کتاب «مهدویت از دیدگاه اهل سنت» پژوهشی در تطابق باورهای مهدوی فریقین از منابع معتبر اهل سنت به تألیف حسین قربانی دامنابی است که توسط انتشارات زر نوشت سال ۱۳۹۸ چاپ اول آن در تهران در ۱۶۲صفحه منتشر شده است.
مباحثی که در کتاب حاضر مطرح شده عبارتست از: اثبات تواتر روایات مهدویت،
مهدویت در قرآن،
وجوب وجود امام معصوم از اهل بیت (علیهم السلام) در هر زمان،
ویژگی های حضرت مهدی (علیه السلام)،
اعتراف علمای اهل سنت به تولد مهدی شیعه،
غیبت امام زمان (علیه السلام) در قرآن و روایات
و اشاره به امام مهدی (علیه السلام) در کتب مقدس یهودیان و مسیحیان است.
مولف در مقدمه کتاب به این مسأله اشاره می نماید که اعتقاد به ظهور منجی در آخر الزمان اعتقاد مشترکی در بسیاری از ادیان است که شیعه و سنی بالاجماع معتقدند که منجی آخر الزمان حضرت مهدی (علیه السلام) است که این موضوع می تواند از عوامل وحدت آفرین بین اکثریت مسلمانان باشد گرچه مهدی اهل سنت با مهدی شیعه سه تفاوت اساسی دارد که مانع تحقق آن می شود:
اسم پدرش عبدالله است نه حسن؛
از نسل امام حسن است نه امام حسین؛
در آخر الزمان به دنیا خواهد آمد و الان وجود ندارد.
مولف در این کتاب درصدد پاسخ به این سه شبهه بر آمده است که دیدگاههای علمای اهل سنت را در ضمن آن بیان کرده است. وی با بیان اینکه محققانی مانند البانی بسیاری از روایات را مورد نقد قرار داده اند و این یک خلأیی بود که در رابطه با آن چند کار مهم انجام دادیم:
جمع آوری نظر محققین علمای عامه در مورد سند روایات مورد استدلال؛
استناد به بررسی های سندی و احکام برنامه ی معتبر جوامع الکلم؛
ارائه ی همه ی طرق یک روایت با توجه به این قاعده که تعدد طرق موجب تقویت سند می شود؛
بررسی جامع، کامل و دقیق رجالی در موارد بحث بر انگیز و اختلافی.
علاوه بر اینکه رجوع به مصادر برای عامه مردم مشکل بود جهت سهولت دستیابی به مصادر نیز کارهای ذیل را انجام دادیم:
منطبق کردن مدارک با برنامه ی معتبر الجامع الکبیر، ساخت اهل سنت.
در مواردی که کتاب مورد استدلال ما در برنامه ی الجامع الکبیر نبود، مدرک را با سایت رسمی کتابخانه ی مکتبه شامله منطبق کردیم.
در مواردی هم که کتاب مورد استدلال ما نه در برنامه ی الجامع الکبیر بود و نه در سایت مکتب شامله، مدرکمان را با نسخه ی الکترونیکی منطبق کردیم.
اولین بحثی که مولف شروع به بحث نموده مسأله تواتر روایات مهدویت است. وی می نویسد: مجموع روایاتی که درباره حضرت مهدی (علیه السلام) در کتاب های شیعه وسنی نقل شده است در کتابی به نام «معجم احادیث المهدی» در چند جلد چاپ شده است که مجموع همه آن ها ۱۸۶۱ روایت می شود؛ لذا علمای شیعه و سنی و وهابیت روایات مهدویت را متواتر دانسته اند. سایت اسلام وب از سایت های مرکزی وهابیت است که چنین نوشته است: «واجب است که معتقد شود مسلمان به همه ی آنچه در قرآن و سنت صحیح رسول خدا آمده است و به آنها قویا ایمان بیاورد. از آن چیزهاروایات نشانه های قیامت و قیام حضرت مهدی در آخر الزمان که زمین را از عدالت پر می کند همانگونه که از ظلم و جور پرشده بود… پس خیرات زیاد می شود و برکات در زمانش نازل می شود و مال و ثروت مانند سیل جاری می شود.. از این احادیث در مورد مهدویت زیاد است که مفید تواتر و علم قطعی و ایمان اعتقادی است همانطور که در کتاب های عقاید ثبت شده است. بنابراین دانسته می شود که احادیث حضرت مهدی (علیه السلام) صحیح هستند. مولف در ادامه گزیده ای از کتاب «اشراط الساعة تألیف عبدالله بن سلیمان الغفیلی» چاپ شده در عربستان را نقل می کند که در این کتاب تواتر روایت مهدویت را از حافظ ابوالحسن الآبری، ابن تیمیه، ابن کثیر، محمد السفارینی، محمد البرزنجی، محمد صدیق حسن خان قنوچی، شوکانی، کتانی، عظیم آبادی و بن باز بیان کرده است.
بخش دیگر در این فصل به موضوع مهدویت در قرآن اختصاص پیدا کرده که به آیاتی ازسوره حجر: «قَالَ أَنْظِرْنِي إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ ﴿۳۶﴾ قَالَ إِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ ﴿۳۷﴾ إِلى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ ﴿۳۸﴾» ظاهر آیه روشن است که یوم الوقت المعلوم روز قیامت نیست بلکه روزی است که از آن به بعد دیگر توبه سودی ندارد که به این مطلب در آیه ی ۱۵۸ سوره ی انعام اشاره شده: «هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ تَأْتِيَهُمُ الْمَلَائِكَةُ أَوْ يَأْتِيَ رَبُّكَ أَوْ يَأْتِيَ بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ لَا يَنْفَعُ نَفْسًا إِيمَانُهَا لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمَانِهَا خَيْرًا قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ» اهل سنت چنین روایت کرده اند که سه چیز است که بعد از خروج و آشکار شدن آن ها دیگر ایمان آوردن افرادی که قبل از آن ایمان نیاورده اند یا این که با وجود ایمان خیری نیندوخته اند سودی به حالشان نخواهد داشت و آن ها طلوع خورشید از مغرب، دجال و جنبده ای از زمین هستند و این سه مورد مصادف با زمان ظهور است. قسم دوم از آیات بیان شده در مورد آیاتی است که به وقایع آخر الزمان و عصر ظهور اشاره دارند: آیه صیحه ی ظهور: «إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّمَاءِ آيَةً فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لَهَا خَاضِعِينَ ﴿٤﴾» شعراء. این آیه به یکی از علائم حتمی ظهور به نام صیحه ی آسمانی اشاره دارد. آیه دیگر در مورد محو چهره و خسف است: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ آمِنُوا بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقًا لِمَا مَعَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهًا فَنَرُدَّهَا عَلَى أَدْبَارِهَا أَوْ نَلْعَنَهُمْ كَمَا لَعَنَّا أَصْحَابَ السَّبْتِ وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا» سوره نساء آیه ۴۷٫ خسف از دیگر علائم حتمی زمان ظهور است که در این آیه به او اشاره شده است. سومین مورد از آیات نزول حضرت عیسی (علیه السلام) در آخر الزمان است مانند: « وَإِنَّهُ لَعِلْمٌ لِلسَّاعَةِ فَلَا تَمْتَرُنَّ بِهَا وَاتَّبِعُونِ هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ» سوره زخرف، آیه ۶۱٫ ابن حجر هیتمی می نویسد این آیه در حق امام مهدی (علیه السلام) نازل شده است. آیه دیگر دابه الارض است که می فرماید: «وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كَانُوا بِآيَاتِنَا لَا يُوقِنُونَ»آیه ۸۲ سوره نمل. این اتفاق در آخر الزمان قبل از قیامت و به سیاق آیه بعد در زمان رجعت اتفاق می افتد که مهم این است که اتفاقاتی در آخر الزمان می افتد که بعضی ها وقوع آنها را بعید می دانند و از این رو انکار می کنند اما این آیه و امثال آن دفع استبعاد می کند.
مساله دیگر در این کتاب مد نظر قرار گرفته و بحث شده وجوب وجود امام معصوم از اهل بیت (علیهم السلام) در هر زمان است. آیات و روایات زیادی وجود دارند که دلالت بر وجود اهل بیت (علیهم السلام) در روی زمین تا قیامت دارند که مولف آیات را ارجاع به کتاب امامت از منظر عقل و شرع خود داده است. اما روایاتی همچون حدیث ثقلین، سفینه، امان، خالی نماندن روی زمین از حجت، وجوب معرفت امام و دوازده خلیفه از قریش را متذکر شده است.
از جمله مباحثی که در این کتاب باید به آن اشاره می شد ویژگی های امام زمان (علیه السلام) است که مولف به مهم ترین این ویژگی ها از دیدگاه اهل سنت اشاره می کند: مانند خلیفه الله بودن حضرت، الهی بودن امر او، نماز خواندن حضرت عیسی (علیه السلام) پشت سر حضرت، همان نام پیامبر بودن، از نسل حضرت فاطمه بودن (علیها السلام) و از نسل امام حسین (علیه السلام) بودن است.
در خصوص ولادت حضرت مولف اعترافات اهل سنت را در مبحث بعد مطرح ساخته و کلماتی از علما اهل سنت را بیان کرده است مانند کلام مسعودی شافعی، ابونصر سهل بن عبدلله بخاری، ابو حامد محمد اصفهانی، یاقوت بن عبدلله الحموی، ابن اثیر جزری، شمس الدین ابن خلکان، عماد الدین ابوالفداء، شمس الدین ذهبی، زین الدین ابن الوردی، صلاح الدین الصفدی، عبدالرحمن ابن خلدون، ابن حجر عسقلانی، ابن حجر هیثمی مکی، عبدالقادر بن شیخ بن عبدلله العیدروس، شهاب الدین ابی فلاح بن عماد الحنبلی و عبدالملک الشافعی العاصمی المکی و…
مولف قسم دیگر بحث کتاب را اختصاص به شباهت نظر علمای اهل سنت با شیعه در یکی بودن مهدی است که مهدی شیعه همان مهدی موعود می باشد. دراین خصوص به نظر تعدادی از علماء اهل سنت اشاره کرده مانند ابوالفضل یحیی بن سلامة، فخر الدین محمد بن عمر الرازی الشافعی، محیی الدین بن العربی، محمد بن طلحه شافعی، شمس الدین بن سبط بن جوزی حنفی، محمد بن یوسف گنجی شافعی، عبدالرزاق بن احمد معروف به ابن الفوطی الشیبانی الحنبلی، نور الدین ابن صباغ مالکی مکی، محمد سراح الدین الرفاعی المخزومی، فضل بن روزبهان خنجی، شمس الدین محمد بن طولون حنفی، شهاب الدین الرملی الشافعی، عبدالوهاب الشعرانی حنفی و ابوالعباس احمد بن یوسف قرمانی دمشقی حنفی هستند که البته برخی از اهل سنت نیز خلاف این نظریه را مطرح ساخته و قائل به این شدند که حضرت هنوز متولد نشده است.
در مورد غیبت حضرت ولی عصر (علیه السلام) بر خلاف کتب شیعه که مفصل به این مساله پرداخته شده است به گفته مولف در منابع اهل سنت متاسفانه چندان مورد توجه قرار نگرفته است اما اینگونه نیست که خالی از اشارات باشد و برخی به آن پرداخته اند. مانند البانی در ذیل آیات ابتدای سوره بقره در مورد ایمان به غیب می نویسد: عقیده به مهدی عقیده ای متواتر و ثابت به نقل از پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) بوده و ایمان به آن واجب است زیرا از اموری غیبی است و ایمان به آن صفات متقین است همچنان که خداوند متعال می فرماید و انکار مهدی بیان نمی شود مگر از افراد جاهل یا معاند از خدای متعالی می خواهد که ما را بمیراند بر ایمان به آن و به هر چه در کتاب و سنت به صحت پیوسته است.
مولف به نکته ای اشاره می کند و آن اینکه برررسی روایت در غیبت امام زمان (علیه السلام) این را ثابت می کند که در هیچ روایت معتبر نیامده است که رسول خدا فرموده باشند حضرت مهدی در آخر الزمان متولد می شوند بلکه در همه ی روایاتی که بشارت به آمدن حضرت در آخر الزمان داده شده است. لفظ ظهور یا خروج به کار برده شده است. در حالی که همین لفظ را برای دجال به کار برده اند و دجال کسی است که طبق روایات صحیح اهل سنت در زمان رسول خدا زنده بوده و تاکنون زنده و موجود است و در آخر الزمان ظهور و خروج می کند. وی در ادامه این نکته به چندین روایت از منابع اهل سنت نسبت به غیبت امام مهدی (علیه السلام) اشاره می کند.
مولف در ادامه کتاب به مباحث مختلف دیگری اشاره کرده از جمله فضیلت منتظران فرج، دیدار عالم اهل سنت با امام زمان (علیه السلام) و داستان حضرت عیسی (علیه السلام) و زنده بودن حضرت خضر نبی (علیه السلام) را در قرآن بیان می کند.
امام زمان (علیه السلام) در کتب مقدس یهودیان و مسیحیان آخرین مطلبی است که مولف در این کتاب ذکر نموده و شواهدی را در این خصوص نقل کرده است.
ثبت دیدگاه