بررسی شرط بلوغ در امامت با تأکید بر امامت امام جواد علیهالسلام
یکی از مهمترین مسائل در حوزه کلام، بحث از «شرایط امامت» است که متکلمان شیعه و سنی از دیرباز درباره آن به گفت وگو نشستهاند. در این میان، موضوع «بلوغ» به عنوان شرطی برای امامت، همواره مورد توجه بوده است که آیا امام باید به هنگام تصدی منصب امامت، بالغ و رشید باشد یا این مقام میتواند در کودک نیز تحقق یابد؟ پاسخ به این مسئله، با توجه به تصدی مقام امامت از سوی امام جواد علیه السلام در سن هفت سالگی، اهمیت خاصی دارد.
۱٫ دیدگاه امامیه
از دیدگاه امامیه، ملاک تعیین امام، نص الهی است؛ نه بلوغ یا سن ظاهری. امامیه معتقدند که امام با تعیین خداوند و از طریق پیامبر اکرم یا امام پیشین که خود منصوب الهی است، به امامت میرسد و برای اثبات نظریه خود دلایل فراوانی دارند که مهمترین آنها عبارتنداز:
۱٫۱٫ عصمت
یکی از صفات اساسی امام، عصمت است و عصمت صفت درونی است که شناخت آن با روشهای معمولی امکان پذیر نیست. بنابراین افراد نمیتوانند فرد معصوم را از غیر معصوم بشناسند، در نتیجه تشخیص شناخت امام معصوم را ندارند. پس امام باید از جانب خداوند تعیین و به واسطه پیامبر و امام پیشین به مردم معرفی شود و با معجزه نیز ثابت خواهد شد که او از جانب خداوند به مقام امامت منصوب شده است.
۲٫۱٫ افضلیت
به مقتضای اینکه تقدیم مفضول بر افضل قبیح است، امام باید در همه کمالات نفسانی و امور دینی که او رهبری جامعه بشری را در آن امور بر عهده دارد، بر دیگران برتری داشته باشد و شناخت این برتری را نمیتوان تشخیص داد، جز از طریق نص.
۳٫۱٫ علم
از آنجا که امام رهبری جامعه اسلامی را در امور دینی و دنیوی مردم بر عهده دارد، باید به همه مسائلی که در حوزه رهبری او قرار دارد، بالفعل آگاهی داشته باشد و اگرچه تشخیص اینکه امام دارای چنین آگاهی گستردهای است، از راه آزمون و پرسش امکان پذیر است، ولی کسی میتواند به چنین آزمونی دست بزند که خود همه احکام دینی را بداند و چنین آگاهی گستردهای از توان علمی مردم خارج است و لذا راه تشخیص اینکه چه کسی امام است، نص است.
از اینرو ریان بن صلت به کسانی که در پذیرش امامت امام جواد علیهالسلام در کودکی اظهار تردید کردند، پاسخ داد: «اگر امامت نصی از جانب خدا باشد، کودک یکروزه هم امام است و اگر از جانب خدا نصی نباشد، حتی پیر سالخورده هم لیاقت امامت ندارد» (مسعودی، ۱۴۲۶ق، اثبات الوصیه، ص۲۲۰).
۲٫ دیدگاه اهل تسنن
اهل تسنن برخلاف باور امامیه بر شرط بلوغ و عقل تأکید دارند و معتقدند که امام باید بالغ و رشید باشد. در پاسخ به آنها میتوان مسئله امامت امام جواد علیهالسلام در سن کودکی را از چند جهت بررسی کرد:
۱٫۲٫ شواهد قرآنی:
قرآن کریم از پیامبرانی همچون حضرت یحیی و حضرت عیسی یاد کرده است که در کودکی به نبوت رسیدهاند. براین اساس همانطور که خداوند میتواند پیامبری را در کودکی به نبوت برگزیند، میتواند امامت را نیز به کودکی واگذار نماید.
از علی بن اسباط نقل شده است که گفت: امام جواد علیهالسلام درحالی که هنوز کودک بود، از خانه بیرون آمد و من به قامت ایشان نگاه میکردم تا بتوانم ویژگیهایش را در مصر برای یارانم بازگو کنم. آن حضرت رو به من کرد و فرمود: «ای علی بن اسباط! خداوند در امر امامت، همانگونه احتجاج کرده است که در باب نبوت احتجاج کرده است. آنجا که فرمود: وَ آتَيْناهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا و نیز فرمود: وَ لَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ آتَيْناهُ حُكْماً وَ عِلْماً. پس جایز است که خداوند این امر را به کودکی عطا کند (همان، ص۲۱۸).
از محمودی نیز نقل شده است که گفت: در طوس کنار امام رضا علیهالسلام ایستاده بودم که یکی از اصحاب گفت: اگر اتفاقی برای امام رضا علیهالسلام بیفتد، امام بعدی کیست؟ امام رضا علیهالسلام فرمود: «پس از من، فرزندم امام جواد علیهالسلام امام است». آن مرد از کمیِ سنّ امام جواد علیهالسلام شگفت زده شد. امام رضا علیهالسلام فرمود: «خداوند عیسی بن مریم را که از نظر سنی کمتر از فرزندم امام جواد علیهالسلام بود، به پیامبری و برپایی شریعت مبعوث کرد، درحالی که فرزندم امام جواد علیهالسلام در سنی بالاتر از عیسی بن مریم، بر امر امامت قیام خواهد کرد (همان، ص۲۲۰).
۲٫۲٫ سابقه تاریخی:
در تاریخ نیز نمونههایی وجود دارد که نشان میدهد یک کودک میتواند متصدی امر امامت شود. از جمله حدیث «یوم الدار» است که در آن پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله امیرالمؤمنین علی علیهالسلام را که سنّ کمی داشت، به عنوان وصی، وزیر و جانشین خود معرفی کرد.
در میان عالمان اهل تسنن نخستین عالمی که به نقل این حدیث پرداخته است، محمد بن اسحاق متوفای ۱۵۰ قمری است و میتوان او را نخستین سیره نویسی دانست که تاریخ زندگانی پیامبر صلیاللهعلیهوآله را نگاشته است. بغوی به نقل از او میگوید: پس از نزول آیه «وَأَنْذِرْ عَشِیرَتَکَ اْلأَقْرَبِینَ» پیامبر صلیاللهعلیهوآله به دستور خداوند مأمور شد که بستگان نزدیک خود را به اسلام دعوت کند، ایشان از حضرت علی علیهالسلام خواست که غذایی تهیه کند و فرزندان حضرت عبدالمطلب را جمع فرماید. در آن مجلس پیامبر صلیاللهعلیهوآله با غذایی اندک آنها را سیر و سیراب کرد که خود نشانهای از اعجاز بود. ولی هنگامیکه خواست سخن بگوید، ابولهب با تمسخر مانع شد و مجلس به هم خورد. روز بعد، پیامبر صلیاللهعلیهوآله دوباره حضرت علی علیهالسلام را مأمور به تکرار دعوت کرد و پس از صرف غذا فرمود: «ای فرزندان عبدالمطلب! به خدا سوگند که هیچ جوانی در میان عرب برای قوم خود چیزی بهتر از آنچه من آوردهام، نیاورده است. خداوند مرا مأمور کرده است که شما را به سوی او دعوت کنم. کدامیک از شما مرا یاری میکنید تا برادر، وصی و جانشین من در میان شما باشد؟» همه سکوت کردند، تنها حضرت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام برخواست و عرض کرد: من یار شما خواهم بود. پیامبر صلیاللهعلیهوآله دست بر گردن او نهاد و فرمود: «او برادر، وصی و جانشین من در میان شما است، به او گوش دهید و از او اطاعت کنید (بغوی، ۱۴۱۷ق، معالم التنزیل، ج۶، ص۱۳۱).
علی بن حسان میگوید: به امام جواد علیهالسلام عرض کردم که مردم به جهت سنّ کم شما امامت شما را انکار میکنند! آن حضرت فرمود: «چرا انکار میکنند، درحالی که خداوند به نبی خود فرمود: قُلْ هذِهِ سَبِيلِي أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى بَصِيرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِي؛ بگو: اين راه من است و هركس که از من پيروى كرد با بصيرت او به سوی خدا دعوت مىكنيم (سوره یوسف، آیه ۱۰۸). به خدا كسى از پیامبر صلیاللهعلیهوآله پيروى نكرد، جز حضرت على بن ابیطالب علیهالسلام كه نه سال داشت و من هم نه سال دارم (کلینی، ۱۴۰۷ق؛ کافی، ج۱، ص۳۸۴).
۳٫۲٫ امکان عقلی:
اگر امامت کودک را محال بدانیم، لازم است روشن شود که این امتناع از چه نوعی است. آیا محال ذاتی است یا محال وقوعی؟
محال ذاتی یعنی امری که ذاتا غیر ممکن است و عقل تحقق آن را به طور مطلق ممتنع میداند، مانند اجتماع نقیضین. محال وقوعی نیز به معنای ناسازگاری با سنتها، شرایط زمانی یا محدودیتهای طبیعی است. اما امامت کودک، نه محال ذاتی است و نه محال وقوعی؛ زیرا عقل هیچ امتناعی در آن نمیبیند و در قرآن و تاریخ نیز شواهدی دارد و لذا امامت امام جواد علیهالسلام در سن کودکی نه تنها محال نیست، بلکه بر اساس نصوص معتبر، رخ داده و امت در آن آزموده شدند.
بنابرین امامت امام جواد علیهالسلام نشان داد که بلوغ، شرط امامت نیست، بلکه آنچه ملاک اصلی است، نص الهی میباشد. قرآن، تاریخ و عقل، گواه روشن این حقیقت هستند. این مسئله؛ نه تنها نشان از عمق اندیشه شیعی در باب امامت دارد، بلکه راه را بر شبههافکنان میبندد و معجزه الهی را در تاریخ تشیع به نمایش میگذارد.
وضعیت اهل بیت علیهم السلام و شیعیان در زمان امام جواد علیه السلام
ثبت دیدگاه