بر اساس روایات اهل بیت علیهمالسلام اذان و اقامه دارای فصولی از تکبیر و شهادت به وحدانیت پروردگار، به رسالت رسول خدا و دعوت به نماز و رستگاری و بهترین عمل است. در پایان نیز با تکبیر و تهلیل به پایان می پذیرد. اما قرن ها است شیوه شیعیان و پیروان اهل بیت علیهمالسلام بر این بوده که بعد از شهادت به رسالت رسول خدا شهادت به ولایت امیرمؤمنان علیهالسلام را شیوه رفتاری خود داشته اند و آن را در اذان و اقامه می گفتند.
اولین سوالی که پیش روی خواننده قرار می گیرد این است که این شیوه از چه زمانی صورت پذیرفته و تاریخچه آن از چه زمانی است؟ بر اساس گزارشهای موجود اذان همراه با شهادت به ولایت در عصرهای مختلف میان شیعیان رایج بوده است. بر اساس گزارشی که از زمان شیخ صدوق موجود است می توان کشف کرد که در عصر غیبت صغری نیز شهادت به ولایت موجود بوده است.(من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۲۹۰).
اعتراضی که شیخ صدوق در کتاب من لایحضره الفقیه دارد نشان از وجود چنین رویه ای در میان شیعیان است. هرچند خود این شیوه را نمی پسندد ولی دست کم ناشی از وجود این شیوه در دوران غیبت صغری و عصر حضور ائمه علیهمالسلام است. اضافه بر آن شواهد دیگری وجود دارد که نشان می دهد در عصر امامان نیز نزد عده ای رایج بوده است. در عصر معاویه با لعن و سب امیرمؤمنان در منابر و مأذنه ها عده ای بر این رویه ملتزم شدند که ولایت امیرمؤمنان را در اذان بیان کنند تا مبادا با سب و لعن ایشان بر منابر، ولایت ایشان محو شود (القطوف الدانیة، سراوی، ج۱، ص۵۷و ۵۸).
حتی برخی از اصحاب پیامبر در عصر رسول خدا بعد از اعلام ولایت حضرت امیر در غدیر شهادت به ولایت را در اذان اضافه کردند (السلافة فی امر الخلافة، ص۳۲). شیخ طوسی در کتاب خود بر جواز شهادت به ولایت تصریح کرده است. (المبسوط، ج۱، ص۹۹). همچنین ابن بطوطه در سفرنامه خود شهادت به ولایت را در میان شیعیان قطیف مشاهده کرده و گزارش داده است(رحلة ابن بطوطة، ج۱، ص۳۰۸) شهید اول در کتاب خود شهادت به ولایت بی قصد جزئیت را جائز دانسته است(الدروس الشرعیة، ج۱، ص۱۶۲)مرحوم مجلسی اول در کتاب روضة المتقین در شرح کلام شیخ صدوق می فرماید: نمی توان به سادگی به ساختگی بودن روایات مربوط به شهادت ثالثه در اذان باور پیدا کرد. اضافه بر آن اینکه شیعیان در گذشته و حال بر این شهادت تاکید داشته اند. (روضة المتقین، ج۲، ص۲۴۵).
علامه مجلسی معتقد به جزئیت مستحبه شهادت به ولایت شده و می فرماید: بعيد نيست كه شهادت به ولايت از اجزاى مستحبّ اذان باشد ؛ چرا كه شيخ ، علّامه ، شهيد و ديگران به وارد شدن اخبار [از سوى ائمّه عليهم السلام ]در اين باره ، گواهى داده اند.(بحار الانوار، ج۸۴، ص۱۱۱) محقق قمی از کسانی است که معتقد است شهادت به ولایت در اذان مستحب است.(الغنائم، ج۲، ص۴۲۳). فقيه و محقّق، وحيد بهبهانى با آنکه مخالف مسلك اخبارى گرى بوده ولی ضمن تصريح به عدم جزئیت شهادت سوم در اذان با تمسّك به قاعده «تسامح در ادلّه سُنَن» و روایت طبرسى در احتجاج و نيز قياس به فرستادن صلوات پس از نام گرامى پيامبر خدا ، گفتن آن به قصد قربت و نه به قصد جزئيت براى اذان را مخل به اذان نمى داند بلكه آن را مستحب مى شمارد. دیگر فقها تا دوره معاصر نيز همين نظر را تأييد كرده اند.(کلمات الاعلام حول جواز الشهادة، ص۳۸۴ – ۴۱۷) صاحب جواهر بر استحباب آن گواهی داده هرچند به جزئیت آن باور ندارد. (جواهر الکلام، ج۹، ص۸۷) عبدالحلیم غزّی در کتاب «الشهادة الثالثة المقدسة»، آراء بیش از صد نفر از فقهای شیعه را در این باره نقل کرده که ایشان شهادت به ولایت را در اذان و اقامه به شرط آنکه آن به جزئیت آن در اذان و اقامه معتقد نباشند، مستحب میدانند.(الشهادة الثالثة المقدسة، ص۳۶۱- ۳۸۵). مرحوم آیة الله سید محسن حکیم شهادت به ولایت را در اذان لازم و واجب می دانستند چون معتقد بودند شهادت ثالثه در زمان ما به عنوان شعار شیعه محسوب شده و ترک آن به شعار شیعه لطمه وارد کرده و کوتاهی در شعار شیعه حرام است (مستمسک العروة الوثقی، ج۵، ص۵۴۵) بنابراین می توان کشف کرد که شهادت به ولایت نزد شیعه سابقه قرون متعددی دارد و صرفا منحصر در سالهای اخیر نیست.
پرسش دومی که مطرح می شود این است که شهادت به ولایت در اذان بر چه اساسی در اذان اضافه گردیده است. در پاسخ گفته می شود که شهادت به ولایت بر اساس آیات و روایات متعدد جزء دین و از ارکان ایمان محسوب می شود. درست است که همه فقها و علمای شیعه شهادت به ولایت را جزء اذان نمی دانند ولی اضافه کردن این فقره در اذان و اقامه به عنوان جزئیت صورت نگرفته است و صرفا به عنوان شعاری برای شیعه معرفی شده و استحباب آن بر اساس روایات متعدد قابل اثبات است. ولایت امیرمؤمنان بر اساس آیه ۶۷ سوره مائده ثابت شده و هرکسی که به قرآن باور داشته باشد شهادت به ولایت در اندیشه او شایسته و بایسته است. اضافه بر آن، روایاتی وارد شده که سفارش شده هرگاه شهادت به وحدانیت الهی و شهادت به رسالت داد باید شهادت به ولایت دهد.( إِذا قَالَ أَحدکُمْ لا إِلهَ الّا اللّه مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّه، فَلْیَقُل عَلىٌّ وَلِىُ اللّه؛ احتجاج طبرسی، ص۸۳؛ بحارالانوار، ج۲۷، ص۱؛ جواهر الکلام، ج۹، ص۸۷.)
گفتنی است که چنین مضمونی در روایات اهل تسنن نیز وارد شده است. در برخی از احادیث معراج پیامبر بیان شده که بر عرش الهی در کنار نام پیامبر نام امیرمؤمنان بوده است (الدر المنثور، ج۵، ص۲۱۹؛ الخصائص الکبری، ج۱، ص۷؛ مناقب علی بن ابی طالب، ابن مغازلی، ص۲۳۶) حتی روایاتی نقل شده که همه انبیا بر ولایت پیامبر و ولایت امیرمؤمنان شهادت داده اند تا به نبوت مبعوث گردیده اند (معرفة علوم الحدیث، ص۹۵) همچنین روایتی نقل شده که نام امیرمؤمنان بر علی بن ابی طالب در عالم ذر هنگامی که تکلیف شد همه انسانها به توحید و نبوت اقرار کنند باید بر امیرمؤمنان شهادت دهند. در آنجا خداوند فرمود « الست بربّکم قالت الملائکة بلی فقال: أنا ربّکم محمد نبیّکم علی امیرکم » (فردوس الاخبار، ج۳، ص۳۹۹)
با این توضیح می توان کشف کرد که شهادت به ولایت موضوعی نیست که در روایات اثری از آن نباشد. روایاتی از شیعه و اهل تسنن بر شهادت به ولایت امیرمؤمنان در کنار شهادت به توحید و نبوت وجود دارد. علمای شیعه نیز بر اساس وجود این روایات شهادت به ولایت را نه به عنوان جزئیت اذان بلکه به عنوان شهادتی مستحب و ستودنی بیان کردند. این سیره منحصر در عصر و دوران خاصی نبوده و از عصر حضور امامان این شیوه در گروهی از شیعیان رایج بوده است.
اما نکته مهتر آنکه شهادت به ولایت در زمان ما به عنوان نماد و نشانه ای برای تشیع و مذهب اهل بیت علیهم السلام معرفی شده است و از آنجا که حفظ شعائرالله (ذَلِكَ وَمَنْ يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ : حج/۳۲) و به تبع آن شعائر اهل بیت علیهم السلام و شعائر دین و مذهب و تعظیم آنها به حکم قرآن لازم و ضروری و نشانه تقوای عقیده و پاکی قلب از اعتقاد فاسد است (اطیب البیان، ج۱۳، ص۲۹۸)، حفظ شهادت به ولایت در اذان لازم و واجب است و همانطور که مرحوم آیة الله العظمی سید محسن حکیم (مستمسک العروة الوثقی، ج۵، ص۵۴۵) به این ظرافت اشاره کرده گفتن شهادت به ولایت در اذان واجب است هرچند لازم است به عنوان جزئیت گفته نشود و هر چند خود اذان عملی مستحب است.
ثبت دیدگاه