پاسخ اجمالی
معجزه، همانگونه که صدق مدّعی نبوت را اثبات میکند، صدق مدّعی امامت را نیز اثبات میکند و به نبوت اختصاص ندارد. معمولاً متکلمان امامیه، معجزه را یکی از راههای شناخت امام دانسته و توانایی بر انجام معجزه را از صفات لازم امام شمردهاند. آنان در اثبات امامت امامان(ع) عموماً و امام مهدی(عج) خصوصاً علاوه بر نصوص امامت، از برهان معجزه نیز بهره گرفتهاند. معجزات حضرت ولی عصر(عج) بسیار است که برخی به دوران قبل از امامت آنحضرت و برخی به دوران امامت ایشان در دو دوره غیبت صغرا و کبرا مربوط است.
در تواتر معنوی این معجزات، تردیدی راه ندارد؛ بنابراین، معجزه، برهان قاطع بر امامت ایشان حتی در زمان غیبت خواهد بود.
پاسخ تفصیلی
از دیدگاه امامیه، یکی از راههای شناخت امام، معجزه است.[۱] معجزه، کار خارقالعادهای است که به مشیت و عنایت خاص خداوند از فردی صادر میشود، تا دلیل بر حقانیت مدعای الهی او باشد.[۲]
گفتنی است؛ میان معجزه با کرامت تفاوت وجود دارد؛ مانند اینکه معجزه همراه با ادعاى نبوت یا منصبى الهى(امامت) است امّا کرامت اینگونه نیست و صاحب کرامت ممکن است هیچگونه ادعائى نداشته باشد. کرامات از اولیای الهى صادر میشود چه پیامبر یا امام باشند یا نباشند. امّا معجزه از کسى صادر میشود که منصبى الهى(نبوت یا امامت) داشته باشد.[۳]
بسیاری از معجزات حضرت ولی عصر(عج) از جنس خبرهای غیبی و برخی از آنها از جنس کارهای خارقالعاده هستند. پس برهان معجزه، امامت همه امامان(ع) از جمله امام زمان(عج) را اثبات میکند؛ زیرا آن بزرگواران مدّعی امامت بودند و معجزات بسیاری نیز توسط آنان واقع شده است؛ از اینرو برخی از متکلمان امامیه اثبات امامت امامان اهل بیت(ع) را یکجا مطرح کردهاند.[۴] برخی از متکلمان نیز معجزات هر یک از امامان(ع) را در باب مخصوص به امامت آن امام، به عنوان یکی از دلایل امامت او بیان کردهاند؛ مانند شیخ مفید در کتاب «ارشاد»؛ وی برای اثبات امامت امام زمان(عج) از دلایل عقلی و نقلی بهره گرفته و بابی را به نقل معجزات و کرامات آنحضرت، اختصاص داده است.[۵]
نمونه کاملتر و دقیقتر استدلال بر امامت ولی عصر(عج) بر اساس معجزات آنحضرت، روشی است که شیخ طوسی در کتاب «الغیبة» به کار برده است. وی امامت حضرت ولی عصر(عج) را از سه راه اثبات کرده است که یکی از آنها معجزه میباشد:
الف. از راه ضرورت وجود امام معصوم در هر زمانی به حکم عقل و ابطال دیدگاههای مذاهب اسلامی دیگر در باب امامت و تعیین مصداق امام غیر از دیدگاه شیعه امامیه؛[۶]
ب. از راه نصوص متواتری که از پیامبر اکرم(ص) و امامان اهل بیت(ع) بر امامت ولی عصر(عج) نقل شده است؛[۷]
ج. از راه خوارق عادات و معجزاتی که توسط حضرت صاحب الزمان(عج) واقع شده است.[۸]
شیخ طوسی حدود سی نمونه از معجزات امام عصر(عج) را نقل کرده و در پایان گفته است: «این اخبار، بیانگر خبرهای غیبی و گزارشی از حوادث آینده به روش خارقالعاده است که کسی نمیتواند از آنها آگاه شود، مگر اینکه خداوند از طریق پیامبر(ص) او را آگاه کرده باشد و چون خداوند معجزات را به دروغگویان نمیدهد، این معجزات، راستگویی امامان(ع) را در ادعای امامت اثبات میکند».[۹]
معجزاتی که از ولی عصر(عج) سر زده، بسیار است. برخی از آنها قبل از فرا رسیدن زمان امامت آنحضرت(۲۵۵-۲۶۰ ق) واقع شده است، و برخی دیگر در دوران غیبت صغرا(۲۶۰-۳۲۹ ه) و برخی دیگر در دوران غیبت کبری رخ داده است. معجزات بخش نخست؛ از آنرو که زمان امامت ولی عصر فرا نرسیده، و ادعای امامت از سوی وی مطرح نشده بود، جنبه «ارهاصی» دارد؛ یعنی پایه و شالوده امامت او را استوار میسازد، و از آنجهت که امامت او توسط پدر بزرگوار و نیاکان گرامیاش مطرح شده بود، برهان امامت به شمار میرود. همچنین معجزاتی که در دوران غیبت صغرا و کبرا واقع شده است، برهان امامت حضرت مهدی به شمار میرود؛ زیرا به جهت ادعای امامت از سوی آنحضرت بوده است.
از آنجا که نقل همه این معجزات از گنجایش این مقاله بیرون است، به نقل دو نمونه از معجزات ولی عصر(عج) در زمان غیبت صغرا بسنده میکنیم.[۱۰]
- محمد بن ابراهیم بن مهزیار گفته است:
هنگامی که امام عسکری(ع) از دنیا رفت، من [درباره امام پس از او] دچار تردید شدم، و نزد پدرم اموال بسیاری [از وجوهات] بود. پدرم بیمار شد و یقین کرد که از دنیا خواهد رفت؛ لذا سفارش آن اموال را به من کرد و پس از
سه روز از دنیا رفت. من آن اموال را به عراق بردم و منزلی اجاره کردم. تصمیم گرفتم که چند روزی منتظر بمانم و هرگاه حقیقت امر بر من روشن شد، آن اموال را به امام تحویل دهم، و در غیر این صورت، آنرا صدقه بدهم.
پس از گذشت چند روز، فردی نامهای برایم آورد که خطاب به من نوشته شده بود و در آن، مقدار و خصوصیات اموال، دقیقاً بیان شده بود؛ حتی جزئیاتی توضیح داده شده بود که من از آنها آگاه نبودم. اموال را به فرستاده تحویل دادم و چند روز از شک و تردیدی که به من دست داده بود، شرمنده و سرافکنده بودم، تا اینکه نامهای به دستم رسید که در آن آمده بود: «تو را جانشین پدرت کردیم؛ پس خدای را سپاسگزار باش».[۱۱]
- از شیخ عمری، نایب خاص امام عصر(عج) نقل شده که فردی اموالی را که به عنوان وجوهات شرعی بدهکار بود، به من داد [تا به امام عصر برسانم. اموال را به امام دادم] اموال به وی باز پس داده شد و به او گفته شد: «چهارصد درهم از این اموال، حق عموزادگان تو است؛ حقّ آنان را از آن، جدا کن». آن مرد، متحیر و شگفتزده شد، و به بررسی اموال خود پرداخت. در دست او مالی بود که به فرزندان عمویش تعلق داشت؛ برخی را به آنان داده بود، و برخی را نپرداخته بود که مقدار آن، چهارصد درهم بود. آنرا از مال خویش جدا کرد و به صاحبانش داد، و بقیه اموال از او پذیرفته شد.[۱۲]
منابع:
[۱]. ر. ک: حلبی، ابو الصلاح، تقریب المعارف، ص ۱۰۱، قم، مؤسسه نشر اسلامی، ۱۴۰۴ق؛ حلّی، جعفر بن حسن، المسلک فی اصول الدین، ص ۲۱۲، مشهد، مجمع البحوث الاسلامیة، ۱۴۱۴ق؛ حلّی، حسن بن یوسف، نهج الحق و کشف الصدق، ص ۱۶۸، قم، دار الهجرة، ۱۴۱۴ ق؛ حلّی، حسن بن یوسف، الألفین، ص ۲۷، نجف اشرف، المکتبة الحیدریة، ۱۳۸۸ق.
[۲]. مفید، محمد بن محمد، النکت الاعتقادیة، ص ۴۸، قم، المجمع العالمی لأهل البیت، ۱۴۱۳ق؛ ر. ک: «تعریف و اثبات اعجاز»، سؤال ۱۱۵٫
[۳]. بحرانى، ابن میثم، قواعد المرام فی علم الکلام، ص ۱۸۲، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، چاپ دوم، ۱۴۰۶ق؛ رضایى، محمد على، پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، ص ۶۵، رشت، کتاب مبین، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
[۴]. مانند: تقریب المعارف، ص ۱۱۹ – ۱۲۳؛ سیوری، مقداد بن عبد الله، اللوامع الالهیّة، ص ۳۴۶، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، ۱۴۲۲ق؛ ربانى گلپایگانى، علی، القواعد الکلامیه، ص ۱۹۰، قم، مؤسسة الإمام الصادق(ع)، چاپ اول، ۱۴۱۸ق؛ المسلک فی اصول الدین، ص ۲۷۳
[۵]. الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج ۲، ص ۳۵۵٫
[۶]. ر. ک: طوسی، محمد بن الحسن، کتاب الغیبة، محقق: تهرانی، عباد الله، ناصح، علی احمد، ص ۳ – ۲۱، قم، دار المعارف الإسلامیة، چاپ اول، ۱۴۱۱ق.
[۷]. ر. ک: همان، ص ۸۸ – ۱۱۶٫
[۸]. ر. ک: همان، ص ۱۷۰ – ۱۹۹٫
[۹]. همان، ص ۳۲۶ – ۳۲۷٫
[۱۰]. برای آگاهی بیشتر از معجزات و کرامات امام عصر(عج) ر. ک: مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۲۹۳ -۲۴۳، تهران، المکتبة الاسلامیة،۱۳۹۰ق؛ حر عاملی، محمد بن الحسن، اثبات الهداة، ج ۵، ص ۲۸۴ – ۳۴۱، بیروت، مؤسسة الاعلمی، ۱۴۲۵ق.
[۱۱]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص ۵۱۸، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۴۰۷ق؛ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۱۰ – ۳۱۱٫
[۱۲]. همان، ص ۵۱۹؛ صدوق، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۸۶، قم، مؤسسة الاسلامی، ۱۴۱۶ق؛ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج ۲، ص ۳۵۶، قم، المؤتمر العاملی لالفیة الشیخ المفید، ۱۴۱۳ق.
ثبت دیدگاه