اولین مدرسه تخصصی «مطالعات تبیینی امامت» با عنوان رویکرد تبیینی امامت؛ رویکردی کهن و ناشناخته برگزار شد
رویداد علمی‑تخصصی در آستانه هفته پژوهش
گروه مطالعات تبیینی پژوهشکده امامت، در آستانه هفته پژوهش، اولین مدرسه تخصصی خود در حوزه «مطالعات تبیینی امامت» را با عنوان «رویکرد تبیینی امامت؛ رویکردی کهن و ناشناخته» برگزار کرد. این رویداد در روز سهشنبه ۱۸ آذر، از ساعت ۸ تا ۱۷ در محل بنیاد بینالمللی امامت واقع در بلوار بسیج، جنب کوچه ۳۹، با حضور اساتید، طلاب و پژوهشگران حوزه مطالعات تبیینی امامت تشکیل شد.
محورهای اصلی و ارائهدهندگان
مدرسه تخصصی مذکور حول چهار محور اصلی طراحی شده بود:
۱. پیشینه رویکرد تبیینی امامت
ارائه: حجتالاسلام والمسلمین دکتر محمدتقی سبحانی
در این بخش، سیر تاریخی و ریشههای معرفتی رویکرد تبیینی در مطالعات امامت مورد بررسی قرار گرفت.
۲. ضرورت احیاء و کارکرد آن
سخنران: آیتالله میرباقری
این سخنرانی که محور اصلی برنامه بود، به تبیین ضرورت بازخوانی و احیای مفهوم امامت و کارکردهای آن در جهان معاصر پرداخت.
۳. روششناسی رویکرد تبیینی
ارائه: دکتر امداد توران
در این بخش، مبانی روششناختی و ابزارهای پژوهشی مناسب برای مطالعه تبیینی امامت معرفی شد.
۴. منبعشناسی رویکرد تبیینی امامت
سخنران: دکتر عبدالحسین طالعی
در این بخش،به منبعشناسی رویکرد تبیینی امامت پرداخته شد.
۱. پیشینه رویکرد تبیینی امامت
سخنرانی حجتالاسلام دکتر محمدتقی سبحانی با موضوع «پیشینه رویکرد تبیینی امامت»
امامت یک «حقیقت چندلایه» است که باید با روششناسی خاص خودش استنباط شود
در اولین مدرسه تخصصی مطالعات تبیینی امامت مطرح شد:
در اولین مدرسه تخصصی مطالعات تبیینی امامت که به همت پژوهشکده امامت برگزار شد، حجتالاسلام والمسلمین دکتر محمدتقی سبحانی به ارائه بحثی عمیق و تاریخی با موضوع «پیشینه رویکرد تبیینی امامت» پرداخت. وی در این سخنرانی با ریشهیابی معرفتی و تاریخی این گرایش، بر ضرورت تأسیس رسمی دانش «امامت تبیینی» به عنوان یک رشته مستقل در حوزههای علمیه تأکید کرد و ابعاد پنهان این رویکرد را تشریح نمود.
بخش اول: معارف دینی دارای مراتب و لایههای گوناگون است
ریاست محترم بنیاد بین المللی امامت سخن خود را با یک اصل کلیدی در معرفتشناسی دینی آغاز کرد: «معارف دینی – و به ویژه امامت – دارای مراتب، درجات و لایههای گوناگونی است.»
وی با مقایسه مکتب اهلبیت(علیهم السلام) با رویکردهای ظاهرگرایانه مانند سلفیگری و حشویگری توضیح داد که در نگاه قرآنی-اهلبیتی، معارف دینی تکاملپذیر و اشتدادی هستند. این به آن معناست که همانطور که ایمان دارای درجات است (از ایمان ضعیف تا یقین آور)، معرفت دینی نیز دارای سطوح مختلف فهم است.
استاد محمدتقی سبحانی در این باره تصریح کرد:
«در منطق اهلبیت(علیهم السلام)، دین مانند یک نردبان پلکانی است. هر قدم، مقدمهای برای قدم بعد است و هر لایه از معارف، متناسب با ظرفیت مخاطب ارائه میشود. بنابراین، مومنان در مراتب مختلف نباید نسبت به یکدیگر انکار داشته باشند.»
مدیر مرکز الحضارة لبنان، با استناد به کتاب «الإيمان والكفر» در اصول کافی نشان داد که این نگاه، مکتب امامیه را از دیگر مکاتب متمایز میکند. در این نگاه، تکثر فهمها به معنای نسبیگرایی نیست، بلکه نشاندهنده عمق و گستردگی حقیقت دین است.
بخش دوم: روشهای دعوت به دین نیز متنوع است
موسس موسسه البیان للتواصل و التاصیل، در ادامه، به اصل دوم اشاره کرد«روشهای دعوت به دین نیز متنوع و متناسب با مخاطب است.»
عضو هيئت علمي پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي، با اشاره به آیه معروف «اُدْعُ إِلَىٰ سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ» (نحل:۱۲۵) توضیح داد که این آیه سه روش کلی را بیان میکند:
۱. دعوت به حکمت: برای کسانی که آمادگی فهم برهانی و عقلی را دارند.
۲. موعظه حسنه: برای کسانی که موانع روانی-اخلاقی دارند و نیاز به تهذيب نفس دارند.
۳. جدال احسن: برای کسانی که دارای شبهات فکری هستند و باید در چارچوب مبانی خودشان قانع شوند.
استادمحمدتقی سبحانی تأکید کرد که این سه روش، سه محتوای جداگانه نیستند، بلکه سه مسیر مختلف برای رساندن یک حقیقت واحد هستند. این تنوع روشی، خود مؤید آن است که حقیقت دین دارای مراتبی است که باید با زبان مناسب به مخاطب منتقل شود.
بخش سوم: پیشینه تاریخی رویکرد تبیینی در تفکر اصحاب ائمه(علیهم السلام)
این بخش، هسته مرکزی سخنرانی استادمحمدتقی سبحانی بود. وی با نشان دادن سابقه تاریخی رویکرد تبیینی، اثبات کرد که این نگاه، امری نوظهور و ساختگی نیست، بلکه ریشه در سنّت علمی اصحاب ائمه(علیهم السلام) دارد.
ایشان، به اختلافنظرهای اصحاب بزرگی مانند هشام بن حکم، زراره بن اعین، جابر بن یزید جُعفی و دیگران اشاره کرد و نشان داد که این اختلافها ناشی از تنوع لایههای مفهومی امامت بوده است. برای نمونه:
- تفسیر اول (سطحیتر):امامت به معنای «ریاست عامه برای اجرای دین». در این نگاه، دین کامل شده و امام فقط مجری است.
- تفسیر دوم (عمیقتر):امامت «جزء ذاتبخش دین و لازمه فهم قرآن». در این نگاه، بدون امام، شناخت حقیقی دین ممکن نیست.
- تفسیر سوم (عمیقترین):امامت «حقیقتی تکوینی و محور نظام آفرینش». در این نگاه، ولایت، اساس هستی است و کل عالم بر محور آن تدبیر میشود.
رییس پژوهشکده کلام اهل بیت(علیهم السلام)،با تأکید بر یک نکته مهم تاریخی گفت:
«اهلبیت(علیهم السلام) همه این تفسیرهای مختلف را – که هر کدام مبتنی بر بخشی از آیات و روایات بود – تأیید کردند. این نشان میدهد که امامت یک حقیقت چندلایه و چندمرتبهای است که در منابع ما به تمامی این وجوه اشاره شده است. اختلاف اصحاب، اختلاف در لایههای حقیقت بود، نه اختلاف در اصل آن.»
بخش چهارم: تمایز روششناختی «امامت تبیینی» و «امامت تطبیقی»
استاد محمدتقی سبحانی سپس به تمایز دو رویکرد «تبیینی» و «تطبیقی» پرداخت و توضیح داد که این دو، به لحاظ موضوعی قابل تفکیک مطلق نیستند. زیرا هر پرسش تطبیقی (مثلاً در بحث عصمت یا علم امام) بهسرعت به مباحث تبیینی (حقیقت عصمت یا ماهیت علم امام) گره میخورد.
تمایز اصلی، در روش است:
- رویکرد تبیینی:
- هدف:کشف نظاممند حقایق امامت از دل منابع دینی.
- روش:تفقه در منابع (کتاب، سنت، عقل) با روششناسی ویژه و استنباط لایههای مختلف معارف.
- مخاطب:در درجه اول، خود جامعه شیعه برای تعمیق معرفت.
- رویکرد تطبیقی:
- هدف:دفاع از آموزههای امامت در برابر دیگران و رد شبهات.
- روش:جدال احسن، مناظره و استدلالورزی بر اساس مبانی طرف مقابل.
- مخاطب:معارضان و کسانی که در اصل امامت تردید دارند.
مدیرعامل موسسه معارف اهل بیت علیهم السلام هشدار داد:
«ضعف در بنیانهای تبیینی، موجب آسیب در مناظرات تطبیقی میشود. ممکن است مدافع شیعه، ناخواسته به دفاع از دیدگاهی بپردازد که با عمق معارف اهلبیت(علیهم السلام) ناسازگار است. ما در تاریخ شاهد بودهایم که گاه در نقد وهابیت، چیزهایی گفته شده که خود اهلبیت(علیهم السلام) آن را تأیید کردهاند!»
بخش پنجم: ضرورت فوری تأسیس دانش «امامت تبیینی» با روششناسی ویژه
در بخش پایانی، استادمحمدتقی سبحانی بر ضرورت تأسیس رسمی دانش «امامت تبیینی» در حوزههای علمیه تأکید کرد و آن را پیشنیاز هر گونه کار تطبیقی موفق دانست.
وی خاطرنشان ساخت که روششناسی موجود در اصول فقه و رجال که برای استنباط احکام فقهی طراحی شده، برای استخراج معارف عمیق و چندلایه امامت کافی نیست.
این دانش جدید نیازمند توسعه در چند محور است:
۱. روششناسی اعتبارسنجی ویژه: برای روایات اعتقادی که با روایات فقهی متفاوت است.
۲. ابزارهای فهم پیچیدهتر: که بتواند لایههای مختلف معارف را از دل متون استخراج کند و تنها به ظواهر الفاظ اکتفا نکند.
۳. مطالعه عمیق سیره و تاریخ عصر ائمه(علیهم السلام): برای فهم صحیح مقاصد روایات، شرایط صدور آنها و تشخیص تقیه هدایتی از تقیه خوفی.
۴. توجه به «کنش گفتاری» ائمه(علیهم السلام): اینکه هر روایت در چه مقامی صادر شده (تبیین حقیقت، دفع شبهه، تربیت نفوس).
ریاست بنیاد بین المللی امامت در جمعبندی هشدار داد:
تا «امامت تبیینی» را به عنوان یک دانش پایهای تقویت نکنیم، هم در دفاع از باورهای خود دچار مشکل خواهیم شد و هم در هدایت نسل جوان. امروز با سلاحهای روششناختی کهنه (مثل روشهای ۵۰۰ سال قبل) نمیتوان با چالشهای پیچیده عقیدتی روبهرو شد. جوان امروز در دانشگاه یا هیئت، سوالاتی میپرسد که پاسخ آن فقط در لایههای عمیق معارف امامت یافت میشود. باید هم در میدان تبیین و هم در میدان تطبیق، روشهای نو و کارآمد طراحی کنیم.»
نتیجهگیری: بازخوانی یک سنت کهن برای پاسخ به نیازهای امروز
سخنرانی استادمحمدتقی سبحانی در مجموع، امامت تبیینی را نه به عنوان یک گرایش نوظهور، بلکه به مثابه بازخوانی یک سنت کهن و ریشهدار در مکتب اهلبیت(علیهم السلام) معرفی کرد. پیام اصلی این بود که برای عبور از اختلافهای تاریخی داخلی و نیز برای مواجهه عقلانی و اثرگذار با دنیای امروز، باید از تقلیل امامت به یک مفهوم یکبعدی و صرفاً سیاسی-اجتماعی اجتناب کرد.
تنها راه جلوگیری از انحراف در مسیر تطبیق و دفاع، استوار ساختن آن بر پایههای محکم تبیینی است. این امر مستلزم تدوین روششناسی ویژه، تربیت محققان آشنا با سیره و تاریخ، و در نهایت، تأسیس رسمی این دانش
در ساختار آموزشی حوزههای علمیه است.
۲. ضرورت احیاء و کارکرد آن
۱. جایگاه محوری امامت در معارف دینی
آیتالله میرباقری با تأکید بر اینکه امامت یکی از سه ستون اصلی معارف قرآن (در کنار توحید و معاد) است، بیان کردند که حجم قابل توجهی از آیات قرآن و روایات اهلبیت(علیهم السلام) به این موضوع اختصاص دارد. ایشان با استناد به حدیثی از امام رضا(علیه السلام)، امامت را »مقام خلافت الله و خلافت رسول» دانستند که فراتر از یک منصب اجتماعی، یک حقیقت هستیشناختی و جهانآفرین است.
۲. فراتر از فهم عقلی بشری
یکی از نقاط کلیدی سخنرانی، تأکید بر تعالی مفهوم امامت از درک صرف عقلی و فلسفی بود. ایشان تصریح کردند که امامت به عنوان یک امر الهی و قدسی، در حوزهای فراتر از عقلانیت بشری قرار دارد و ابزارهای معرفتی متعارف مانند فلسفه یا علوم انسانی مدرن قادر به احاطه بر آن نیستند. حتی بزرگترین فلاسفه اسلامی مانند ابنسینا یا فارابی نیز، با وجود عمق اندیشه، در تحلیل امامت ناچار به تنزل این مفهوم به سطحی مانند «نیاز اجتماعی به قانونگذار» شدهاند.
۳. هجومهای تاریخی و تحریفها
سخنران به هجومهای فکری و تحریفهای تاریخی علیه مفهوم ناب امامت اشاره کردند. این هجومها به دو دسته تقسیم میشوند:
- هجومهای ظلمانی:مانند ساختارهای خلافت غاصب (بنیامیه و بنیعباس) که با ایجاد حکومتهای به ظاهر اسلامی، مانع فهم و تحقق امامت حقه شدند.
- هجومهای نورانی:مانند مکاتب فلسفی، عرفانی و علمی موازی که هرچند ممکن است حاوی عناصر حق باشند، اما اگر به عنوان مبنا یا جایگزین روش نقلی‑ اجتهادی قرار گیرند، مانع از دستیابی به حقیقت ناب امامت میشوند.
۴. نقد علوم انسانی مدرن و تمدن سکولار
آیتالله میرباقری با انتقادی جدی، تمدن جدید و علوم انسانی مدرن را به عنوان یکی از بزرگترین موانع فهم امامت در دوران معاصر معرفی کردند. از دیدگاه ایشان، این پارادایم فکری، انسان و جامعه را صرفاً در قالب نیازهای مادی و زمینی تعریف میکند و تلاش میکند امامت را به یک نظریه مدیریت اجتماعی یا حکمرانی تقلیل دهد. این رویکرد سکولار، قداست و بُعد الهی امامت را نادیده گرفته و آن را در چارچوب عقلانیت ابزاری مدرن محبوس میسازد.
۵. روش صحیح تحقیق: بازگشت به کتاب و سنت
راه حل اصلی ارائه شده، بازگشت به روش اصیل فقاهت و اجتهاد مبتنی بر کتاب (قرآن) و سنت (روایات معصومین) است. ایشان تأکید کردند که شناخت امامت، نیازمند تعبد به منابع وحیانی و پرهیز از روشهای مستقل عقلی یا شهودی است. تنها از طریق روش فقاهتی‑اجتهادی که در حوزههای علمیه رایج است — اما باید در حوزه معارف نیز به کار گرفته شود — میتوان به لایههای عمیق این مفهوم دست یافت.
۶. هشدار درباره نفوذ سکولاریسم در روش تحقیق
یکی از هشدارهای مهم سخنران، اشاره به نفوذ پنهان سکولاریسم در لایههای روششناختی حوزههای علمیه بود. ایشان تأکید کردند که حتی اگر محتوا و اهداف دینی باشند، اگر روش تحقیق (مثلاً روشهای پدیدارشناختی، تاریخی‑انتقادی صرف یا الگوهای علوم اجتماعی) از پیشفرضهای سکولار اقتباس شده باشد، نتیجه کار به تقلیل و تحریف حقاید دینی منجر خواهد شد. ایشان مثال زدند که این نفوذ میتواند حتی واقعه عظیم شهادت امام جواد(ع) را در تقابلی تاریخی با نظام بنیعباس، به یک حسادت شخصی یا درگیری خانوادگی تنزل دهد.
۷. امامت به مثابه «نباء عظیم» عالم
در بخش پایانی، ایشان با استناد به روایات، امامت را « نباء عظیم » یا چشمهسار بزرگ عالم وجود معرفی کردند. از این منظر، تمام نظام آفرینش — از ابتدا تا انتها — متناسب با تحقق طرح امامت الهی آفریده شده است. ظهور انبیا، غدیر، عصر غیبت، ظهور حضرت مهدی(عج) و حتی صحنه قیامت، مراحل مختلف ظهور و تجلی همین حقیقت واحد هستند. بنابراین، امامت یک نظریه صرفاً اعتقادی یا سیاسی نیست، بلکه طرح کلان الهی برای هدایت عالم است.
جمعبندی و نتیجهگیری رویداد
اولین مدرسه تخصصی «مطالعات تبیینی امامت» با هدف احیای رویکردی اصیل و ریشهدار به این مفهوم بنیادین دینی برگزار شد. سخنرانی آیتالله میرباقری با طرح چالشهای معرفتی پیشرو (از تحریفهای تاریخی تا هجوم پارادایم مدرن) و تأکید بر لزوم بازگشت به روششناسی نقلی‑ اجتهادی، چارچوبی برای پژوهشهای آینده در این حوزه ترسیم کرد. این رویداد، گامی نخست در مسیر بازخوانی عمیق و تبیین نظاممند جایگاه امامت در اندیشه اسلامی معاصر به شمار میرود.
۳. روششناسی رویکرد تبیینی
در سومین ارائه، دکتر امداد توران به بحثی نظاممند در زمینه «روششناسی رویکرد تبیینی امامت» پرداخت. این سخنرانی با هدف ترسیم چارچوبی علمی و روشمند برای پژوهش در حوزه امامت، در مقابل رویکردهای صرفاً دفاعی یا تطبیقی ارائه شد.
تمایز بنیادین: تبیینی در مقابل تطبیقی
دکتر توران در ابتدا به تعریف دقیق «امامتپژوهی تبیینی» پرداخت و آن را از «امامتپژوهی تطبیقی» متمایز کرد. به گفته وی، پژوهش تطبیقی عمدتاً در پی مقایسه، دفاع یا رد نظریات دیگران است و بیشتر واکنشی عمل میکند؛ در حالی که پژوهش تبیینی، رویکردی ایجابی، ساختاری و عمیق دارد که میکوشد حقیقت امامت را به صورت درونی و با تکیه بر منابع اصیل دینی فهم کند. وی تأکید کرد که رویکرد تبیینی لزوماً نافی کاربردهای دفاعی نیست، اما هدف اصلی آن کشف منطق درونی و نظام معنایی امامت در چارچوب قرآن و سنت است.
چهار پرسش محوری: چارچوب مفهومی پژوهش
توران با ارائه یک مدل چهاربعدی، پرسشهای اصلی پژوهش تبیینی را به شرح زیر برشمرد:
۱. پرسش از چیستی :
این سطح به ماهیت و حقیقت مفاهیم بنیادین امامت میپردازد. مثلاً:
- حقیقتامامت چیست؟
- گوهرعصمت چگونه تعریف میشود؟
- علم اماماز چه سنخی است؟
۲. پرسش از چگونگی:
این سطح فرایندها، سیرها و مکانیسمها را بررسی میکند. مانند:
- علم امام چگونه و در چه مراحلی به او عطا میشود؟
- ولایت تکوینی چگونه محقق میشود؟
۳. پرسش از چرایی :
این سطح به دنبال مبانی وجودشناختی و فلسفی آموزههای امامت است. مثلاً:
- چرا امام باید معصوم باشد؟
- مبانی هستیشناختی علم لدنی چیست؟
۴. پرسش از نقش و کارکرد:
این سطح به تأثیر و جایگاه امامت در نظام آفرینش و هدایت انسان میپردازد. مانند:
- نقش امام در تدبیر عالم چیست؟
- کارکردهای امامت در حیات فردی و اجتماعی چیست؟
منابع پژوهش: نقد متون کلامی و بازگشت به قرآن و سنت
ایشان با نقد متون کلامی متعارف (مانند کتابهای تجرید، کشفالمراد و دیگر آثار کلامی دفاعی) که این متون غالباً گزینشی، تقلیلی و فاقد عمق لازم در تبیین معارف امامت هستند. به گفته وی، این کتابها عمدتاً در پاسخ به شبهات زمانه خود نوشته شدهاند و نمیتوانند تمامی ابعاد امامت را — آنگونه که در قرآن و روایات اهلبیت(ع) گسترده شده — پوشش دهند.
وی با اشاره به موضوعاتی مانند خلقت نوری اهلبیت، مراتب وجودی امام، سببیت تدبیری، و علم تفصیلی امام، تأکید کرد که این مباحث در منابع روایی به تفصیل آمده، اما در متون کلامی متعارف یا مغفول ماندهاند یا به صورت حاشیهای بدانها پرداخته شده است. بنابراین، منبع اصلی پژوهش تبیینی باید خود قرآن و روایات معتبر باشد.
پیشنیازهای روششناختی: از اعتبارسنجی تا فهم متن
استاد توران دو پیشنیاز اساسی برای هر پژوهش تبیینی برشمرد:
۱. روش اعتبارسنجی روایات
وی تأکید کرد که پژوهشگر بدون یک نظام روشمند اعتبارسنجی نمیتواند به روایات استناد کند. این نظام باید بتواند روایات را از چهار حیث سند، متن، منبع و مضمون ارزیابی کند.
وی به طور خاص به نقد تضعیفهای برخی محدثان مانند ابنغضائری اشاره کرد و گفت که پژوهشگر باید بتواند — هم به صورت کلی و هم موردی — بر این تضعیفها غلبه کند، زیرا بسیاری از روایات کلیدی امامت از طریق همین راویان نقل شدهاند.
۲. روش فهم و تفسیر آیات و روایات
این پیشنیاز خود شامل دو بخش است:
- آشنایی با علم اصول فقه:پژوهشگر باید به قواعد فهم لفظ (ماند عموم و خصوص، مطلق و مقید، مجمل و مبین) مسلط باشد.
- تکمیل علم اصول با دو مکمل کلیدی:
الف)توجه به زمینه تاریخی و مسئلهشناسی تاریخی: فهم روایت بدون توجه به شرایط صدور و مسئلهای که روایت در پاسخ به آن صادر شده، ممکن است به تحریف معنوی بینجامد.
ب) توجه به کنش گفتاری: هر روایتی لزوماً در مقام بیان یک حقیقت محض نیست؛ بلکه ممکن است در مقام دفع شبهه، تربیت مخاطب، یا تقویت ایمان باشد. تشخیص این مقام، در فهم صحیح روایت نقش کلیدی دارد.
مراحل اجرایی پژوهش تبیینی
ایشان فرآیند پژوهش تبیینی را در چند گام عملی ترسیم کرد:
گام اول: گردآوری زنجیرهای روایات
به جای تمرکز بر تکروایات، باید خانواده روایات یا زنجیره روایات مرتبط با یک موضوع را گردآوری کرد. این کار با استفاده از کلیدواژهها و واژگان هممعنا انجام میشود. وی تأکید کرد که در روایات شیعه، معمولاً یک واقعه واحد از زوایای مختلف توسط ائمه(ع) بیان شده است و جمعآوری این روایات در کنار هم، پازل معنایی را کامل میکند.
گام دوم: اعتبارسنجی و دستهبندی
روایات گردآوریشده باید بر اساس نظام اعتبارسنجی، دستهبندی شوند: معتبر، ضعیف، قابلاعتماد با احتیاط، و موارد جعلی.
گام سوم: چینش پازلی و استخراج نظریه
در این مرحله، پژوهشگر باید روایات معتبر را به گونهای در کنار هم قرار دهد که یک نظریه منسجم در پاسخ به پرسشهای چهارگانه استخراج شود. این چینش باید منطقی، هماهنگ و فاقد تناقض درونی باشد.
گام چهارم: مقایسه با دیدگاههای رقیب
نظریه استخراجشده باید با دیدگاههای فلسفی، عرفانی، کلامی و گفتمانهای تاریخی دیگر مقایسه شود. این مقایسه هم برای ارزیابی قدرت تبیینی نظریه خودی است و هم برای جلوگیری از انحرافهای معرفتی.
گام پنجم: عرضه به چارچوب اعتقادی مرجع
هر نظریهای باید با اصول مسلّم اعتقادی شیعه (مانند خاتمیت پیامبر، عصمت ائمه، نصوص امامت) سازگار باشد. اگر نظریهای با این چارچوب مرجع تعارض داشت، پژوهشگر باید در استنتاج خود تجدیدنظر کند.
هشدارهای پژوهشی: از جعل اصطلاح تا بیاعتنایی به اجماع
دکتر توران در پایان، چند هشدار جدی به پژوهشگران داد:
۱. پرهیز از جعل و توسعه اصطلاحات:
وی با اشاره به خطر تحریف معنایی از طریق جعل اصطلاحات جدید (مانند تعابیر خاص در عرفان یا فلسفه که بر مفاهیم دینی بار میشوند)، تأکید کرد که باید تا حد ممکن به اصطلاحات بهکاررفته در خود روایات پایبند بود.
۲. احترام به اجماع تاریخی عالمان امامیه:
توران بین اعتقادات مرزی (مانند اصل امامت، عصمت، نص) و اعتقادات درونمرزی (مانند جزئیات علم امام) تفکیک قائل شد. وی تأکید کرد که در اعتقادات مرزی — که هویت شیعی را شکل میدهد — نمیتوان بر خلاف اجماع تاریخی عالمان شیعه نظر داد، حتی اگر روایتی به ظاهر خلاف آن یافت شود. این اجماع، پشتوانه قرآنی و روایی دارد و توهم پژوهشی نباید ما را به بیاعتنایی به آن سوق دهد.
۳. تواضع علمی در برابر میراث گذشتگان:
وی یادآور شد که عالمان پیشین، بیروش و بیدلیل به اجماع نرسیدهاند. اگر پژوهشگری به نتیجهای مغایر با اجماع رسید، پیش از نقد دیگران، باید خود و روش خود را مورد بازنگری قرار دهد.
در جستوجوی الگوی بومی پژوهش دینی
سخنرانی دکتر امداد توران را میتوان گامی بلند در جهت تدوین الگوی روششناختی بومی برای پژوهش در معارف عمیق دینی دانست. این الگو — با تأکید بر خروج از گفتمانهای صرفاً دفاعی، بازگشت به منابع اصیل، تلفیق روشهای نقلی و تاریخی، و پایبندی به چارچوبهای اعتقادی — میتواند الگویی برای سایر حوزههای مطالعات اسلامی نیز باشد.
این رویکرد، امامت را نه به عنوان یک بحث فرعی کلامی، بلکه به مثابه طرح کلان الهی در هستی مینگرد که کشف نظام آن، نیازمند روششناسی دقیق، صبورانه و متعهد است.
۴. منبعشناسی رویکرد تبیینی امامت
سخنران: دکتر عبدالحسین طالعی
این ارائه به شناسایی و معرفی منابع اصلی (قرآن، حدیث، متون کهن) برای پژوهش در حوزه امامت اختصاص داشت.
گسترش گفتمانِ امامت تبیینی: از ضرورت تاریخی تا راهبردهای آینده
در این نشست تخصصی که با محوریت «منبعشناسی رویکرد تبیینی امامت» برگزار شد، دکترعبدالحسین طالعی با بیان تمثیل «خانه احتجاج و تبیین»، رویکرد رایج در ادبیات امامتشناسی را نقد و خواستار تحولی روششناختی در تولید و ترویج محتوای معارفی شد. این بحث بهطور ویژه مورد توجه طلاب و دانشجویان معارف اهلبیت قرار گرفت.
این صاحبنظر به بررسی عمیقتر دو پارادایم غالب در این حوزه پرداختند: «امامت احتجاجی» و «امامت تبیینی». دکتر عبدالحسین طالعی در این نشست با ارائه تحلیلی تاریخی و جامعهشناختی«عدم توازن کنونی به نفع جریان احتجاجی را یک چالش زیرساختی» برای نظام آموزشی و تبلیغی حوزههای علمیه دانست و خواستار «تحولی بنیادین در اولویتهای پژوهشی و ترویجی» شد.
تبیین مفهومی و ریشههای تاریخی دو رویکرد
امامت احتجاجی عمدتاً در بستر تعاملات و چالشهای بینمذهبی شکل گرفته است. هدف اصلی در این سنت، «اثبات حقانیت امامت» بر پایه منابع و مبانی مورد قبول طرف مقابل (اهل تسنن) است. کتابهای کلیدی مانند «الغدیر» علامه امینی یا «احتجاج» طبرسی، نمونههای اعلای این جریان هستند که با استناد به منابع روایی اهل سنت، به دفاع از عقیده شیعه میپردازند. این رویکرد، ضرورتی انکارناپذیر و تاریخی برای دفاع از مرزهای عقیدتی در فضایی چالشی بوده است.
در مقابل، امامت تبیینی معطوف به «شکلدهی به دستگاه معرفتی منسجم و عمیق» درباره امامت برای مخاطب درونگروهی (خود شیعیان) است. این جریان کمتر در پی مناظره است و بیشتر به «توضیح، تفسیر و استخراج نظاموارههای فکری» از دل متون اصیل شیعه میپردازد. «کتاب الحجّة» اصول کافی نوشته کلینی، «عیون اخبار الرضا» شیخ صدوق یا «غایة المرام» سید هاشم بحرانی (با ساختار دو بابهای مجزای عامه و خاصه)، از نمونههای بارز این نگاه هستند که برای تربیت و تعمیق باورهای شیعه تدوین شدهاند.
تحلیل پیامدهای عملی غلبه یکسویه احتجاج
عضو کمیته تولید کتاب در پژوهشکده تعلیم و تربیت، با بیان اینکه «هر دو رویکرد در جای خود مشروع و لازم هستند»، اما به تحلیل عواقب عملی غلبه مطلق گفتمان احتجاجی پرداخت:
کاهش عمق معرفتی و عقلانیشدن باورها: وقتی ادبیات دینی صرفاً حول محور «اثبات خطبه غدیر» یا «نقد خلفا» بچرخد، مفاهیم بلندی مانند «علم امام»، «ولایت تکوینی»، «نورانیت اهل بیت» و «نقش امام در نظام هستی» به حاشیه میروند. این امر باعث میشود باور امامت از یک «اصل زنده و تأثیرگذار در جهانبینی» به یک «دعوای تاریخی صرف» تقلیل یابد.
تضعیف جنبههای تربیتی و اخلاقی امامت: متون تبیینی سرشار از آموزههایی هستند که امام را به عنوان «اسوه عملی» و «مربی اخلاق» معرفی میکنند. غفلت از این متون، امامت را از بُعد «الگوپذیری» خالی کرده و آن را تنها به یک «مقام اثباتشده تاریخی» تبدیل میکند.
ایجاد شکاف نسلی: نسل جوان امروز، که کمتر درگیر مناظرات فرقهای سنتی است، «چرایی درونی» و «کاربرد امروزی» باورهای دینی را بیشتر جستوجو میکند. تکیه انحصاری بر ادبیات احتجاجی که پاسخی برای این نیازها ندارد، میتواند به «بیگانگی یا سطحینگری» این نسل بینجامد.
سانسور خودخواسته متون: به گفته این کتابشناس برحسته، «فضای ملتهب احتجاجی» گاهی منجر به «سانسور یا حذف بخشهایی از متون روایی شیعه» شده که ممکن است در بحث با مخالفان قابل استناد نباشد یا مجال تفسیر نادرست بدهد. این امر «غنا و صداقت میراث حدیثی» را مخدوش میکند.
شناسایی و دستهبندی منابع کلیدی تبیینی
ایشان برای نشان دادن غنای جریان تبیینی، منابع متعددی در قالبهای مختلف معرفی کرد:
متون حدیثی پایه: «الکافی» شیخ کلینی (به ویژه کتابهای الحجّة، الروضة و بخشهای اخلاقی)، «من لایحضره الفقیه» (در ابواب فضائل و آداب)، و «بحارالأنوار» علامه مجلسی به عنوان دایرةالمعارفی عظیم از معارف.
زیارات و ادعیۀ مأثوره: «زیارت جامعه کبیره» به عنوان «منشور امامت»، «زیارت غدیریه»، «زیارت امین الله» و «دعای عهد». این متون، «کلام امام در مقام تعریف خود و شیعیانش» هستند و از غنیترین منابع تبیینی به شمار میروند.
تفسیر روایی: تفاسیری مانند «تفسیر قمی»، «تفسیر عیاشی» و «برهان» که آیات قرآن را با محوریت روایات اهل بیت(علیهم السلام) تبیین میکنند و نقش امام را در (تأویل و تفسیر) قرآن نشان میدهند.
کتابهای تخصصی در علوم امامت: مانند «کتاب سلیم بن قیس هلالی» (از قدیمیترین منابع)، «المعجم فی فقه لغة القرآن و سرّ البلاغه» (در باب علم امام) و «مکیال المکارم» سید محمدتقی اصفهانی (در وظایف شیعه نسبت به امام عصر).
آثار اخلاقی-عملی: «صحیفه سجادیه» (انسانشناسی و خداشناسی از نگاه امام)، «رساله حقوق امام سجاد(علیه السلام)» و «مکارم الاخلاق» طبرسی که تجلی سیره عملی ائمه علیهم السلام است.
راهبردهای کلان برای توسعه جریان تبیینی
دکتر عبدالحسین طالعی برای جبران این فاصله و نهادینهکردن رویکرد تبیینی، راهکارهایی را در سطوح مختلف ارائه داد:
بازنگری در متون درسی حوزه: گنجاندن دروس اجباری مانند «شرح زیارت جامعه کبیره»، «آشنایی با کافی (غیر از فقه)» و «روششناسی معارف تبیینی» در سطوح مقدمات و سطوح عالی.
تولید محتوا به زبان روز: استفاده از قالبهای جذاب مانند «اینفوگرافیک»، «پادکستهای تحلیلی»، «مقالات دانشگاهی به زبانهای زنده» و «تولیدات هنری (فیلم، رمان گرافیکی)» برای انتقال مفاهیم عمیق تبیینی به نسل جوان.
حمایت مؤسسی از پژوهش: ایجاد «پژوهشکدههای تخصصی امامت تبیینی»، «اعطای گرانتهای تحقیقاتی» به موضوعاتی مانند نظام اقتصادی در حکومت امام علی(علیه السلام) یا روانشناسی تربیتی در سیره معصومین، و «حمایت از پایاننامههای تحلیلی» در این حوزه.
توانمندسازی خطبا و مبلغان: برگزاری «دورههای ویژه تربیت مدرس معارف تبیینی» برای واعظان و ارائه «بستههای محتوایی منسجم» (متن سخنرانی، اسلاید، پرسش و پاسخ) برای ایام محرم، رمضان و میلاد ائمه علیهم السلام.
پیوند زنده با مسائل جامعه: نشان دادن »الگوهای عملی مدیریتی، اجتماعی و خانوادگی» مستخرج از سیره ائمه و «پاسخدهی به شبهات جدید» (مانند مسأله عدل، آزادی، زن) از دریچه معارف تبیینی.
تأکید محوری بر امام عصر(عج): قراردادن «انتظار به معنای فعال» به عنوان محور تمام مباحث تبیینی، به گونهای که شناخت هر امامی، «مقدمهای برای درک بهتر امام زمان و تکلیف امروز ما» قلمداد شود.
در پایان ایشان تأکید کرد که تحقق این امر، تنها با عزمجمعی اساتید حوزه، مدیران فرهنگی، پژوهشگران و خطبای جوان ممکن خواهد بود تا گفتمان امامت را از حصار دفاعی صرف، به سوی عرصه سازندگی فکری و عملی جامعه سوق دهند.





























































































































































































































ثبت دیدگاه