فضیلت خودداری از نقل اختلافها و درگیریهای صحابه
به نظر شما حب و بغض و دوستی و دشمنی قابل جمع است؟ آیا میشود گفت کسی که به فردی دشمنی میورزد، وی دوستدار او است؟؟؟ بر اساس آیات و روایات فراوان یکی از وظایف عموم مسلمانان، احترام ویژه به اهل بیت پیامبر به خصوص دختر پیامبر صلی الله علیه و آله، حضرت زهرا علیها السلام است.
با این وجود چگونه چنین احترام همراه با محبت، با هجوم بردن به خانه حضرت زهرا علیها السلام و تهدید به آتش کشیدن و حتی آتش زدن قابل جمع است؟!
روایات متعدد و فراوانی در منابع اهل سنت وجود دارد که به وضوح نمایان میکند آن کسانی که به خانه حضرت زهرا علیها السلام هجوم بردند مورد احترام اهل سنت هستند بدین ترتیب دچار سرگردانی شدند.
لذا چارهای جز نابودی آن روایات را ندیدند و بدون هیچ پروایی به این مساله دستور دادند بلکه در این زمینه کتاب نوشتند و آن را «فضیله الامساک عما شجر بین الاصحاب» یعنی ” فضیلت خودداری از نقل اختلافها و درگیری های صحابه” نام گذاشتند.
خواست خداوند بر افشای حقیقت
با اینکه تلاش و کوشش فراوانی در حذف روایات اختلاف های صحابه به خرج دادهاند ولی خواست خداوند تبارک و تعالی بر این بوده که حقیقت همچنان برای نسلهای بعدی روشن بماند و بزرگان اهل تسنن آن روایات را نقل کنند.
آن روایات، روایات هجوم به خانه حضرت زهرا علیها السلام و آتش زدن آن است. اینک خوب است همراه با خواننده محترم تاملی در این روایات داشته باشیم.
روایات هجوم به خانه حضرت زهرا علیها السلام و آتش زدن آن
ابن ابی شیبه نقل کرده که خلیفه دوم و همراهانش به سوی خانه حضرت علی علیه السلام رفتند و در آنجا خلیفه دوم به حضرت زهرا علیها السلام گفت: به خدا سوگند که محبوبترین فرد نزد ما، پدر شماست و پس از پدرتان، شما هستید ولی به خدا سوگند اگر علی علیه السلام و زبیر در خانه شما جمع شوند، این محبت مانع من نمی شود که خانه را بر آنها بسوزانم.
پس از اینکه خلیفه دوم رفت و حضرت علی علیه السلام و زبیر برگشتند؛ خود حضرت زهرا علیها السلام برای حضرت علیعلیه السلام سوگند یاد کردند که اگر در خانه جمع شوند و بیعت نکنند خلیفه دوم خانه را بر آنها به آتش می کشد.( ابن ابی شیبه، المصنف، ۷/۴۳۲، ش ۳۷۰۴۵)
ابن عبد ربه از عالمان اهل تسنن میگوید که خلیفه اول به دوم گفت: اگر از بیعت کردن سرپیچی کردند با آنها جنگ کن. (العقد الفرید، ج۲، ص۶۳)
گرچه ابن ابی شیبه در همان روایت نقل کرده که پس از تهدید به سوزاندن خانه وحی، امیرمومنان علیه السلام بیعت کردند ولی باید گفت که این قسمت از روایت صحیح نیست؛ زیرا صحاح اهل تسنن اذعان کردهاند امیرمومنان علیه السلام تنها پس از شهادت حضرت زهرا علیها السلام بیعت کردند و در زمان حیات ایشان بیعت نکردند. (صحیح بخاری، ج۵، ص۱۳۹)
نتیجه ای که از میان روایت بخاری و روایت ابن ابی شیبه گرفته میشود اینست: یا اینکه خانه امیرمومنان و حضرت زهرا علیهما السلام به دستور خلیفه اول و توسط خلیفه دوم به آتش کشیده شده و یا اینکه خلیفه دوم سوگند خود را شکسته است و به آن عمل نکرده است.
هجوم خلیفه دوم خانه حضرت زهرا علیها السلام
با توجه به قرائن موجود در روایت ابن ابی شیبه و دیگر روایات اهل تسنن تنها وجه اول صحیح است. یعنی خلیفه دوم به خانه حضرت زهرا علیها السلام یورش برده و آن را به آتش کشیده است. اینک به برخی از این ادله و قرائن اشاره می شود:
- علاوه بر خلیفه اول، حضرت زهرا علیها السلام نیز سوگند یاد کردند در صورت عدم بیعت، خانه به آتش کشیده میشود و سوگند خوردن ایشان نشان از حتمی بودن دارد و ایشان به جهت مقام ویژه ای که نزد خداوند تبارک وتعالی دارد هرگز در جایی که حتمی نیست قسم یاد نمی کند.
- خلیفه اول در واپسین لحظات زندگی خود اذعان کرده که ای کاش حرمت خانه فاطمه را نمی شکستم. (الاحادیث المختاره، ج۱، ص ۸۹)
ضیاء الدین مقدسی به حسن بودن این روایت (مورد قبول بودن روایت) تصریح کرده است.
در این روایت کاملا آشکار میشود که امیرمومنان علیه السلام بیعت نکردند و حرمت خانه ایشان توسط خلیفه اول شکسته شد لذا در آخر زندگانی خود اظهار پشیمانی میکرد.
سانسور روایات عدم بیعت امیرمومنان
- بلاذری نقل کرده است که: خلیفه اول برای گرفتن بیعت از حضرت علی علیه السلام خلیفه دوم را به همراه آتش به منزل ایشان فرستاد. هنگامی که به آن منزل رسید حضرت زهرا علیها السلام از او پرسید آیا میخواهی که خانه مرا آتش بزنی؟ خلیفه دوم گفت: بله و به وسیله آن، آنچه را که پدرت آورد (دین اسلام) را تقویت میکنم!! (انساب الاشراف، ج۱، ص۵۸۶)
در روایت ابن ابی شیبه هنگامی که خلیفه دوم تهدید کرد و سوگند یاد کرد که خانه امیرمومنان علیه السلام را به آتش میکشد، در آن هجوم، خلیفه دوم به همراه خود آتش نبرده بود ولی در این روایت بلاذری، خلیفه دوم به همراه آتش رفته بود و این دلالت دارد که امیرمومنان علیه السلام در دفعه اول بیعت نکرده بودند و در دفعه دوم میخواستند که سوگند خود را تحقق دهند لذا به همراه آتش هجوم برده بودند.
- ابن قتیبه دینوری نقل کرده که امیرمومنان علیه السلام بیعت نکردند تا اینکه خلیفه دوم و همراهان او وارد خانه امیرمومنان علیه السلام شدند و امیرمومنان را با خود بردند و میگفتند: به آن خدایی که جز او خدایی نیست، اگر بیعت نکنید گردن شما را خواهیم زد. (الامامه والسیاسه، ج۱، ص۱۶)
این روایت نیز گواه دیگری بر عدم بیعت امیرمومنان و بدین ترتیب به آتش کشاندن خانه وحی توسط خلیفه دوم دارد ولی ابن قتیبه دینوری خصوص این قسمت (آتش زدن خانه وحی) را سانسور کرده است.
- ابن ابی الحدید به صحیح بودن هجوم به خانه حضرت زهرا علیها السلام و خارج کردن امیرمومنان علیه السلام به نحو مذکور در تاریخ، اقرار کرده است و میگوید: روایات در این زمینه بسیار فراوان هستند. (شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۲، ص۵۹)
با وجود این روایات و گزارشهای تاریخی آیا دیگر جای شک و شبههای در هجوم خلیفه دوم به خانه وحی و به آتش کشاندن آن می ماند؟
به یقین هجوم به خانه حضرت زهرا و شکستن حرمت ایشان و آتش زدن خانه قابل انکار نیست ولی جای این پرسش از بزرگان اهل سنت وجود دارد که با وجود این گزارشها چه توجیهی برای رفتار صحابه بعد پیامبر با اهل بیت پیامبر دارند؟؟
با وجود این گزارشها، چگونه علمای اهل سنت بر شیعه نسبت به اعتقاد به هجوم به خانه حضرت زهرا علیها السلام اعتراض میکنند؟
چرا در هجوم به بیت فاطمه(سلام الله علیها)، امیرالمومنین(علیه السلام) اقدامی نکردند؟
چرا در هنگام هجوم به بیت وحی حضرت زهرا(سلام الله علیها) به پشت در رفتند؟
ثبت دیدگاه