بسم الله الرحمن الرحیم
عید سعید غدیرخم فرا رسیده و محبان و دستداران امیرالمؤمنین علیه السلام همه در تکاپوی برپایی مجالس شادی به بهترین شکل هستند.
خاطرم هست چند سال پیش در چنین روزهایی برای سخنرانی در یکی از مجالس جشن دعوت شده بودم، جمعیت نسبتا خوبی برای این عید بزرگ حاضر شده بود و همه در تلاش بودند تا به بهترین شکل ممکن آن مجلس برگزار گردد. در هنگام ورود تقریبا همهی حضار با من مصافحه و روبوسی نمودند و همه با شادی در حال تبرک گفتن این عید به یکدیگر بودند که البته باید هم چنین باشد چرا که در سخنان به ما رسیده از ائمه اطهار علیهم السلام، عید غدیر به عنوان برترین عید امت پیامبر و عید بزرگ خداوند بیان شده است. (امالى صدوق،ص۱۲۵؛ وسائل الشیعه، ج۵، ص۲۲۴) همچنین از امام صادق علیه السلام بیان شده است: «به خدا قسم اگر مردم فضیلت واقعى “روز غدیر” را مى شناختند، فرشتگان روزى ده بار با آنان مصافحه مى کردند و بخشش هاى خدا به کسى که آن روز را شناخته، قابل شمارش نیست» (شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص۷۳۸)
خاطرم هست برای آماده کردن موضوع سخنرانی در آن روز زمان زیادی گذاشته بودم اما بعد از اتمام مجلس و نشستن پیش رفقایی که در مجلس حضور داشتن، افراد سؤالاتی پیرامون موضوع سخنرانی می پرسیدند که متوجه شدم تمام سخنرانی بنده برای بیشتر افراد حاضر در این مجلس بدون استفاده بوده است زیرا در استخدام کلمات جهت رساندن مقصود خود، صحیح عمل نکرده و برای رساندن مطلب از الفاظ نامأنوس و سنگین استفاده کرده بودم.
امروزه برای رساندن مقصود خود به دیگران در سخنوری آدابی بیان شده که از جملهی آن آداب استفاده نمودن از کلماتی است که مقصود متکلم به طور کامل و روشن به فرد مقابل یعنی مخاطبان انتقال پیدا کند. همچنین بیان شده است که از الفاظ و جملاتی که سبب اشتباه و فهم غلط شده اجتناب گردد. این آداب از جمله مواری است که در فنون سخنوری مهم تلقی شده و در صورت رعایت آن ممکن است افراد به خطا افتاده و هدف از سخنرانی محقق نگردد.
در میان ادلهی امامت امیرالمومنین علی علیه السلام، یکی از مهمترین آن ها حدیث غدیر بوده که حضرت رسول صلی الله علیه و آله در روز غدیر در میان ده ها هزار شاهد و با شرایط خاصی بیان کردند. این حدیث با توجه به نقل فراوانش در بین صحابه و تابعین، از نظر سندی قابل خدشه نبوده و حتی اهل سنت نیز آن را متواتر دانسته و پذیرفته اند. (ذهبی، سیر اعلام النبلاء ج۱۴، ص۲۷۷؛ ابن کثیر، السیره النبویه ج۴، ۴۲۶؛ آلوسی، روح المعانی ج۱۳، ص۳۶۱؛ ابن حجر، تهذیب التهذیب ج۷، ۳۳۹؛ ابن حجر هیثمی، الصوائق المحرقه ج۱، ۱۰۶ و ۱۰۷ کسانی هستند که بر تواتر یا کثرت نقل حدیث غدیر پرداخته اند)
با توجه به صحت حدیث غدیر نزد فریقین مخالفین شیعه برای پیش بردن راه خود و نپذیرفتن حضرت علی علیه السلام به عنوان امام و خلیفه بلا فصل رسول الله صلی الله علیه و آله، بهانه هایی آورده اند تا دلالت این حدیث مبارک را بر امامت و خلافت آن امام مبین پنهان نمایند لذا گفته اند اگر رسول الله صلی الله علیه و آله در روز غدیر هدفش اعلان امامت و خلافت حضرت علی علیه السلام بود، پس چرا از الفاظ صریح و روشنی به مانند امام و خلیفه استفاده نکرده و از لفظی به مانند “مولی” در رساندن این امر مهم استفاده نمود که بعد از خودشان محل اختلاف قرار بگیرد و عده ای آن را به محبت و نصرت معنا کنند نه خلافت و امامت!؟
به نظر شما این شبهه محلی دارد!؟ آیا می شود پیامبر صلی الله علیه و آله که خودشان در سخنوری زبان زد بوده و کلام فصیحی چون قرآن از زبانشان جاری گردیده، نسبت به امر مهم امامت رعایت سخنوری نکرده باشد!؟ واقعا آیا واژه “مولی” به تنهایی در حدیث غدیر دلالت بر امامت و خلافت بلافصل حضرت علی علیه السلام ندارد!؟
پاسخ اول: خطبه غدیر و مستند سازی فرازهای آن در کتب اهل سنت:
نسبت به این سؤال در ابتدا بیان خواهد شد اگر چه در کتب اهل سنت تنها سه جمله «الست اولی بکم من انفسکم؟ قالوا اللهم بلی قال: من کنتُ مولاه فعلیّ مولاه اللهم وال مَن والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل مَنْ خذله» به عنوان حدیث غدیر نقل گردیده، اما در کتب روایی ما شیعیان از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله خطبه ای مفصل در روز غدیر بیان شده است که در آن خطبه حضرت از کلمات و جملاتی استفاده نموده اند که به صراحت و روشنی امامت بلافصل حضرت علی علیه السلام بعد از خودشان را بر همگان به مانند نور خورشید روشن ساختند و جای هیچ بهانهای برای احدی باقی نگذاشتند. اما با توجه به آنکه این خطبه به طور پیوسته و کامل در منابع اهل سنت وجود ندارد، در کتاب “نور الامیر فی تثبیت خطبه الغدیر” از امیر تقدمی معصومی، فقرات خطبه غدیر از کتب اهل سنت نقل گردیده که با بیان آن فقرات عذر و بهانه ای برای جویندگان راه حق باقی نخواهد ماند. در این یادداشت به بخشی از آن فقرات مستدل در کتب اهل سنت اشاره خواهد شد:
- «علی وصیی» یکی از الفاظ بیان شده در خطبه غدیر که به روشنی بر جانشینی امیرالمومنین علیه السلام بعد از رسول الله صلی الله علیه و آله دلالت دارد وصی بودن حضرت امیر است که این فقره از خطبه در کتبی مانند: کفایة الطالب (گنجی شافعی، ص۲۶۰) جواهر المطالب (ابوالبرکات، ج۱، ص۱۰۷) تاریخ مدینه دمشق (ابن عساکر، ج۴۲، ص۳۹۲) نقل شده است.
- «علی خلیفتی» یکی دیگر از الفاظ بیان شده در خطبه غدیر است که خلافت و جانشینی حضرت را بیان می کند، این فقره از خطبه در کتبی مثل تاریخ مدینه دمشق (ابن عساکر، ج۴۲، ص ۴۸) تاریخ طبری (ابن جریر طبری، ج۲، ص۳۲۰) کنز العمال (متقی الهندی، ج۱۳، ص۱۱۴) نقل شده است.
- «علی الامام من بعدی» از جمله فرازهای به کار برده شده در خطبه غدیریه توسط رسول خدا صلی الله علیه و آله این فقره است که به روشنی حضرت بیان می کنند که علی بعد از من “امام” است. این فقره از خطبه در کتبی مانند المناقب خوارزمی (اخطب خوارزمی، ص۶۲) فرائد السمطین (حموئی، ج۱، ص۳۱۵) بیان شده است.
فقرات دیگری از خطبه غدیریه که دلالت بر امامت بلافصل حضرت دارد نیز در کتاب ” نور الامیرفی تثبیت خطبة الغدیر” مستند بیان گردیده که برای مطالعهی بیشتر می توانید به آن رجوع کنید.
سؤالی که در اینجا مطرح خواهد شد این است که به نظر شما چرا اهل سنت از خطبهی مفصلی که رسول الله صلی الله علیه و آله در روز غدیر بیان نموده اند، تنها به همین سه جمله که اشاره شد اکتفا کرده اند!؟ چرا از بیانات رسول الله صلی الله علیه و آله در روز غدیر، تنها به واژه “مولی” نسبت به حضرت علی علیه السلام اشاره نموده اند!؟ به نظر شما آیا غیر از پوشاندن حقیقت امامت و سرپرستی حضرت علی علیه السلام می تواند علت دیگری داشته باشد؟ با نگاه به گفته های علمای اهل سنت، نسبت به حدیث غدیر و اشکالات آن ها بر دلالت لفظ “مولی” می توان پی برد که قطعا مقاصد و اهداف نادرستی، در اکتفاء نمودنِ آنان بر نقل این سه جمله از غدیر وجود دارد که با توجه به آنچه که در پاسخ بعد بیان خواهد شد، باید گفت این هدف آنان ناکام مانده و نتوانستهاند با این ترفند، این حقیقت روشن را بپوشانند.
پاسخ دوم: دلالت لفظ «مولی» در حدیث غدیر:
با بیان پاسخ اول از بیان دیگری بی نیاز خواهیم بود چرا که مدعای سؤال کننده مبنی بر بیان نکردن لفظ صریح و روشن بر امامت حضرت علی علیه السلام توسط رسول الله صلی الله علیه و آله در روز غدیر، با اشاره به خطبه غدیر رد گردید، اما بر فرض که اگر فردی به هر دلیلی خطبهی غدیر و فقرات مستند شده در کتب مخالفین را نپذیرفت و همچنین در صورت پذیرفتن بیان تنها واژه “مولی” در روز غدیر، در پاسخ به این سؤال که آیا لفظ “مولی” در حدیث غدیر به تنهایی صراحت بر امامت و خلافت حضرت علی علیه السلام دارد یا خیر؟
در پاسخ باید گفت: آری، اگر رسول خدا صلی الله علیه و آله در روز غدیر تنها لفظ “مولی” را نسبت به حضرت علی علیه السلام بیان کرده بود و بر هیچ لفظ دیگری در بیان این مطلب اشاره نمی کرد، باز هم امامت حضرت امیر علیه السلام بر همگان روشن و ثابت شده می بود. چرا که یکی از شیوه های فصیح و بلیغ در بیان مفاهیم نزد عرب زبان ها استفاده از قرائن و شواهد است، در حقیقت نزد آنان بیان مقصود به وسیلهی قرائن از بیان آن به صورت صریح، در برخی مواقع فصیح تر تلقی گردیده لذا استفاده از مجاز، تمثیل، استعاره و کنایه در کلام عرب شایع است. در حقیقت حضرت رسول صلی الله علیه و آله راه بهانه تراشی را بر همگان بسته و برای رساندن امامت حضرت علی علیه السلام از هیچ بیانی دریغ نکردند، حضرت هم صراحتا و هم با قرائن فرموده اند که علی علیه السلام امام و پیشوای مسلمین بعد از من خواهد بود. با توجه به ادلهای که بیان خواهد شد، دلالت این لفظ بر “سرپرستی و امامت” روشن خواهد گردید:
الف) مرحوم علامه امینی برای روشن شدن معنای «مولی» در حدیث غدیر، نظر مفسران و محدثان اهل سنت در تفسیر آیه «فَالْيَوْمَ لَا يُؤْخَذُ مِنْكُمْ فِدْيَةٌ وَلَا مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مَأْوَاكُمُ النَّارُ هِيَ مَوْلَاكُمْ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ» (حدید آیه ۱۵) را بیان نموده و ۴۲ نفر از علمای عامه که واژه «مولی» در این آیه را تنها به معنای «اولی» گرفته اند، نام برده است. پس “مولی” به معنای “اولی” در قرآن آمده و اینکه این لفظ را در حدیث غدیر به معنای اولویت در رهبری دانست طبق کلمات قرآنی صحیح بوده است. بعد از بیان این آیه سؤال مستشکل متوجه آیات قرآن و خداوند نیز خواهد شد، زیرا اگر لفظ “مولی” صراحت در معنای “سرپرستی” ندارد و سبب اختلاف شده و نمی تواند مقصود را برساند، پس چرا در قرآن که فصیح ترین متون بوده از این لفظ در این معنا استفاده شده است؟ با توجه به آنکه چنین اشکالاتی از کلام الهی دور بوده، بنابراین باید گفت واژه “مولی” صراحت در معنای سرپرستی و امامت دارد.
ب) علمای لغت اتفاق نظر دارند که «ولی» و «مولی» دارای یک معنا هستند از جمله آن ها فراء در کتاب معانی القرآن است که به این مطلب اشاره نموده است. (فراء، معانی القرآن ج۲،ص۱۶۱) خود خلفای اول و دوم برای بیان “سرپرستی و رهبر مسلمانان” از این الفاظ استفاده نموده اند به عنوان نمونه خلیفه اول در ابتدای خلافتش برای بیان خلیفه شدندش از لفظ “ولیتکم” استفاده نموده است. (بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۵۹۰) همچنین در جای دیگر گفته است «انی ولیت علیکم» (تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۲۷) علاوه بر خلیفه اول، خلیفه دوم نیز از این واژه در اعلان خلیفه شدنش استفاده نموده است: تاریخ طبری آورده که عمر بعد از خلافتش در بین مردم گفته است: «… الا انی قد ولیت علیکم…» (طبری، ج۳، ص۱۶۵). پس در آن زمان استفاده از این واژه برای رساندن منصب خلافت و امامت مرسوم بوده و همگان به وضوح از این واژه معنای صحیح آن یعنی خلافت و امامت را نیز درک می نمودند. به نظر شما اشکال عدم صراحت بر “خلافت” نسبت به واژه “ولی یا مولی” بر خلفا صدق نمی کند!؟
ج) تعدادی از علمای اهل سنت خودشان اعتراف نموده اند که واژه “مولی” در حدیث غدیر دلالت بر امامت و خلافت و جانشینی حضرت علی علیه السلام دارد. به عنوان مثال ابوحامد غزالی می گوید: «حديث غدير، حجت قطعي است بر ولايت و سرپرستی اميرالمومنين عليه السلام و خليفه دوم بعد از بيان قضيه غدير و نصب حضرت امیر عليه السلام براي خلافت، به ايشان تبريك گفت» (سرّ العالمین، ج۱، ص۱۸) سبط بن جوزی نسبت به معنای حدیث غدیر می گوید: «کسی که من برای او سزاوارترم، از این به بعد علی بر او سزاوارتر است ….. و این نص صریح است در اثبات امامت و قبول طاعت علی» (تذکرة الخواص، ج۱، ص۳۸) افرادی دیگری از بزرگان اهل سنت هستند که بر این امر اعتراف نموده اند که ما بر همین اکتفا می کنیم.
د) جدای از تمام آنچه که بیان شد قرائنی در حدیث غدیر وجود دارد که به روشنی بیانگر این است که معنای واژه “مولی” در حدیث غدیر چیزی جز “سرپرستی و رهبری” نمی تواند باشد. به طور کلی می توان قرائن موجود در این حدیث شریف را به سه دسته تقسیم نمود و در این نوشتار از هر دسته تنها یک قرینه به عنوان شاهد بر این مدعی بیان خواهد شد.
- قرائن لفظیه داخلیه: قرائنی است که در خود حدیث متواتر غدیر وجود دارد. یکی از آن قرائن بیان جملهای است که رسول الله صلی الله علیه و آله در ابتدای حدیث غدیر بیان نموده اند: «ألست اولی بکم من انفسکم؟» این جملهی حضرت اشاره بر آیه «النَّبِيُّ أَوْلَيبِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ» احزاب آیه ۶) دارد که اولویت و سرپرستی حضرت رسول صلی الله علیه و آله بر تمام امت را می رساند. بلافاصله بعد از جمله اول در حدیث غدیر همراه با “فاء تفریع” جمله «من کنت مولاه فعلی مولاه» در کلام پیامبر صلی الله علیه و آله جاری گشته است. در نتیجه واژه “مولی” همان معنای اولویت در جمله اول را دارد و اگر معنای آن چیزی جز آن می بود باید رسول خدا صلی الله علیه و آله به آن تصریح می کرد.
- قرائن لفظیه خارجیه: ازجمله قرائن لفظیه می توان به نزول آیه ابلاغ (مائده آیه ۶۷) قبل از واقعه غدیر اشاره کرد. افرادی چون ابن ابی حاتم (تفسیر ابن ابی حاتم، ج۴، ص۱۱۷۲) و حسکانی (شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۵۸) و ثعلبی (کشف البیان، ج۴، ص۹۲) و دیگر اندیشمندان اهل تسنن اعتراف کرده اند که این آیه در غدیرخم و درباره علی بن ابی طالب علیه السلام نازل شده است. نسبت به قرینه بودن این آیه به صورت اختصار بیان خواهد شد: خداوند در این آیه ابلاغ امر مهمی را بر دوش پیامبر صلی الله علیه و آله گذاشته اند که در مقابل آن تمام رسالت رسول خدا صلی الله علیه و آله قرار گرفته است و در صورت نرساندن آن امر بر امت گویا رسالت حضرت ابلاغ نگردیده. چنین امری یقینا دوستی و محبت نسبت به امیرمومنان علیه السلام نمی تواند باشد بلکه آنچه با رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله می تواند هم تراز قرار بگیرد تنها امامت و جانشینی آن حضرت است.
- قرائن مقامیه: یکی از قرائن مقامیه گرمای شدید آن روز بوده که بیان شده است در آن روز رسول الله صلی الله علیه و آله قسمتی از ردای خود را بر سر کشیده و قسمتی را از شدت سوزندگی بر زمین زیر پای خود قرار داد. (ابن مغازلی، مناقب أمير المؤمنين عليه السلام، ص۶۷) همچنین یحی بن جعده می گوید: روزی تا کنون گرم تر از آن روز بر ما نگذشته بود. (طبرانی، المعجم الکبیر، ج۵، ص۱۷۱) یقینا اینکه رسول الله افراد را در صحرای غدیرخم با این شدت گرما جمع نموده و اینکه فرمودند صبر کنید تا کسانی که به جلو رفته و کسانی که عقب مانده اند برسند، برای بیان تنها محبت و نصرت حضرت علی علیه السلام نبوده، چرا که آن حضرت بارها در گذشته به آن اشاره کرده بود، بنابراین باید امر مهم دیگری در میان باشد که همانگونه که از ظاهر حدیث غدیر فهمیده می شود آن امر “امامت و سرپرستی” امت بعد از خودشان است، در حقیقت حضرت فرمودند: علی علیه السلام بعد از من “سرپرست و خلیفه” شما باشد. این چند مورد مثالی از قرائن بیان شده است و قرائن زیاد دیگری نسبت به دلالت واژه “مولی” بر امامت و سرپرستی در حدیث غدیر وجود دارد که به دلیل اختصار در این یادداشت بیان نشد.
به طور کلی با توجه به آنچه در این نوشتار بیان گردید، اولا روشن شد که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله در روز غدیر با بیان خطبهای مفصل از واژگانی چون “امام و خلیفه” استفاده کرده اند تا امامت و رهبری حضرت امیر علیه السلام را بعد از خودشان بر همگان بیان کنند. ثانیا با توجه به برداشت مفسران اهل سنت نسبت به معنای واژهی “مولی” در قرآن و با توجه به استعمال و به کارگیری خود خلفا نسبت به این واژه و با توجه به اعتراف تعدادی از علمای اهل سنت نسبت به دلالت حدیث غدیر و همچنین با توجه به قرائن موجود در حدیث غدیر باید گفت قطعاً واژه “مولی” در این حدیث معنایی جز «سرپرستی و امامت» را نمی تواند داشته باشد.
آيا نص بر خلافت علی (علیه السلام) از افزوده های بدعتگزاران است؟
ثبت دیدگاه