ومِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ ﴿بقره:۲۰۷﴾
رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: «هركه دوست دارد كه چون برق جهنده از صراط بگذرد و بىحساب به بهشت رود، بايد با ولى و وصى و رفيق و خليفه من بر خاندان و امتم، على بن ابیطالب علیه السلام ولايت ورزد و هركه دوست دارد به دوزخ رود، ولايتش را ترك كند؛
همواره با فرا رسیدن ایام سوگواری حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها دشمنان خاندان عصمت و طهارت برای تزلزل در این حقیقت پاینده و روشنگر، به دست و پا افتاده و شبهاتی را بکار می گیرند تا به گمان خویش حرکت انقلابی و مبارزه حضرت زهرا سلام الله علیها را کمرنگ و به حاشیه کشانند.
در مقام پاسخ باید گفت که امام حسین علیهالسلام به دلیل دارا بودن مقام امامت از ولایت گسترده ای برخوردار بود، ولی از این مقام برای نفع شخصی استفاده نمیکرد و روشی که مورد رضای خدا بود را برمی گزید.
امامت در اندیشۀ امامیه، همچون نبوت منصبی الهی است؛ بر همین اساس، انتخاب و انتصاب امام را مانند انتخاب و انتصاب نبی، منحصر در جعل و ارادۀ خداوند میدانند.
با رحلت غم بار رسول خدا (ص) حوادث تلخ دیگری رخ داد که نوک اصلی پیکان این حوادث متوجه اهل بیت رسول خدا (ص) بود. تجمع تعدادی از مهاجران و انصار در سقیفه، سرآغاز شکل گیری جریان انحراف مسیر خلافت بود.
یکی از دلایل متقن و مستند بر امامت و خلافت حضرت امیرالمومنین علیه السلام آیه شریفه مباهله است. در این آیه خدای تعالی به پیامبرش دستور می دهد که مجادله کنندگان با حق را به مباهله فرا خواند تا هردو گروه به همراه فرزندان، زنان و کسانی که به منزله نفس و جان ایشانند در این امر شرکت کنند.
ابنتیمیه یکی از رهبران مهم فکری جریان سلفیت به شمار میآید که کتاب منهاج السنه خود را در ردّ کتاب منهاج الکرامه علامه حلی (رحمه الله) نگاشته و سعی کرده در این کتاب به هر روشی تمسک کند تا کلام علامه (رحمه الله) را ردّ و کتاب وی را از درجه اعتبار ساقط کند؛ درحالیکه نقد علمی و مناظره نیکو، از شیوههایی است که در اسلام و قرآن به آن تأکید شده است. قرآن از آن تعبیر به جدال احسن کرده و فرموده:
کتابِ این است وهابیت، ترجمهای از کتاب هذه هي الوهابیة نوشتۀ علامه محمدجواد مغنیه است. ایشان از عالمان و مفسران شیعۀ لبنانی در قرن چهاردهم هجری قمری، و صاحبِ دو تفسیرِ «التفسیر الکاشف و التفسیر المبین» هستند.
واقعه عاشورا بارها و بارها مورد پرسش و کاوش قرارگرفته و هر چه زمان میگذرد، ابعاد ناگشوده دیگری بر زوایای کاویده پیشین آشکار می گردد. اما در این میان، فلسفه و انگیزه حرکت امام حسین(ع) به چالشی سخت در میان محققان تبدیل شده و تحلیلگران از هر سو با زاویه ای خاص بدان نگریستهاند. این نوشتار بر آن است تا نشان دهد که نهضت حسینی را باید در وسعتی فراختر از یک دوره و شرایط زمانی خاص و با نگاهی ژرفتر از یک رویکرد مشخص نگریست.