باسمه تعالی
همزمان با آغاز دهه فاطمیه و برگزاری مراسم عزاداری شهادت حضرت زهرا علیها السلام، برخی به دنبال شبهه پراکنی پیرامون این موضوع هستند که عزاداری برای حضرت زهرا علیها السلام تاریخی طولانی ندارد، و بعد از انقلاب اسلامی توسط حکومت ترویج شده است. از اینرو لازم است درباره قدمت برگزاری این مراسم با استناد به منابع تاریخی مدارکی ارائه شود.
باورهای تاریخی شیعیان
پیش از پرداختن به اسناد تاریخی، ذکر این نکته ضروری است که اعتقاد به شهادت حضرت زهرا علیها السلام، جزء باورهای تاریخی شیعیان بوده و غیر از روایاتی شیعی که بر چگونگی شهادت حضرت زهرا علیها السلام تأکید دارند (طوسی، محمد بن حسن، تلخیص الشافی، ج ۳ ص ۱۵۶)، گزارشات تاریخی نیز وجود این عقیده را در میان شیعیان به اثبات می رساند. یکی از قدیمی ترین اسناد غیر شیعی که بر عقیده شیعیان نسبت به شهادت حضرت زهرا علیها السلام دلالت دارد، کتاب «التحریش» نوشته ضرار بن عمرو الضبی الغَطفانی متوفای حدود ۲۰۰ هجری است.
ضرار بن عمرو، يكي از مهمترين متكلمان عصر آغازين علم كلام اسلامی است و او را به عنوان یکی از رئوس معتزله معرفی کرده اند و حتی فرقه ای با عنوان «ضراریه» را به او منتسب کرده اند (ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج ۱۰ ص ۵۴۴).
ضرار بن عمرو در کتاب «التحریش» درباره عقاید شیعیان می نویسد:
«وأن أبا بکر وعمر ظلما وضربا فاطمة بنت رسول الله حتى ألقت جنینا.»
ترجمه: ابوبکر و عمر به فاطمه ظلم کردند و او را زدند تا اینکه جنینی را سقط کرد.
(الغطفانی، ضرار بن عمرو، التحریش، بیروت، دار ابن حزم، ۱۴۳۵ق. ص۵۲٫)
اگرچه ضرار این دیدگاه را نمیپذیرد اما همعصری او با چند تن از ائمه اهل بیت علیهم السلام، ارزش گزارش او درباره عقاید شیعیان را درخور توجه و به عنوان یک گزارش تاریخی قرار می دهد. بدون شک وجود این عقیده، برخاسته از یک واقعیت تاریخی است که تلاش زیادی برای مخفی ماندن آن انجام گرفته است.
کتاب «تثبیت دلائل النبوه»،سند تاریخی عزاداری برای شهادت حضرت فاطمه علیها السلام
با لحاظ مقدمه پیشین، به سراغ سندی تاریخی می رویم که اثبات می کند شیعیان از نیمه اول قرن پنجم هجری، مراسم عزاداری برای شهادت حضرت فاطمه علیها السلام برگزار می کردند. این سند توسط قاضی عبدالجبار معتزلی (م ۴۱۵ق) (از بزرگترین متکلمان اهل سنت) در کتاب «تثبیت دلائل النبوه» بازگو شده است. او دراینباره مینویسد:
«وفی هذا الزمان منهم مثل أبی جبله إبراهیم بن غسان، ومثل جابر المتوفی، وأبی الفوارس الحسن بن محمد المیمدیّ وأبی الحسین أحمد بن محمد بن الکمیت، وأبی محمد الطبری، وأبی الحسن الحلبی وأبی یتیم الرلباى، وأبی القاسم النجاری، وأبی الوفا الدیلمی، وابن أبی الدیس، وخزیمه، وأبی خزیمه، وأبی عبد الله محمد بن النعمان، فهؤلاء بمصر وبالرمله وبصور، وبعکا وبعسقلان وبدمشق وببغداد وبجبل البسماق. وکل هؤلاء بهذه النواحی یدّعون التشیع ومحبه رسول الله صلّى الله علیه وسلم وأهل بیته، فیبکون على فاطمه وعلى ابنها المحسن الذی زعموا أن عمر قتله… ويقيمون المنشدين والمناحات في ذلك.»
(قاضی عبد الجبار بن احمد معتزلی، تثبيت دلائل النبوة، دار المصطفي، القاهرة، بي تا. ج ۲ ص ۵۹۴-۵۹۵٫)
ترجمه: در زمان ما افرادی مانند ابو جبله ابراهیم بن غسان و جابر المتوفی و ابو فوارس حسن بن محمد میمدی و ابو حسین احمد بن محمد بن کمیت و ابو محمد طبری و ابو الحسن حلبی و ابو یتیم رلبای و ابو قاسم نجاری و ابو وفا دیلمی و ابن ابی الدیس و خزیمه و ابو خزیمه و ابوعبدالله محمد بن نعمان و آن شیعیانی که در مصر و رمله و صور و عکاء و عسقلان و دمشق و بغداد و جبل بسماق هستند و ادعای محبت پیامبر را دارند، برای حضرت فاطمه و فرزندش محسن که فکر میکنند عمر آنها را کشته است، گریه میکنند… و برای آنها مراسم شعرخوانی و عزاداری برگزار می کنند.
نکته قابل توجه در این سند تاریخی، ذکر نام افراد و مکانهایی است که این مراسم را برگزار می کردند. از جمله ابوعبدالله محمد بن نعمان معروف به شیخ مفید (م ۴۱۳ق) که بیانگر اهتمام ایشان به برگزاری این مراسم است. گستره برگزاری این مراسم در شهرهایی از این قبیل بوده است: مصر: کشوری در افریقا؛ رمله: شهری در فلسطین امروزی؛ عکاء: شهری در فلسطین امروزی؛ عسقلان: شهری در فلسطین امروزی؛ دمشق: پایتخت کشور سوریه؛ بغداد: پایتخت کشور عراق؛ جبل البسماق: کردستان سوریه امروزی. این سخن بدان معنا است که مراسم عزاداری شهادت حضرت فاطمه علیها السلام در آن زمان توسط شیعیان مصر و فلسطین و سوریه و عراق برگزار میشده است.
عزاداری توسط عالمی به نام ابو الحياة واعظ بلخي
برگزاری چنین مراسماتی تا سالها بعد نیز ادامه داشته است. برای نمونه ابن حجر عسقلانی به یکی از مراسمات اشاره می کند که توسط عالمی به نام ابو الحياة واعظ بلخي (م ۵۹۶ق) – از عالمان مدرسه نظامیه بغداد که در آنجا از دنیا رفت-، برگزار می شده است. او می گوید:
«أخبرنی علی بن محمود قال کان البلخی الواعظ کثیرا ما یدمن فی مجالسه سب الصحابه فحضرت مره مجلسه فقال: بکت فاطمه یوما من الأیام فقال لها: علی یا فاطمه لم تبکین علی أأخذت منک فیئک اغصبتک حقک افعلت افعلت وعد أشیاء مما یزعم الروافض أن الشیخین فعلاها فی حق فاطمه قال فضج المجلس بالبکاء من الرافضه الحاضرین.» (ابن حجر، لسان المیزان، تحقيق: دائرة المعرف النظامية للهند، بيروت، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات، الثانية، ۱۳۹۰ هـ. ج ۵ ص ۲۱۸).
ترجمه: علی بن محمود به من خبر داد که بلخی واعظ، اکثر آنچه در مجالسش میگفت سب صحابه بود. یکبار در مجلسش حاضر شدم. او گفت روزی از روزها حضرت فاطمه گریه کرد. پس حضرت علی به او گفت برای چه چیزی گریه میکنی؟ برای آنکه فیء تو را (منظورش فدک است) را از تو گرفتند و یا حقت را غضب کردند و یا فلان و فلان و چیزهایی را که رافضیها (شیعیان) فکر میکنند ابوبکر و عمر با حضرت فاطمه انجام دادند را نام برد. پس صدای ضجه و گریه رافضیها (شیعیان) در مجلس آنقدر بالا رفت که انگار خود مجلس هم ضجه میزد.
بنابراین، فهمیده می شود برگزاری مراسم عزاداری شهادت حضرت فاطمه علیها السلام دستکم از نیمه اول قرن پنجم هجری در شهرهای مختلفی که شیعیان دارای آزادی اقامه شعائر بوده اند، انجام می گرفته است. در نتیجه، این شبهه که عزاداری شهادت حضرت فاطمه علیها السلام در سالهای اخیر رواج یافته است، سخن بی اساسی است.
ثبت دیدگاه