یکشنبه, ۳ تیر , ۱۴۰۳ Sunday, 23 June , 2024 ساعت ×

تازه ها

انتشار بیش از یکصد جلد از آثار مدرسه کلامی – فقهی لکهنو  و تدوین۱۲۰ پایان نامه با موضوع امامت آغاز شد سلسله نشست‌های علمی «امامت و ولایت اهل‌بیت» از منظر مذاهب اسلامی(روز اول) برگزار شد نشست‌های علمی دهه امامت و ولایت برگزار می‌گردد نشست علمی«ضرورت تبیین اندیشه‌های سلفی‌گری ایرانی» برگزار شد حقایق امامت را به مردم بگویید که حق جویان هیچ گاه از حق رویگردان نخواهند بود پیش همایش کنگره بین المللی علامه میرحامد حسین در لبنان برگزار می شود کل نظام جمهوری اسلامی ایران اعم از حوزه ها، دانشگاه ها و آموزش و پرورش، به تلاش علمی و آموزشی و پژوهشی و فرهنگی بنیاد بین المللی امامت نیاز جدی و مبرم دارند. همکاری دبیرخانه کنگره بین المللی بزرگداشت علامه میرحامد حسین با عتبه مقدسه عباسیه در انتشار نخستین ترجمه عربی کامل عبقات الانوار دیدار نماینده آیت الله العظمی سیستانی با مدیران و اساتید بنیاد بین المللی امامت بررسی شیوه مدیریتی امیرالمومنین در مقابله با دشمنان برگرفته از زیارت غدیریه امام هادی سازواری قالب و مفاد زیارت جامعه کبیره و نیاز معرفتی امامیه در عصر امام هادی(ع) امام هادی علیه السلام و صوفیه نازل شدن آیه تبلیغ نشست‌های مجازی همراه با امیر برگزار گردید ولادت امام هادی علیه‌السلام بخشش فدک

قرآن سندی محکم علیه قرآن‌ بسندگان
۲۳ خرداد ۱۴۰۳ - ۱۵:۲۴
شناسه : 9404
2
یادداشت؛ سلفی‌گری ایرانی یا قرآنیون در نیمه دوم قرن سیزدهم در برابر دوره رنسانس و پیشرفت‌های غرب، با شعار بازگشت به قرآن ظهور کرد. این گروه با شعارهای جذاب و عوام فریب از جمله مبارزه با خرافات و ستیز با اخبار مجعول با رویکرد آشنایی با قرآن کریم،مردم را ترغیب به بهرگیری از قرآن و بی نیازیِ قرآن از روایات نمود.
نویسنده : حجت الاسلام محمد کاظم اسماعیلی منبع : بنیاد بین المللی امامت
پ
پ

قرآن سندی محکم علیه قرآن‌بسندگان:

منشأ و خط فکریِ قرآن‌بسندگان

منشأ و سرچشمه دیدگاه قرآن بسندگان ، در آخرین روزهای  حیات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با بیان جمله «حسبنا کتاب الله» در مقابل دستور پیامبر صلی الله علیه و آله آشکار شد.

دستوری که بر تاکید به آوردن وسیله برای نوشتن مطلبی که مردم را تا قیامت از گمراهی باز دارد، دلالت داشت ولی اجرایی نشد.

این سخن در منابع معتبر اهل سنت از جمله صحیح بخاری  و مسلم گزارش شده است (صحیح بخاری، ۴/۸۵ و ۱۲۱؛ ۶/۱۱ و ۷/۱۵۶؛ صحیح مسلم، ۵/۷۵ و ۷۶)

پس از شهادت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نشانه های عدم باورمندی به حجیت سنت در دوره خلیفه اول با از بین بردن و سوزاندن نگاشته های حدیثی، ظهور بیشتری یافت؛

نمونه آن را عایشه گزارش می کند که پانصد روایتِ نزد او را، پدرش مطالبه نموده و به آتش کشید.(تاریخ اسلام ذهبی، ۱/۲۳)

پس از وفات خلیفه اول، منع تدوین حدیث در دوره خلیفه دوم شدت یافت به گونه ای که برخی از اصحاب از جمله عبد الله بن مسعود ، ابودرداء و ابومسعود انصاری را زندانی کرد و گفت:

شما زیاد از رسول خدا حدیث نقل می کنید و همان گونه که حاکم نیشابوری نقل می کند عمر بن الخطاب این سه نفر را تا زمان حیاتش، در زندان نگه داشته بود. (المستدرک، ۱/۱۹۳)

همچنین در دوران خلیفه سوم به حمایت از سیاست شیخین، همان رویه ادامه یافت و از نقل احادیث جلوگیری نمود.

فرقه قرآنیون و وهابیت وطنی، ادامه دهنده همان خط فکری است که با دلایل گوناگون در صدد ناکارآمد جلوه دادن میراث روایی و عدم حجیت آن،

جهت استفاده در حوزه‌های مختلف دانش بشری به‌ویژه برای فهم و تفسیر قرآن کریم است.

دیدگاه قرآنیون پیرامون تفسیر قرآن و جایگاه سنت

قرآنیون با عوام فریبی به عنوان ورود خرافات در احادیث، تلاش جهت تخریب جایگاه سنت نموده‌اند، آنان در برخی از نوشته های خود،

قرآن را حجت کافیه، قابل فهم برای همه افراد و کتابی که به تفسیر احتیاج ندارد، توصیف می‌کنند و دلایلی را بر مدعای خود ارائه نموده‌اند و

با استناد به برخی از آیات به صورت گزینشی، ادعا می‌کنند، قرآن برای تمام نیازمندی‌های مردم از امور دین کافی است به دلیل آن که می‌فرماید: «هذا بلاغ للناس»(ابراهیم/۵۲)

و از سوی دیگر بیانش رسا و مفهوم است و احتیاج به مفسر ندارد.

از سوی دیگر بر رهایی از فریب اخبار مجعول و آزادی از اسارت خرافات پافشاری و تأکید دارند. ایشان آشنائی با قرآن کریم را بهترین وسیله‌ی نجات معرفی می‌کنند.

آنان با این دیدگاه، به تفسیر آیات پرداخته و با استناد به اطلاق و ظهور ابتدائی آیات و بدون هیچ گونه توجهی به قرائن متصل و منفصل، روایاتِ مرتبط را تخطئه نموده‌اند.

این دیدگاه گر چه قرآن را بی نیاز از تفسیر می‌دانند، اما ناهمگونی گفتار آنان، با نوشتن تفسیر روشن است که قرآن اگر نیاز به تفسیر ندارد، پس چرا خود به نگارش تفسیر دست زده‌اند؟

آیا تفسیر آیات توسط پیامبر و اهل بیت علیهم السلام نادرست بوده اما از سوی ایشان صحیح است؟

گذشته از آن، پرسش کلیدی آن است که آیا این مبنا برگرفته از قرآن است و کتاب الهی این روش را تأیید می‌کند؟

ناسازگاری دیدگاه قرآن‌بسندگان با آیات قرآن

با مراجعه به قرآن، مخالفت آشکار آیات با چنین دیدگاهی روشن می‌شود به عنوان نمونه،

قرآن بر پذیرش فرمان رسول خدا صلی الله علیه و آله تاکید دارد و می‌فرماید:

« ما آتاكُمُ‏ الرَّسُولُ‏ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا»(حشر/۷)

همان گونه که روشن است  وجوب پیروی از اوامر و نواهی پیامبر صلی الله علیه و آله را لازم می‌داند اما در شیوه مورد پذیرش قرآنیون، احادیث جایگاهی ندارد؛

همچنین قرآن مواردی که نزاع و اختلافی پیش می‌آید را به خدا و رسول ارجاع می‌دهد (نساء/ ۵۹)

در حالی که اگر سنت جایگاهی نداشت، خداوند پیامبر را به عنوان برطرف کننده اختلاف ها، معرفی نمی‌کرد،

از این رو خود آیات قرآن بر علیه مبانی قرآنیون دلالت دارد و اساس ساختمان مورد ادعای آنان را فرو می‌ریزد.

سلفی‌گری ایرانی تأکید دارند که قرآن نیاز به مفسر ندارد و برای مجموع افراد، قابل فهم است اما غافل از آن که آیاتی از قرآن مانند آیه ۴۴ سوره نحل می‌فرماید:

«وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُون‏؛

اين قرآن را به سوى تو فرود آورديم، تا براى مردم آنچه را به سوى ايشان نازل شده است توضيح دهى، و اميد كه آنان بينديشند.»

قرآن را نیازمند به مبین و مفسر، می داند، بر این اساس جای شگفتی است که چگونه از این آیات، روی گردان شده و تبیین و تفسیر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را کنار گذارده اند؟

در آیه‌ای دیگر، تعلیم کتاب و حکمت را به رسول خدا صلی الله علیه و آله نسبت می‌دهد

«يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ؛ آيات او را بر آنان بخواند و پاكشان گرداند و كتاب و حكمت به ايشان بياموزد » (جمعه/۲)

در حالی که اگر قرآن نیاز به مفسر و معلَم نداشت و آسان و قابل فهم برای همگان بود این منصب و جایگاه را به رسول خدا صلی الله علیه و آله نمی‌داد

افزون بر آن که بنا بر تصریح برخی از آیات، علم بخشی از معارف عمیق و علوم خاص که پیامبر اکرم واگذار شده است همان گونه که می فرماید:

« وَ أَنْزَلَ اللهُ‌ عَلَيْكَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ عَلَّمَكَ ما لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَ كانَ فَضْلُ اللهِ‌ عَلَيْكَ عَظيماً؛ خداوند، كتاب و حكمت را بر تو نازل كرد؛ و آنچه را نمى‌دانستى، به تو آموخت؛ و فضل خدا بر تو [همواره] بزرگ بوده است.» (نساء/ ۱۱۳)

بر این اساس بخشی از علوم قرآن، تنها در اختیار رسول خدا صلی الله علیه و آله بوده و از دسترس دیگران خارج است.

تهافت و اختلاف در تفسیرهای قرآن‌بسندگان

نکته بسیار مهم دیگر، بر اساس روشی که قرآن بسندگان ارائه می‌دهند بین تفسیرهایی که انجام می‌شود نباید هیچ گونه تهافت و اختلافی باشد

در حالی که تفسیرهای متفاوتی در برخی آیات، از سوی قرآن بسندگان مطرح می‌شود و اختلاف نظرهایی وجود دارد

به عنوان نمونه، در تفسیر آیه:  «وَ اتَّقُوا يَوْماً لا تَجْزي نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَيْئاً وَ لا يُقْبَلُ‏ مِنْها عَدْلٌ وَ لا تَنْفَعُها شَفاعَةٌ وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ

؛ و بترسيد از روزى كه هيچ كس چيزى [از عذاب خدا] را از كسى دفع نمى‌‏كند، و نه بدل و بلاگردانى از وى پذيرفته شود، و نه او را ميانجي‌گرى سودمند افتد، و نه يارى شوند.» (بقره/ ۴۸ و ۱۲۳)

برخی از وهابیت وطنی  شفاعت اخروی را انکار کرده‌اند (تابشی از قرآن، ۱/۹۵)

در حالی که فردی دیگر از هواداران آنان، اصل شفاعت را در این آیه می‌پذیرند اما به افرادی مأذون از جانب خدا محدود می‌کند.( تفسیر آیات مشکله، ۴۲)

حال فهم کدام یک از آنان صحیح و مورد پذیرش است ؟

و چگونه با فهم‌های متعارض و تفسیرهای متناقض، این كتاب موجب هدایت بشر است؟

نیاز قرآن به حافظ و مبیّن

پرسش اساسی دیگر در اختلافِ دیدگاه ها اینکه قول چه کسی فصل الخطاب است؟

در حالی که بر اساس آیات قرآن و فهم دقیق از آیات، خداوند، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را معرفی نموده است:

« وَ ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ إِلاَّ لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فيهِ‏؛ و ما [اين‏] كتاب را بر تو نازل نكرديم، مگر براى اينكه آنچه را در آن اختلاف كرده‌‏اند، براى آنان توضيح دهى » (نحل/ ۶۴)

در حالی که هیچ گونه پاسخ دقیقی به این پرسش‌ها در نگاه تفسیری قرآنیون دیده نمی‌شود.

از سوی دیگر به همان دلیل كه خداوند، قرآن را برای هدایت بشر فرستاده،

لازم است برای حفظ آن از فهم‌های نادرست و تفسیرهای ناروا از سوی غرض ورزان و کسانی که در قلوب شان «زیغ» است‏ (آل عمران/ ۷)

مراد خود را به صورت کامل  و صحیح ارائه و تبیین نماید و كسانی كه فهم و تفسیرشان مورد تایید الهی است،

تعیین و به مردم معرفی شوند تا تکلیف هدایت شوندگان روشن باشد.

همسویی با اهل سنت در تفسیر آیات قرآن از پیامدهای روش قرآنیون

بنا بر آن چه گفته شد ناسازگاری ادعای قرآن بسندگی وهابیت ایرانی، با آیات قرآن روشن شد

از این رو نمی‌توان شیوه قرآنی آنان را پذیرفت و با طناب آنان به چاه ضلالت و گمراهی رفت

که یکی از پیامدهای تفسیر به رأی این افراد و دورشدن از سخنان پیامبر و امامان، دوری از باورهای اصیل تشیع است.

به طور مثال در آیه ۵۴ مائده که می فرماید: «اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد، هر كس از شما از دين خود برگردد، به زودى خدا گروهى [ديگر] را مى‌‏آورد كه آنان را دوست مى‏‌دارد و آنان [نيز] او را دوست دارند. [اينان‏] با مؤمنان، فروتن، [و] بر كافران سرفرازند. در راه خدا جهاد مى‏‌كنند و از سرزنش هيچ ملامتگرى نمى‌‏ترسند»

در تفسیر آن، همسو با اهل سنت، آیه را در وصف خلیفه اول می‌داند که به جنگ با مرتدین رفته است

و مصداقی که دانشمندان شیعه برگرفته از روایات بیان کرده­‌اند که آیه در شأن امیرمؤمنان است را خدشه می‌کند و دلایل بی پایه‌ای را ارائه می‌دهد.

همچنین آیه ولایت را نیز بر خلاف تلاش‌هایی که عالمان شیعه قرن‌هاست در اثبات ولایت امیرمؤمنان انجام داده‌­اند

از معنای سرپرستی خارج نموده و همنوا با عامه گردیده است(تابشی از قرآن، ۴۶ -۵۰)

از این رو باورهای آنان، با اعتقادات مورد پذیرش شیعه فاصله گرفته و نمی توان به آنان در امور اعتقادی، اعتمادکرد

به همین جهت آگاهی جامعه تشیع به ویژه جوانان نسبت به ناروایی بینش های آنان ضروری است که با شعارهای سطحی و طبل‌های توخالی آنان،

از عقاید راستین فاصله نگیرند و سعادت اخروی خود را از دست ندهند.

 

دیگر مقالات بنیاد امامت:

تحلیل دیدگاه قرآنیون ایران معاصر درباره احادیث ظهر و بطن قرآن (مطالعه موردی شریعت سنگلجی)

ظهور سلفی گری شیعی در ایران و تقابل اعتقادی آنان با شیعیان امامی

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.