می دادند و امیدوار می کردند.
اما احادیثی که در آن ها، کشتار در حجم وسیعی مطرح شده دو گونه است:
قسمتی از این اخبار و روایات به فتنه های پیش از ظهور اختصاص دارد که شمار زیادی از انسان ها به سبب جنگ و درگیری که به طور عمده میان دنیا طلبان رخ می دهد مانند روایاتی که نه دهم مردم یا از هر نه نفر هفت نفر، پنج نفر ویا دو ثلث مردم کشته می شوند به جنگ های قبل از ظهور، نظر دارند نه زمان ظهور. یا برخی از روایات، ناظر به شیوع بیماری های مرگبار است پیش از قیام قائم (عجل الله تعالی فرجه) دو نوع مرگ و میر رخ می دهد، مرگ سرخ و مرگ سپید، تا این که از هر هفت نفر ، پنج تن از بین می روند. مرگ سرخ، شمشیر و مرگ سفید، طاعون است( کمال الدین، ۲/۶۵۵٫) که مردم جان خود را از دست می دهند(طبسی، تا ظهور، ۲۲۲). از این رو این گونه کشتارها و مرگ ها مرتبط با امام عصر (عجل الله تعالی فرجه) نیست و از موضوع بحث خارج است.
دسته دیگری از روایات، به زمان ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه) مربوط می شود که برخی از آن روایات، از طریق عامه نقل شده است و عمده آن ها مشکل سندی دارد، به طوری که بعضی از آن ها مرسل و برخی نیز از افرادی مانند کعب الاحبار و از اسرائیلیات است که با غرض های مختلفی وارد کتب روایی شده اند (تا ظهور، ۲۲۱) مانند روایتی که برخی نقل می کنند: «آن قدر از مردم روم می کشد که آب فرات به واسطه خون تغییر می کند.» (عقد الدررِ مقدسی، ۸۹٫) اما روایاتی که در کتاب های شیعه ذکر شده است، برخی صحیح و دارای معنایی خاص و برخی دیگر از جهت سند یا متن دارای اشکال است و یا با روایاتی دیگر در تعارض می باشد.(موعود ادیان، ۲۰۹-۲۳۰)
۲٫ رفتار حضرت مهدی بر طبق سیره رسول خدا (صلی الله علیه و آله): در فهمِ روایات، نمی توان به صورت گزینشی عمل نمود بلکه باید مجموع روایات را در نظر گرفت. محتوای بسیاری از روایات قرینه بر صلح آمیز بودن قیام مهدوی است از جمله محتوای روایاتی که حضرت مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف)، از نظر اخلاق، سیرت و صورت شبیهترین فرد نسبت به رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) است؛ همان گونه که آن حضرت «رحمة للعالمین» و مظهر رحمت الاهی است، حضرت مهدی (علیهالسّلام) نیز این ویژگی ها و اوصاف را دارد.
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) فرمود: فرزندم مهدی، نامش نام من است و کنیهاش کنیه من، در خلقت و اخلاق شبیهترین مردم نسبت به من است.( کمال الدین،۱/ ۲۸۷) یا روایتی که حضرت مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) بعد از ظهورش برای اهل مکه سخنرانی کرده و خود را به عنوان مظهر رحمت الاهی معرفی می نماید. (بحار الانوار، ۵۳/۱۱٫)
در سیره رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله)، رفتار ناپسندی با مخالفان گزارش نشده است و در طول ۲۳ سال رسالت آن جناب، هیچ گاه رفتار خشونت آمیز، صادر نشده است و حتی در هنگام فتح مکه، شعار «الیوم یوم المرحمه» را دستور داد و همه دشمنان را، جز تعدادی اندک، به دلیل قتل یا جنایات شان، مورد عفو و بخشش قرار داد. همچنین مجموع جنگهای آن حضرت با مشرکان، جنگهای تدافعی بوده است.
بر این اساس روایات، امام عصر (عج) نیز به همان سیره عمل می کند و قسمت عمده مبارزات با لشکر سفیانی است و آغازگر جنگ اوست و با ارسال لشکر، سعی در سرکوب کردن قیام حضرت دارند (کافی، ۸/۲۲۴؛ الغیبه طوسی، ۴۶۳٫) بنابراین نمیتوان از جهت محتوا روایاتی که آن حضرت از هر هزار نفر ۹۹۹ نفر را بکشد را پذیرفت.
۳٫ تصرف برخی شهرها، بدون خونریزی: رویکرد آن استاد دانشگاه ، بیشتر انعکاس روایات کشتار وسیع است اما از بیان روایاتی که مردم به میل خود ایمان می آورند و شهرها با صلح و بدون خونریزی تصرف می شود را نقل نکرده است در حالی که روایات نشان از اقبال عمومی مردم به امام مهربانی ها دارند و برای اثبات صلح آمیز بودن قیام حضرت، کافی است نمونه ای از آن روایات را مرور کنیم:
صاحب این امر ظهور می کند و مردم با او بیعت و از او تبعیت می کنند. (کافی، ۸/۲۲۵، الغیبه نعمانی، ۲۷۰)
تمام سرزمین ها، دین وی را می پذیرند، کافری باقی نمی ماند مگر این که به او ایمان می آورند و بدکاری نمی ماند مگر این که صالح خواهد شد. (احتجاج، ۲/۲۹۱ )
از امیرمومنان (علیه السلام) نقل شده است: زمین را بدون سختی، پر از عدل خواهد کرد و در سرزمین های اسلامی با امنیت تمام، تشکیل حکومت خواهد داد و روزگار مردم نیز با قیام مهدوی همراه خواهند شد. (ینابیع الموده،۳/۳۳۸٫)
اقبال برخی از شهرها برای بیعت با امام عصر (عج) را می توان از روایاتی دریافت ازجمله روایتی که پرچم های سیاهی از خراسان حرکت کرده اند، در کوفه فرود می آیند و هنگامی که امام مهدی ظهور می کند، پیک بیعت به سوی وی می فرستند. (الغیبه طوسی،۴۵۲)
امام باقر (علیه السلام) می فرماید: زمانی که قائم ما قیام می کند به طرف کابل شاه می رود و آن را فتح می کند، شهری که غیر از او هرگز کسی آن را فتح نکرده است. (الغیبه طوسی، ۴۷۵) شبیه این تعبیر در مورد مرو نیز گزارش شده است.
در این روایات بحثی از درگیری ، جنگ و خونریزی نشده، بلکه تنها اشاره به فتح شده است.
۴٫ حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه) مجری قوانین اسلام: تمام مسلمانان بر این مساله اتفاق دارند که دین اسلام تنها دینی است که خداوند آن را میپسندد و همان گونه که قرآن می فرماید: «هر کس جز اسلام، دینی [دیگر] جوید، هرگز از وی پذیرفته نشود، و وی در آخرت از زیان کاران است»(آل عمران، ۸۵) از سوی دیگر خداوند بارها در قرآن کریم به مسلمانان وعده داده است که روزی فرا میرسد، که دین اسلام سراسر گیتی را فرا خواهد گرفت و بر تمام ادیان دیگر پیروز میشود.(توبه، ۳۳)
طبق روایاتی که در کتابهای شیعه و سنی وجود دارد، این وعده خداوند در زمان ظهور حضرت مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) عملی خواهد شد و او دین اسلام را بر تمام ادیان پیروز خواهد کرد. (مفاتیح الغیب، ۱۶/۳۳،روح المعانی، ۹/۲۰۷) بر این اساس حضرت مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف)، مجری قوانین اسلام در سراسر جهان است تا قوانین اسلام در عالم حکم فرما شود؛ از سوی دیگر شک و تردیدی نیست که خداوند دین اسلام را برای نابودی بشریت نفرستاده، بلکه برای نجات بشر از هلاکت و نابودی و پیمودن راه کمال فرستاده شده است، حال چگونه حضرت مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) که به منظور اجرای احکام اسلامی ظهور میکند، از هر هزار نفر، تنها یک نفر را باقی بگذارد؟
۵٫ برخورد و جنگ امام عصر (عج) با کافران و معاندان: اصل در مناسبات اجتماعی، بر پایه رحمت است حتی با غیر مسلمانان، یعنی در مرحله دعوت نیز، باید با رحمت نسبت به کافران رفتار کرد؛ همان گونه که خداوند به حضرت موسی فرمود: با فرعون با نرمی سخن بگو. (طه، ۴۴) فقط یک مورد است که تعامل تبدیل به تقابل و درگیری می شود و آن برخورد با کافران و معاندان و سردمداران فتنه است که «اشداء علی الکفار» (فتح ، ۲۹) تعبیر می شود.
آنان که دست از منافع دنیوی و ظلم و جور نخواهند کشید جباران و ظالمانی که یک عمر از خون مردم تغذیه کردهاند، روشن است که وقتی منافع آنها با ظهور حضرت مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) به خطر افتد، و حکومت آنها از هم فرو پاشد، در برابر آن حضرت ایستادگی خواهند کرد.
امام عصر عج نیز مانند اجدادشان ابتدا به هدایت و دعوت آنان به حق تلاش می کنند و با سخنرانی برای آنان (بحار الانوار، ۵۳/۱۱) زمینه بازگشت و هدایت را فراهم می کنند که حضرت با آغوش باز پذیرای آنان است اما اگر عناد ورزند و بر باطل خود اصرار نمایند آن حضرت برای اجرای عدالت و کوتاه کردن دست آنها و نجات مستضعفان، از زور استفاده خواهند کرد که در برخی از روایات، رحمت برای مومنان اما عذاب برای کافران تعبیر شده است.(کمال الدین، ۲/۳۷۱؛الغیبه نعمانی،۱۸۱) همان گونه که قرآن در برابر کافران معاند و سردمداران فتنه، دستور قتل را صادر می کند و می فرماید: «با آنان بجنگيد تا ديگر فتنهاى نباشد، و دين، مخصوص خدا شود.» ( بقره، ۱۹۳؛ انفال، ۳۹) امام زمان نیز طبق این اصل عقلائی و قرآنی رفتار می کند که در برابر کافران سرکش ،شدت به خرج می دهد و در مواردی به جنگ و کشتار کشیده می شود.در برخی از روایات زمان این درگیری ها بسیار کوتاه گزارش شده است از جمله روایتی که امیرمومنان زمان درگیری ها را هشت ماه بیان می کند.(اسرار آل محمد، ۲/۷۱۵)
عمده این جنگ ها در مسائل اعتقادی است و تنها کسانی که در امور اعتقادی با حضرت چالش دارند و سرکشی می کنند درگیر این جنگ ها می شوند.
در نتیجه عمده ی روایاتِ کشتارِ وسیع، از جهت سندی دچار ضعف است و از جهت محتوا نیز با دسته ای از روایات ناسازگار است از جمله روایاتی که رفتار حضرت را با سیره رسول خدا (صلی الله علیه و آله) برابر می داند و اجرای قوانین اسلام و گسترش اسلام را در حکومت آن حضرت بیان می کند و دسته ی دیگری از احادیث، که تصرف شهرها را بدون خونریزی و درگیری بیان می کند، گر چه حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه) در برابر کافران و معاندان که ایمان نمی آورند با سختی و شدت برخورد می کند.
پس از بیان این مباحث، با احسان درباره یکایک این دلایل حرف زدیم تا قانع شد و پذیرفت؛ قرار شد روز شنبه که به دانشگاه می ره این استدلال ها را برای استادش هم ببره، اما نمی دونم استادش هم متقاعد میشه؟….
نیمه شعبان ۱۴۴۴
متن شما تا آنجایی که خواندم (قسمت های ابتدایی) حاوی ایرادهایی است و ادامه ندادم، چرا که نشان میدهد:
١- آنچه شما به مخالف دیدگاه خود نسبت داده اید خود واجدش هستید مثلا استناد به منابع سنی مانند ینابیع المودة
٢- کاملاً یک جانبه نوشته اید و روایات مخالف نظر خود را نیاورده اید
٣- نتیجه های غیر عقلانی گرفته اید، مثلا قابل درک نیست چگونه از اینکه امام زمان علیهالسلام در اسم و کنیه شبیه رسول خداست نتیجه گرفته اید در ظهور همچون زمان رسول خدا با رحمت کار پیش میرود؟؟ آیا غضب خدا مظهر ندارد؟ با آیات فراوان قرآن و احادیث ذیل آن در مورد غضب خدا بر کفار به دست امام زمان چه میکنید؟
۴- با روایات ذیل فلا یسرف فی القتل چه خواهید کرد که مردم از زیادی کشته ها به انتقام امام حسین علیهالسلام خواهند گفت در قتل اسراف کرد و خداوند جواب داده که اسراف نمیکند؟
۵- آیا بهتر نیست خشنودی مردم را به قیمت تغییر دین واگذارید و تنها دنبال خشنودی خدا و اهل بیت باشید و بجای تحمیل عقیده خود به روایات، عقیده خود را از روایت طلب کنید؟