چکیده
بر اساس مبانی دینی، تشریع و وضع احکام فقهی در اختیار خداوند متعال به عنوان خالق نظام آفرینش و پروردگار انسانها است؛
ولی همواره در بین اندیشمندان اسلامی این بحث از صدر اسلام مطرح بوده که آیا حق جعل و تشریع احکام فقهی در اختیار پیامبراکرم و امامان معصوم نیز قرار گرفته و یا آنان به عنوان مبلغ و مبین احکام بوده و اجازه وضع قوانین نداشتهاند؟
گروهی با تمسک به روایات متعدد و برخی ادله دیگر قائل به این حق برای معصومان با این اختلاف که برخی فقط برای پیامبر و برخی تعمیم به امامان دادهاند، شدهاند و گروهی دیگر بر اساس ادله عقلی چنین نظری را مردود شمردهاند.
در این نوشتار ضمن اشاره به برخی از ادله دو گروه، در جمع بندی این نظریات و تقویت احتمال نزاع لفظی بودن این اختلاف و توجه هر کدام از قائلین به معنایی از تشریع، پرداخته شده است که در از بین بردن این نزاع تأثیرگذار خواهد بود.
مقدمه
اسلام آخرین و کاملترین دین و بر اساس آیات قرآن کریم و احادیث، پاسخگوی تمامی نیازهای انسان است ؛
مجموعه قوانین و قواعد آن با فطرت انسان سازگار بوده و در سه بخش اصول اعتقادات، اخلاق و احکام تنظیم شده است.
بر اساس مبانی فکری و اعتقادی مسلمانان قرار دادن و تشریع قوانین از اموری است که در اختیار خداوند متعال میباشد.
او به عنوان خالق و پرورش دهنده انسان در جهت کمال نعمت ارزشمند تعقل و تفکر را به انسان بخشید و با فرستادن انبیاء احکام و
قواعدی را در این دنیا برای اداره زندگی و تأمین نیازها با توجه به هدفدار بودن زندگی دنیا مشخص نمود تا انسان بتواند
با انجام این احکام و قوانین در کوتاه ترین مدت و با ایمنی از موانع راه کمال و رشد خود را طی کند.
خداوند برای گذر انسان از موانع و رسیدن به هدف والای خلقت قوانین زندگی را برای وی وضع نموده است؛
این حق ،تشریع برای خداوند متعال به عنوان خالق انسان و پرورش دهنده او ثابت است.
حال آیا سلطنت تشریع احکام برای پیامبر اکرم و امامان معصوم نیز ثابت است؟
آیا آنان نیز حق دارند حکمی را جعل و تشریع کنند؟
برای دریافت متن کامل مقاله اینجا کلیک کنید
ثبت دیدگاه