بسم الله الرحمن الرحیم
کدام فرقه اسلام، ولایت را قبول ندارد؟
در ایام نزدیک شدن به غدیر خم، در سایت های مختلف فارسی زبان، در حال جستجو بودم تا ببینم سایت های شیعی نسبت به بزرگ ترین عید اسلامی، چه تلاشی را نموده و برای احیای فرهنگ غدیر چه همتی گمارده اند که کلیپی در سایت شناخته شده ای، توجه ام را جلب کرد با این عنوان: «کدام فرقه اسلام، ولایت را قبول ندارد». با توجه به رشته تخصصی ام که در زمینه امام شناسی است، کلیپ را دانلود کردم و با کمال تعجب، با موضوعی مواجه شدم که فکر نمی کردم یک سایت مطرح و معروف، چنین خبط و اشتباه فاحشی کرده و این گونه باوری را وارونه جلوه دهد.
شگفتی ام زمانی بیشتر شد که یک روحانی، به عنوان کارشناس، اینکه بزرگ ترین اختلاف دو فرقه بزرگ امت اسلامی – یعنی شیعه و اهل تسنن – در ولایت اهل بیت علیهم السلام هست را رد نموده و با بیان شواهدی، در زمینه ایجاد وحدت در امت اسلامی تلاش می کرد و با وجود کوتاه بودن آن کلیپ، حاوی انواع مغالطات بود که از جنبه های مختلف نیاز به تأمل و بازنگری داشت از این رو در این یادداشت به بررسی و نقد آن پرداختم.
اختلاف مسلمانان، ولایت امامان علیهم السلام نیست؟
نمونه ای از اظهارت او این است که «مگر می شود مسلمانی قرآن را بخواند و به آن اعتقاد داشته باشد، اما ولایت را قبول نداشته باشد» و با این استبعاد، در صدد اثبات مدعای خویش برآمده بود که سرچشمه، اختلاف مسلمانان، ولایت امامان علیهم السلام نیست.
با کمی تأمل و واقع نگری پاسخ پرسش او مثبت است که آری می شود مسلمانی اعتقاد به قرآن داشته اما ولایت را قبول نداشته باشد همان گونه که در مقام نقض، آیاتی را می بینیم که اهل تسنن با وجود اعتقاد ظاهری و قرائت آن، اما در مقام عمل، آن را وا نهاده اند نمونه آن در آیه مرتبط با حج تمتع است که با وجود دلیل قرآنی «فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ اِلَی الْحَجِّ…» (بقره/ ۱۹۶) و تصریح احادیث اهل سنت (بخاری، صحیح بخاری، ۲/۱۴۴؛ احمد بن حنبل، مسند احمد بن حنبل، ۱/۴۳۷) و روش خلیفه اول، اهل تسنن تنها به پیروی از خلیفه دوم، این نوع از حج را انکار نموده اند که خلیفه دوم با اعتراف به حلال بودن آن در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله، عمل به آن را حرام اعلام می کند. همچنین با وجود دستور قرآن بر مسح بر روی پاها در وضو «وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْن» (مائده/۶) آن را می شویند از این رو ممکن است با وجود اعتقاد به آیات قرآن و قرائت آن، در مقام عمل کوتاهی کنند به گونه ای که در برخی از آیات قرآن، گلایه رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده است: «پروردگارا، قوم من اين قرآن را رها كردند.»(فرقان/۳۰) که یکی از زمینه های آن، سستی در عمل به قرآن است.
اختلاف در موضوع امامت اختلاف کوچک
کارشناس این کلیپ، با توصیه بر کنار گذاردن اختلاف های کوچک، مسلمانان را ترغیب بر دستیابی به اهداف بزرگ تر می کند که گویا در نظر او اختلاف های کوچک میان شیعه و اهل تسنن مسائلی است که سرآمد آن امر امامت است. بسیار جای شگفتی است که وی بر خلاف ادعای بسیاری از دانشمندان اسلامی گویا اختلاف در موضوع امامت را به عنوان اختلاف کوچک جلوه می دهد و برای اثبات یک موضوع، پرده ای بر واقعیت می کشد، در حالی که عبد الکریم شهرستانی، بزرگ ترین اختلاف در امت اسلامی را اختلاف در امامت می پندارد که برای هیچ قاعده ی دینی، مانند آن شمشیر کشیده نشده است(الملل و النحل، ۱/۲۴) و به گواه تاریخ، ریشه عمده نزاع ها و درگیری های دینی، سیاسی و اجتماعی مسلمانان تا به امروز، از اختلاف در امامت نشأت گرفته است.
آیا این مسأله اختلاف کوچک بوده است که حضرت زهرا سلام الله علیها برای دفاع از آن، جان و مال خود و فرزند خویش را فدا می کند؟
آیا اختلاف در امامت، امر جزئی است که سـیره سـلف صالـح از اصحـاب ائمـه اطهـار علیهم السلام و علمـای دیـن بـرای تقریـب مذاهـب بـر نقطه اختلاف تمرکز می کردند و گفتگوهایـی در حوزه امامت بـه راه میانداختنـد.
خانـدان نوبختـی در رویارویـی بـا معتزلیـان بیشـتر بـر مباحـث امامـت متمرکـز بودنـد. در بغـداد بزرگانی از شـیعه همچون شـیخ مفید و سـید مرتضی، در مقابل افرادی همچون رمانـی و قاضـی عبدالجبـار، همیـن مسـیر را پیـش گرفتند. شـیخ مفیـد در جلسـات علمـی بـا ابوعبـدالله جعـل، علـی بـن عیسـی رمانی و دیگـران حاضـر می شـد و گفتگوهایـی بـا رجـال معتزلـه و اهـل حدیـث در بـاب امامت داشتند.(المناظرات، ۳/۲۰۷-۳۰۵؛ ۴/۱۲۵-۱۳۶) سـید مرتضـی نیـز الشـافي فـي الامامـة را در همیـن راسـتا نگاشـت و مباحـث کتـاب المغنـي، اثـر قاضی عبدالجبار را مورد نقد قرار داد.
به گزارش مجلسـی اول، ایـن گفتگوهـا تـا زمـان شـیخ طوسـی اسـتمرار داشـته اسـت و ایشـان مجالـس بزرگـی تشـکیل میدادنـد و گفتگوهایـی پیرامـون امامـت و سـایر اصـول و فـروع برگـزار میکردنـد.(روضه المتقین، ۱۴/۴۰۵) تاثیر این راهبرد را می توان در تقریـب معتزلـه بغـداد بـا امامیـه یافـت کـه در بسـیاری از باورهـا، اختلافـات بی اسـاس را کنـار نهادنـد و تقریـب واقعـی ایجـاد نمودنـد؛ چنانکـه برخـی بـزرگان معتزله همچون ابن قبـه رازی، ابن مُمَلَّـک، ابن راونـدی، ابوعیسـی وراق و ابوحسـین سوسـنگردی و… بـه اندیشـه امامـت شـیعی گرویدنـد و در دفـاع از آن کوشـیدند. در نتیجه جمعی از معتزلیان بغـداد و جمـع زیـادی از معتزلـه بصـره در افضلیـت امیرالمؤمنیـن علیه السلام بـا شـیعه همنـوا شدند(شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ۱/۷-۹) این راهبرد در مدرسه حله نیز ادامه یافت و شخصیتی همچون علامه حلی که علمدار مباحث امامت بود همواره با علمای اهل سنت مراوده و مکاتبات علمی داشت او به دور از هر گونه تنش و درگیری، راهبرد گفتگو در ریشه اختلاف یعنی امامت را در دستور کار قرار داد و از این طریق در کاستن نزاع ها گام برداشت.
کتاب شریف «الغدیر»
در دوران معاصر نیز مرحوم شرف الدین با نگارش کتاب المراجعات از بیان حقائق کوتاه نیامده و بلکه زمینه هدایت وی را فراهم نمود همچنین مرحوم علامه امینی یکی از شخصیتهایی است که با نوشتن کتاب شریف «الغدیر» نه تنها به وحدت اسلامی آسیبی نرساند؛ بلکه پایه های اعتقادی اسلام را با مبانی علمی مستحکم کرد. به همین جهت از کشورهای اسلامی مختلف، مخصوصاً مصر تقدیر نامه های فراوانی دریافت کرد.
اندیشه تقریب
شیخ محمّد عاشور، معاون رئیس دانشگاه الازهر مصر و رئیس کمیته گفت و گوی بین مذاهب اسلامی در بیان نظریه ای کاملاً منطقی و متین می گوید: مقصود از اندیشه تقریب بین مذاهب اسلامی، یکی کردن همه مذاهب و روی گردانی از مذهبی و روی آوردن به مذهبی دیگر نیست، که این به بیراهه کشاندن اندیشه تقریب است. تقریب باید بر پایه بحث و پذیرش علمی باشد تا بتوان با این اسلحه علمی به نبرد با خرافات رفت و باید دانشمندان هر مذهبی در گفت و گوی علمی خود، دانش خود را مبادله کنند، تا در یک محیط آرام بدانند، بشناسند، بگویند و نتیجه بگیرند. (اسکندری، بارخوائی اندیشه تقریب، ۳۲)
ارتباطات مرحوم حضرت آیۀ الله العظمی بروجردی با دانشمندان «الازهر» مصر که باعث صدور فتوا از ناحیۀ شیخ شلتوت رئیس الازهر مصر و سایر علمای اهل سنت مبنی بر حرمت اهانت و جواز تعبد به مذهب شیعۀ جعفری شد.
مصلحت اندیشـــی های نـــاروا در امــور مذهبــی
از این رو باید بر اساس شیوه و سیره عالمان گذشته در راه تحقق وحدت و تقریب قدم برداشت. اینکه برخــی عالمــان بــا پروژه هــای وحــدت یــا تقریــب مخالفت می کنند عاملش انحــراف در معنــای اتحــاد اســلامی و حســن معاشــرت، و درهم آمیختگــی آن بـــا وحـــدت اعتقـــادی و مباحـــث معرفتـــی، و نیـــز مصلحت اندیشـــی های نـــاروا در امــور مذهبــی اســت.
طبیعــی اســت کــه عالــم دیــن وقتــی می بینــد کــه بــه نــام وحــدت اســلامی ســخنانی گفتــه می شــود کــه در آنهــا اســاس اختلافــات عقیدتــی بی اهمیـــت جلـــوه داده می شـــود، یـــا باورهـــای دینـــی مخالفـــان بـــدون هیـــچ مبنـــای علمـــی و تنهـــا بـــر اســـاس مصلحت اندیشـــی بـــه رســـمیت شـــناخته می شـــود، بـــا توجـه بـه رسـالتی کـه بـه دوش او نهـاده شـده اسـت، احسـاس خطـر کنـد و بـا چنیـن وحدتهایــی مخالفــت نمایــد.
افق وحدت حقیقی
به نظر می رسد امروزه نیز داعیه داران وحدت، باید همین استراتژی را دنبال کنند و با ایجاد گفتگوها و برگزاری کنفرانس ها در مساله امامت و سایر مباحث اختلافی در بین مذاهب اسلامی، افق وحدت حقیقی را بیابند و با هم اندیشی در ریشه اختلاف عوامل تفرقه را شناسایی کنند و بدبینی و سوء تفاهم را از امت اسلام بزدایند از این رو به جای پاک کردن صورت مسأله، باید خود مسئله را حل کنند.
نکته ای که از آن غفلت شده تأکید قرآن بر محور وحدت است که می فرماید: «به ریسمان الاهی چنگ بزنید و متفرق نشوید»( آل عمران/ ۱۰۳) که معیار وحدت در تمسک به «حبل الله» دانسته شده است. از این آیه، استفاده می شود که ایجاد وحدت نیازمند یک محور واحد است زیرا مسلمانان را فرمان می دهد که به «حبل الله» یعنی ریسمان الهی تمسک جویند. بنابراین، ریسمان مورد نظر دو سویه است: یک سوی آن امت و خلق و سوی دیگرش خداوند و خالق، پس باید این محور وحدت، به عالم غیب و ملکوت متصل باشد تا بتواند حلقۀ ارتباط عالم شهود با عالم غیب گردد.
مرحوم علامه طباطبایی می گوید: «اعتصام به حبل الله؛ یعنی آن رابط و واسطه ای که عبد و رب را به هم وصل می کند، و آسمان را به زمین مرتبط می سازد.»( المیزان، ۳/۴۰۷) حال پرسش این جاست که چه کسی و یا چه چیزی، شأنیت «حبل الله» بودن را دارد؟
مفسران در این باره احتمالات مختلفی را ذکر کرده اند که یکی از احتمال ها که مورد پذیرش فریقین است اهل بیت علیهم السلام است. حتی «ابن حجر هیتمی» از علمای متعصب اهل سنت، این آیه را در ردیف آیاتی آورده که در شأن اهل بیت علیهم السلام معرفی شده است(الصواعق المحرقه، ۹۰). همچنین «ثعلبی» از امام صادق علیه السلام نقل کرده که مراد از حبل الله اهل بیت علیهم السلام است.( الکشف و البیان ، ۳/۱۵۹و ۱۶۳)
محمد بن ادریس، [امام شافعی] در قصیدۀ خود می گوید:
وَ أَمْسَکْتُ حَبْلَ اللّهِ وَ هُوَ وِلاَئُهُمْ کَمَا قَدْ أُمِرْنَا بِالتَّمَسُّکِ بّالْحَبْلِ
«آن گاه که مشاهده کردم مردم در مسئله مذهب در دریای گمراهی قرار گرفته اند، من با نام خدا بر کشتیهای نجات سوار شدم، که همان اهل بیت مصطفی، خاتم پیامبران صلی الله علیه و آله هستند، و به حبل الله متمسک شدم که همان ولای آنهاست همان طور که به تمسک به حبل [الله] امر شدیم».( المراجعات، ۸۸) بر این اساس این آیه محور وحدت بابد بر اساس ریسمان الاهی که اهل بیت علیهم السلام است باشد و بهترین راه برای ایجاد وحدت بر اساس قرآن، تمسک به اهل بیت علیهم السلام است.
کتاب «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن»
نکته قابل تأمل استناد گفتار خود به کتاب «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» نوشته مقام معظم رهبری است در حالی که مرتکب مغالطه «نقل قول ناقص» شده است، از باب نمونه نگارنده کتاب، غصب خلافت را یکی از عوامل عقب ماندگی امت اسلام می داند و چنین تعبیر می کنند: «اگر جامعه اسلامی زمانِ پیغمبر، پنجاه سال ادامه پیدا می کرد و همان رهبری بر سر کار می ماند یا بعد از پیغمبر علی بن ابی طالب با همان رهبری ای که پیغمبر معین کرده بود جای پیغمبر می نشست، شما مطمئن باشید که همه آن منافقین به مومنین واقعی تبدیل می شدند (طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن /۶۶۳) در حالی که کارشناس نماهنگ یک جانبه نگری نموده و راهبرد موفقیت امت اسلام را تنها در عبادت الاهی و مبارزه کردن با طاغوت می پندارد.
مقام معظم رهبری گر چه در معنای ولایت توسعه می دهند و به معنای به هم پیوستگی و اتصال شدید یک عده انسانی که دارای یک فکر واحد و در یک راه قدم بر می دارند، می دانند (طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن /۶۶۷) اما اجرای این ولایت را، تحت سرپرستی و ولایت ولی الله می داند که تا محور آن نباشد، مسأله ولایت تحقق نمی یابد. از این رو امت اسلام، بدون این محور نمی توانند مسیر درستی را بپیمایند. به نظر می رسد کارشناس از این نکته غفلت ورزیده و بیان می کند که ما ولایت را در فرقه خود منحصر کرده ایم و تقریر ما از ولایت، قابلیت گسترش در امت اسلامی ندارد حال آن که رهبری نیز اجرای ولایت را بدون محور ولی الله در امت اسلامی ناشدنی می داند.
گفتنی است رهبری با تأکید بر این اصل شیعی که امام، حاکم و پیشوائی است که از طرف پروردگار در جامعه معین می شود به آیه «إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً » (بقره/۱۲۴) استناد نموده که تعیین این امام از جانب خدا است و اصل قرآنی، وجود امام را ضروری می داند که پیکر بزرگی که نامش امت اسلامی است اگر بخواهد زنده و پایدار باشد باید با این مرکز و با این قلب متحرک و پرهیجان که امام است، ارتباط داشته باشد.
جامعه بی ولایت به چراغ بدون روغن
سپس با استناد به آیه ولایت(مائده/۵۴) و آیه اولی الامر (نساء/۵۴)، امیرمومنان را مصداق ولی قرآنی می داند که خداوند او را به عنوان ولی و سرپرست قرآنی معین نموده است(طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن/۶۹۷-۷۵۴) از این رو معنای ولایت بدون محوریت امام و پیشوای الاهی، تحقق نمی یابد حال پرسش این جا است که کدام یک از اهل تسنن چنین محور ولایت را بنابر فرمایش رهبری پذیرفته و بر این اعتقاد دل سپرده اند؟
ایشان با تاکید بر تمثیل جامعه بی ولایت به چراغ بدون روغن که هیچ گونه روشنائی ندارد می فرماید چنانکه در جامعه پس از پیامبر صلی الله علیه و آله رخ داد و به سخنان حضرت فاطمه گوش نکردند و از ولایت فاصله گرفتند (طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن/۷۳۳) بنا بر مبنای مقام معظم رهبری نیز جامعه بدون محور نمی تواند ولایت واقعی را پیاده کند از این رو کارشناس دچار مغالطه از نوع تقطیع در نقل شده است.
بخشی دیگری از نماهنگ که جای نقد جدی دارد فرازی است که کارشناس کلیپ، سخن از ۲۵ سال سکوت امیرمومنان به میان می آورد که تعبیری نادرست است بلکه تعبیر دقیق آن این است که امیرمؤمنان قیام مسلحانه ننمود ولی در ابتدای امر حضرت با افشاگری ها و بیعت نکردن با حاکم عصر خود تا زمان حیات حضرت زهرا سلام الله علیها (صحیح بخاری، ۵/۱۳۹) و یاری طلبی از مهاجران و انصار و یاد آوری واقعه غدیر از سوی امیرمؤمنان و حضرت زهرا در وقایع گوناگون و همچنین نپذیرفتن شرط عمل به سنت شیخین در شورای شش نفره مخالفت خود را با دستگاه حاکم، فریاد زد که اگر می خواستند وحدت از دیدگاه افراطیان را اجرا کند از همان ابتدا با دستگاه خلافت همکاری می کردد و مصالحه می نمود و هجوم به بیت و صدمات را تحمل نمی کرد و در ادامه دوران خلفا با آنان در همه امور مشارکت می کردند اما چنین همکاری در تاریخ ثبت نشده است.
از این رو در جمع بندی چنین به نظر می رسد که کارشناس کلیپ، با ادعاهای نادرست در مقام ایجاد وحدت و تقریب در بین امت اسلامی است اما با وارونه نشان دادن واقعیت و پاک کردن صورت مسئله به درستی عمل نکرده و ضمن کوچک نشان دادن اختلاف شیعه و اهل تسنن، دچار تقلیل گرائی شده است و راهکاری که برای ایجاد وحدت پیشنهاد نموده کارآیی لازم را ندارد.
مکه مکرمه-۱۵ ذی الحجه ۱۴۴۴
ثبت دیدگاه