عصمت اندیشه امامان
حتی فکر گناه هم بد است.
امروزه با توجه به پیشرفت ارتباطات و گسترش شبکه های اجتماعی، سخن گفتن برای افراد شناخته شده که توسط مخاطبان زیادی دنبال می شوند بسیار دشوار است.
در گذشته اگر سخنوری به اشتباه مطلبی را بیان می نمود برای عذرخواهی و تصحیح آن تنها با سخنرانی دیگری در همان جمع قضیه فیصله پیدا می کرد امّا در زمان حاضر این چنین نبوده و یک اشتباه در سخنوری زحمات عدیدهای را به دنبال خواهد داشت.
این اتفاق سبب گشته است مطالب نادرستی از سخنوران شناخته شده مورد سوء استفاده سودجویان قرار گیرد و وسیلهای جهت ایجاد تزلزل در اعتقادات صحیح و محکم برخی افراد جامعه گردد.
در چند روز گذشته یکی از دوستان کلیپی را برای بنده فرستاد و نسبت به سخنان بیان شده در آن گلهمند بود.
کلیپ را که باز نمودم؛ یکی از سخنرانهای شناخته شده را دیدم!
ایشان برای بیان تفاوت بی تقوایی مؤمنان با غیر مؤمنان به مضمون روایتی از امام صادق علیه السلام اشاره نموده و گفت:
فراعنه جنایت می کردند و پنجاه سال طول می کشید تا خدا عذاب بر آنان نازل کند ولی من امام صادق (علیه السلام) یک امری به دلم اتفاق افتد که نباید بیافتد تا غروب نشده پایش را می خورم!
با شنیدن این سخنان بسیار متأثر گشتم و به علت ناراحتی دوست خود پی بردم.
به راستی آیا چنین سخنی از امام صادق علیه السلام بیان شده است؟
آیا این سخن با عصمت امامان علیهم السلام منافات ندارد؟
به نظر شما آیا فکر و قصد گناه در امامان قابل تصور است؟
اگر شما نیز به دنبال پاسخ این پرسش ها هستید با من همراه شوید.
«عصمت» از ابتدائیات شناخت امامت
عصمت و مصونیت ائمه اطهار علیهم السلام از ابتدایی ترین قدمهای شناخت و معرفت به آنان است.
به نظر شیعیان دوازده امامی «عصمت» از شرایط و صفات امامت بوده و از باورهای اساسی و محکمی است که نمی توان ذرهای در آن خدشه وارد کرد.
علامه مجلسی می گوید: امامیه اتفاق نظر دارند که ائمه علیهم السلام از همه گناهان کبیره و صغیره (چه از روی عمد و چه از روی سهو) و از هر گونه خطا و اشتباهی به دور هستند. (مجلسی، بحارالانوار، ج۲۵، ص۲۰۹، ۳۵۰ و۳۵۱)
در مقابل شیعیان، اهل سنت عصمت را شرط امامت ندانسته و تنها به شرط عدالت اکتفا نمودهاند چراکه آنان با امام دانستن خلفای سه گانه چارهای جز کنار گذاردن شرط عصمت پیدا نکردند.
این اختلاف نظر از اعتقاد دو گروه شیعه و اهل سنت درباره امامت و خلافت پیامبر صلی الله علیه و آله سرچشمه می گیرد.
از دیدگاه شیعیان، امامت، مانند نبوت، مقام و منصب الهی است و خداوند باید متصدّی آن را تعیین کند؛ ولی از نظر اهلسنت، امامت یک منصب عرفی و امام برگزیده مردم بوده و علم و عدالت او در سطح مردم است و از جانب خدا تعیین نمیشود.
(جرجانی، شرح المواقف، ج۸، ص۳۵۱؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۱۴۰۹ق، ج۵، ص۲۴۹)
نسبت به حقانیت شیعه بر دیگر فرق اسلامی در جای خود باید سخن گفت امّا با توجه به واقع شدن در دهه ولایت و عید الله اکبر باید گفت از اهم ادله امامت حضرت علی علیه السلام غدیر خم بوده که شیعه و سنی به آن اذعان نمودهاند و مخالفین شیعه جهت تعصبات بی جا و پافشاری بر اعتقاد باطل خود آن را به بهانه های مختلف نادیده گرفتهاند.
برای اثبات «عصمت امامان» شیعیان دلایل عقلی و نقلی (قرآنی و روایی) محکم و استوار بسیاری بیان نمودهاند که به هیچ عنوان نمی توان «عصمت امامان» را زیر سؤال برد.
اما آنچه در این سخن باید مورد تحقیق و توجه قرار گیرد عصمت امامان در حیطه تفکر و یا قصد به امر ناصوابی است که به سبب آن امام مورد بازخواست قرار گرفته است.
بنابراین باید دید گستره عصمت معصومین علیهم السلام چقدر بوده و آیا شامل دوری از تفکر و یا قصد خلاف عصمت نیز می شود؟
گستره «عصمت» امامان
بزرگان امامیه براین باورند که امامان شیعه همچون پیامبران، از هر گونه گناه کبیره و صغیره، خواه از روی عمد و خواه از روی سهو و فراموشی، و از هرگونه خطا و اشتباه و حتی فکر و قصد گناه معصوم و مصون هستند.
از نظر آنان، ائمه علیهم السلام در تمام طول عمر خود -پیش و پس از امامت- معصوم بوده و عملی منافی با عصمت از آنان صادر نشده است.
برخی افزون بر عصمت از گناه و خطا، عصمت از عیوب جسمانی، روانی، عقلانی و نَسَبی را در امام شرط دانسته و می گویند امام نباید به بیماریهای جسمانی مزمن یا نفرت آور، مانند جذام و لالی، یا عیوب نفسانی مانند بخل، خسیس بودن و خشونت، یا عقلانی مانند دیوانگی، نادانی، فراموشی و عیوب نسبی مبتلا باشد.
چراکه این عیوب موجب نفرت و عدم رغبت مردم به ائمه علیهم السلام می شود و با وجوب اطاعت از آنها ناسازگار است.
(علامه حلی، نهج الحق و کشف الصدق، ص۱۶۴؛ فیاض لاهیجی، سرمایه ایمان، ص۱۱۵؛ مجلسی، بحار الانوار، ج۲۵،ص۲۰۹، ۳۵۰ و ۳۵۱)
آیه «تطهیر»
از مهمترین ادله قرآنی شیعیان که به وسیله آن هر آنچه که ذرهای پلیدی در آن وجود داشته باشد را از معصومین علیهم السلام نفی می کنند آیه «تطهیر» است.
در این آیه (احزاب/ ۳۳) بیان شده است: «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا؛ همانا اراده خداوند بر این قرار گرفته است که هرگونه پلیدی را از شما اهل بیت دور سازد، و شما را چنان که شایسته است پاک و پاکیزه گرداند»
این آیه از اراده تکوینی خداوند تبارک و تعالی بر اذهاب مطلق «رجس» از اهل بیت علیهم السلام خبر می دهد.
به طور یقین اذهاب رجس و پلیدی از اهل بیت علیهم السلام، چیزی جز «عصمت» آنان را درپی نخواهد داشت.
براساس روایات فراوان منقول از شیعه و اهلسنت، آیه تطهیر در شأن اصحاب کساء نازل شده است. ازاینرو، مراد از «اهل بیت» پنج تن آل عبا؛ یعنى رسول خدا، على بن ابیطالب، فاطمهی زهرا، حسن و حسین صلوات الله علیهم هستند که به تبع آنان شامل امامان معصوم از فرزندان امام حسین علیه السلام نیز می شود.
(بحرانی، غایة المرام، ج۳، ص۱۷۳-۲۱۱. در این منبع ۳۴ روایت از منابع شیعه و ۴۱ روایت از منابع اهل سنت نقل شده است)
نسبت به «اذهاب رجس» بیان شده که اطلاق رجس، هرگونه پلیدی را شامل می شود و اذهاب آن هر گونه رجس را از امام دور می کند و گستره آن هر چیزی که مصداق پلیدی بوده را در بر می گیرد.
لغت شناسان می گویند: «رِجس» در اصل بر اختلاط دلالت میکند و از آن به “قَذِر” تعبیر شده، به دلیل مخلوط شدن و آلوده شدن با چیز قبیح.
در کتب لغت برای رجس معانی متعدد و مختلفی ذکر شده از جمله: قذر، نجس، خلط، هر چیزی که موجب تنفر باشد، صوت شدیدی که از اعتدال خارج شود، مثل صدای رعد؛ همچنین شک، کفر، لعنت، عذاب، قبیح.
اما اکثر لغویون رجس را به شیء قذر معنا کردهاند و قذر بر معانی زیادی اطلاق میشود؛ از جمله: پلیدی، زشتی، ناپاکی، آلودگی، چرکین و نجاست.
(ابن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج۲، ص۴۹۰؛ ابن منظور، لسانالعرب، ج۶، ص۹۵ و راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۳۴۲؛ طوسى، التبیان فى تفسیر القرآن، ج۴، ص۱۷؛ فراهیدى، خلیل بن احمد؛ کتاب العین، ج۶، ص۵۲)
با توجه به آیات قرآن، واژهی «رجس» بین معانی لغوی بیان شده از جامعیت برخوردار بوده و اعم از همهی آن معانی است و از آنجا که همراه با الف و لام جنس یا استغراق است می تواند بر تمام این معانی اطلاق شود.
بنابراین رجس همان چیز مکروه و قبیحی است که در عرف سالم و نزد عقل صحیح، به شدت نامناسب و نالایق دیده شود، خواه مادّى باشد یا معنوى. (مصطفوى، تفسیر روشن، ج۷، ص۲۱۲ و التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۴، ص۵۶)
با دقت در آنچه بیان شد می توان گفت اطلاق «رجس» در آیه شامل خطور فکر ناشایست نیز می شود.
در نتیجه «اذهاب رجس» در آیه تطهیر مانع از پذیرش خطور فکر خلاف عصمت بر قلب و دل امام است.
آیه «امامت»
از دیگر ادله مهم قرآنی «عصمت امامان» که دلالت آن روشن و غیر قابل انکار است، آیه امامت (بقره/ ۱۲۴) است.
در این آیه بیان شده است: «وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِي قالَ لايَنالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ؛ و زمانی که ابراهیم را پروردگارش با کلماتی بیازمود و وی آن همه را به انجام رسانید [خدا به او] فرمود من تو را امام مردم قرار دادم [ابراهیم] پرسید: از دودمانم [چطور] خداوند فرمود: پیمان من به ظالمین نمی رسد»
در آیه یاد شده خداوند تبارک تعالی بعد از آنکه حضرت ابراهیم را آزمود و او از آن سربلند بیرون آمد، اراده نمود که او را به مقام «امامت» نصب کند.
حضرت ابراهیم پرسید آیا این مقام به ذریهی من نیز خواهد رسید؟ خداوند تبارک و تعالی فرمودند: «این عهد شامل حال ظالمان نمی شود».
متکلمان شیعی مراد از «عهد» در آیه را جایگاه «امامت» دانستهاند. چراکه خداوند تبارک و تعالی در مقام پاسخ بر حضرت ابراهیم نسبت به درخواست این منصب (امامت) برای نسل و ذریهاش می فرماید: «لا ینال عهدی الظالمین».
(علامه حلی، کشف المراد، ج۱، ص ۳۷۱؛ طبرسی، مجمع البیان، ج ۱، ص ۲۷۹)
نسبت به معنای «ظالم» نیز بیان شده است که مراد از آن در این آیه شخص عاصی بوده که شامل مطلق ظلم (ظلم به نفس، ظلم به غیر و ظلم به خداوند تبارک و تعالی) می شود. همچنین برخی ظلم را در مقابل عدل دانسته و گفتهاند به معنای «قرار دادن شیء در غیر مکان مناسبش» است. (میلانی، الامامیه فی اهم الکتب الکلامیه، ص ۵۲)
با توجه به آنکه جمع هر دو معنا ممکن است؛ بنابراین مطلق کفر، شرک، معصیت و حتّی سهو و خطا و فراموشی و حتی فکر گناه نیز از مصادیق ظلم به شمار میآیند؛ زیرا در تمامی این موارد قرار دادن چیزی در غیر جایگاه مختصّ به آن اتّفاق میافتد.
در حقیقت خداوند در آیه امامت می فرماید اگر کسی تنها یک مرتبه در طول عمر خود مرتکب یک خطا (صغیره یا کبیره) شود حتی اگر بعد از آن توبه کند، از آنجا که عنوان «ظالم» بر او صادق است، حکم «لا ینال» شامل حالش می شود و تا ابد نمی تواند به مقام امامت برسد.
در این آیه نیز نمایان شد که اطلاق «ظلم» در آیه امامت، شامل خطور فکر گناه می شود،
بنابراین شرط انتفاء مطلق ظلم از امامان علیهم السلام، خطور فکر خلاف عصمت را نیز از آنان نفی می کند.
نسبت به روایت بیان شده در این کلیپ گفته خواهد شد بنابر جستجوی صورت گرفته در منابع دست اول چنین روایتی با چنین مضمونی دیده نشد.
جدای از ادبیات غیر صحیح در بیان مضمون روایت، بر فرض پذیرش این روایت بیان خواهد شد:
به طور حتم در بیان و فهم آن باید دقت بسیاری به خرج داد، چراکه همانگونه که بیان شد اطلاق آیه تطهیر با مفاد روایت نسبت داده شده به امام صادق علیه السلام سازگاری ندارد.
همچنین گفته خواهد شد: افتادن امری به دل حضرت صادق علیه السلام از دو حال خارج نبوده؛ یا به معنای فکر ناصواب و خلاف عصمت در دل حضرت است و یا به معنای قصد انجام فعل ناصواب برای حضرت است.
فکر خلاف «عصمت»
اگر منظور از سخنان نسبت داده شده به امام صادق علیه السلام فکر ناصواب و خلاف عصمت باشد، علاوه بر ناسازگاری آن با ادله قرآنی بیان شده، با توجه به آنکه هنوز عملی از امام صورت نگرفته، این سؤال مطرح می گردد که چگونه می توان گفت امام نتیجه آن فکر را دیده و مورد بازخواست قرار گرفته است؟
همچنین در کلام معصومین فکر به گناه نیز به مانند خود گناه مذموم شمرده شده و مورد نهی قرار گرفته است.
حضرت على عليه السلام در روايتى حقيقت روزه را بالاتر از خودداری از خوردن و آشامیدن بیان مى كنند و می فرمایند: «صِيامُ الْقَلْبِ عَنِ الْفِكْرِ فىِ الْآثامِ افْضَلُ مِنْ صيامِ الْبَطْنِ مِن الطَّعامِ؛ خودداری قلب از فکر گناه، از خودداری دل از خوردن غذا برتر است» (التميمي الآمدي، عبد الواحد بن محمد، غرر الحكم و درر الكلم، ص ۴۲۲)
در روایت دیگری بیان می کنند: « فكرك فى المعصية يحدوك على الوقوع فيها؛ فکر کردنت به گناه، تو را به آن گناه می کشاند» (همان، ص ۴۸۳)
همچنین در دیگر سخن از حضرتشان بیان شده است: «من كثر فكره في المعاصي دعته اليها؛ كسی که زياد به گناه فكر كند، اين فكر زياد او را به گناه مي كشاند» (همان، ص ۶۲۳)
بنابراین در روایات ذکر شده نمایان است که فکر گناه مورد نهی بوده و از مقدمات گناه شمرده شده است.
با توجه به آنکه شأن امامان معصوم علیهم السلام أجل از آن است که بر عملی سفارش کنند که خودشان عمل کننده به آن نباشند؛ در نتیجه چنین فکر گناه به طور حتم و یقین از امامان علیهم السلام قابل تصور نبوده و آنان از تفکر بر فعل خلاف عصمت مبرّا هستند.
قصد عمل خلاف «عصمت»
خداوند تبارک و تعالی در داستان حضرت یوسف و زلیخا در آیه ۲۴ سوره یوسف بیان می کنند:
«وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَا أَنْ رَأَىٰ بُرْهَانَ رَبِّهِ كَذَٰلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ»
«آن زن قصد او کرد؛ و او نیز -اگر برهان پروردگار را نمی دید- قصد وی می نمود! اینچنین کردیم تا بدی و فحشا را از او دور سازیم؛ چراکه او از بندگان مخلص ما بود»
در فهم این آیه در میان مفسّران سخنان گوناگونی بیان شده است. در میان روایاتی که به این آیه اشاره شده سخنی از امام رضا علیه السلام بیان گردیده که قابل تأمّل است.
علی بن محمّد بن جهم گوید: به مجلس مأمون وارد شدم و امام رضا (علیه السلام) نیز آنجا حضور داشتند، مأمون به حضرت گفت: «ای پسر رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! آیا شما نمی گویید که پیامبران معصوم هستند»؟
حضرت فرمود: «چرا»! مأمون گفت: «اکنون در مورد این آیه ۲۴ سوره یوسف توضیح دهید.
حضرت فرمودند: «زلیخا قصد یوسف (علیه السلام) کرد و اگر یوسف (علیه السلام) برهان پروردگارش را نمیدید، او نیز قصد زلیخا میکرد، لکن او معصوم بود و معصوم نه قصد گناه میکند و نه مرتکب آن می شود.
پدرم از پدرش حضرت صادق (علیه السلام) نقل نمود که ایشان چنین فرمود: «زلیخا تصمیم گرفت که انجام دهد و یوسف (علیه السلام) تصمیم گرفت که انجام ندهد». مأمون گفت: «آفرین بر شما ای اباالحسن»
(علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۱۱، ص۸۲؛ طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۴۲۹/ صدوق، عیون أخبارالرضا، ج۱، ص۲۰۰)
همانگونه که دیده شد در این روایت با توجه به داشتن مقام عصمت حضرت یوسف علیه السلام، قصد گناه از او توسط امام رضا علیه السلام نفی شد.
بنابراین قصد گناه نیز با عصمت امامان علیهم السلام ناسازگار است؛ پس این معنا را نیز نمی توان بر این سخن حمل نمود.
همچنین در روایات یکی از مواردی که از امامان علیهم السلام نفی شده، سهو و نسیان است. (علامه مجلسی، بحار الانوار، ج ۶۸، ص ۳۸۹)
به درستی بارزترین مصداق سهو و نسیان، غفلت و فراموشی یاد پروردگار است و بنده زمانی که افکارش مشغول به مطلبی شود که رضای پروردگار در آن نباشد، به طور حتم دچار نسیان شده؛ چراکه یاد پروردگار را به فراموشی و نسیان سپرده است.
با توجه به مطالب بیان شده در این نوشتار فهمیده شد نه تنها امامان علیهم السلام از هر خطا و اشتباهی به دور بوده و عملی خلاف عصمت از آنان سر نمی زند؛ تفکر و قصد خلاف عصمت نیز از آنان دور بوده و نمی توان سخنی که بر آن دلالت داشته باشد را نسبت به حضرات معصومین علیهم السلام پذیرفت.
در بنیاد امامت بخوانیید:
ثبت دیدگاه