روز تعطیل بود و زمان مناسبی برای گشت و گذار، تصمیم گرفتیم با خانواده به اطراف شهر برویم و هوایی تازه کنیم؛ اما به کجا؟ به یادم آمد در گذشته روزهای تعطیل پدرم ما را به امامزادههای اطراف میبرد تا تفریح ما همراه با زیارت باشد لذا یکی از مکانهایی كه زیاد میرفتیم امام زاده جلیل القدر حضرت سلطان علی فرزند بلافصل امام محمد باقر علیه السلام در اردهال بود. نسبت به این امام زاده علامه مجلسی در کتاب بحار الانوار آوردهاند که امام رضا علیه السلام پس از گفتگو با موسی بن خزرج فرمودند: چه خوب مکانی است اردهال، پس بر رفتن به آنجا مداومت داشته باش و به آن تمسک پیدا کن. (علامه مجلسی، بحار الانوار، موسسه الوفاء، بیروت، چاپ دوم، ج ۵۷، ص۲۱۴) علمای بزرگ در تبیین جایگاه ادرهال، عظمت و تقدس آن مکان را به واسطه وجود حرم مطهر حضرت سلطان علی میدانند. به نزدیکی اردهال که رسیدیم از دور گنبد و گلدستههای حرم آقا نمایان شد، وارد حرم شدیم و پس از خواندن زیارت نامه به کنار ضریح با صفای حضرت رفتیم و کمی نشستیم، پسرم دست من را گرفت و به سمت رواق واقع شده در سمت چپ حرم برد که در گذشته آن را نیمه کاره دیده بودم، به راستی که چقدر زیبا و هنرمندانه نماکاری شده بود، پسرم به زبان کودکی که گمان میکرد هر زیارتگاهی محل دفن امام است گفت: اینجا کدام یک از امامهای ما دفن شدهاند، به او گفتم این مکان محل دفن فرزند امام پنجم، امام محمد باقر علیه السلام است. پرسید: زیارتگاه امام باقر علیه السلام کجاست؟ چرا تا به حال من را به آنجا نبردهای؟ گفتم پسرم محل دفن چهار امام از امامان ما شیعیان در بقیع بوده که یکی از آنها امام باقر علیه السلام هستند، از من خواست تا عکسهای حرم امامان بقیع را به او نشان دهم و منتظر دیدن گنبد و گلدسته و ضریح بود که ناگهان مات و مبهوت به عکس چند قبر خاکی نگاهش دوخته شد. به راستی که چرا وهابیها قبر ائمه بقیع را تخریب کردند؟ آیا برای این عمل خود دلیل محکم و استواری دارند؟
ادله علمای وهابی نسبت به تخریب قبور و بارگاههای موجود در بقیع و مردود بودن آن ادله:
عمده دلیلی که علمای وهابی برای تخریب قبور بقیع بیان کردهاند این روایات است:
روایت اول: روایت ابی الهیاج اسدی که در آن بیان شده است یکی از ماموریتهای رسول الله صلی الله علیه و آله به امیرالمومنین علیه السلام صاف کردن قبور بوده در نتیجه باید تمام قبور تخریب شود. (صحیح مسلم، دار إحياء التراث العربي، بيروت، ج۲، ص۶۶۶)
پاسخ روایت اول: اول اینکه روایت از نظر سند ضعیف است، چرا که اولین راوی آن وکیع بوده که ابن حجر نسبت به او میگوید در پانصد حدیث خطا کرده است. (ابن حجر العسقلانی، تهذیب التهذیب، بیروت، چاپ اول، ج۱۱، ص۱۲۵) دوم اینکه با چشم پوشی از سند، روایت بر آنچه وهابیت ادعا دارند دلالت نمیکند چرا که در روایت کلمه «تسویه» مورد استناد وهابیت قرار گرفته و با توجه به آنکه این کلمه اینجا یک مفعولی آمده است به معنای تعادل سازی و کامل کردن است نه مساوی کردن، همان گونه که در آیه «فإذا سویته» (الحجر، آیه۲۰) تعادل بخشی و کامل کردن معنا شده است. (طریحی، مجمع البحرین، تهران، انتشارات ناصر خسرو، چاپ سوم، ج۱، ۲۳۴) سوم اینکه مساوی قرار دادن سطح قبر با زمین بر خلاف اجماع فقهاست و اکثر فقهای مذاهب اسلامی معتقدند بالا آوردن قبر به اندازه یک وجب مستحب است. (جزیری، الفقه علی المذاهب الاربعه و مذهب اهل البیت، دار الثقلین، بیروت، چاپ اول، ج۱، ص۶۸۶؛ صحیح مسلم، دار احیاء تراث العربی، بیروت، ج۲، ۶۶۶؛ انصاری، زکریا بن محمد، أسنی المطالب فی شرح روض المطالب، مطبعه المیمنیه، قاهره، ج۱، ص۳۲۶) در آخر باید بیان شود اگر این روایت به معنای مساوی کردن سطح قبور با زمین ترجمه شود، در این صورت هم دلالتی بر تخریب و محو قبور در آن وجود ندارد.
روایت دوم: روایت ابن عباس است که در آن روایت رسول الله صلی الله علیه و آله زنان زیارت کننده قبور و کسانی که بر قبرها چراغ قرار میدهند و مسجدی میسازند را لعن کرده است.(مسند احمد حنبل، دار الحدیث، قاهره، ج۷، ص۱۷۳)
پاسخ روایت دوم: اول اینکه سند این روایت به مانند روایت اول ضعیف بوده چرا که ابوصالح باذان در سند آن قرار دارد که بسیاری از علمای رجال او را ضعیف و کذاب دانستهاند. (نسائی، احمد بن شعیب، الضعفاء و المتروکین، دارالواعی، حلب، چاپ اول، ج۱، ص۲۳؛ ابن جوزی، الضعفاء و المتروکین، دارالکتب العلمیه، بیروت، ج۱، ص۱۳۵) دوم اینکه با قطع نظر از سند، روایت مزبور متوجه زنان است نه همه مردم و زیارت کنندگان قبور، در نتیجه ممکن است لعن پیامبر صلی الله علیه و آله به سبب کارهای حرامی مثل خودنمایی زنان باشد، در نتیجه این روایت هم دلالت بر تخریب قبور نمیکند.
روایت سوم: از ابوهریره است که حاکی از دعای پیغمبر صلی الله علیه و آله برای پرستش نکردن قبر ایشان در جایگاه بت و لعن کسانی است که قبر پیامبرانشان را مسجد قرار میدهند.
پاسخ روایت سوم: در این روایت پیامبر صلی الله علیه و آله مسلمانان را از اینکه قبر را همچون بت بدانند بر حذر داشتهاند و این روایت هم به مانند دو روایت قبل هیچ دلالتی بر تخریب قبور نخواهد داشت. اگر وهابیت ادعا کنند ساخت بنا بر قبور سبب شرک و پرستش صاحب قبور خواهد شد، در پاسخ به آنها بیان میشود که پرستش یا عدم پرستش ربطی به داشتن و نداشتن گنبد و بارگاه ندارد چرا که حضرت عیسی قبر ندارد و مورد پرستش قرار گرفته است و حضرت ابراهیم گنبد و بارگاه دارد ولی مورد پرستش قرار نگرفته است، در نتیجه وهابیت دلیلی بر تخریب حرم ائمه علیهم السلام نداشته و هر آنچه به عنوان دلیل بیان کردهاند مردود باشد.
روایت چهارم و پنجم: روایت عرباض بن ساریه و جابر بن عبدالله انصاری بوده که هر دو روایت وارد کردن هر امر جدیدی را بیعت دانسته و از آنجا که بدعت گمراه کننده است باید با آن مبارزه کرد. (حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، دارالکتب العلمیه، بیروت، ج۱، ص۱۷۶؛ صحیح مسلم، دار إحياء التراث العربي، بيروت، ج۲، ص۵۹۲)
پاسخ از روایت چهارم و پنجم: نسبت به آن دو روایت بیان میشود که بدعت چیزی است که در دین ایجاد شود و هیچ دلیل شرعی بر مشروعیت و صحت آن از شریعت وجود نداشته باشد در حالی که بر اساس آیه ۲۱ سوره کهف «فَقَالُوا ابْنُوا عَلَيْهِمْ بُنْيَانًا رَبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قَالَ الَّذِينَ غَلَبُوا عَلَ أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِمْ مَسْجِدًا» قرآن ساخت مسجد بر قبور را نهی نکرده است، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را اصحاب در داخل حجره شریف دفن کردند و هنگامی که عمر بن عبدالعزیز آن را تعمیر کرد به ساختمان حجره دست نزد. (ابن سعد، الطبقات الكبرى، دار صادر، بیروت، چاپ اول، ج۲، ص۳۰۷) عباس بن عبد المطلب را در کنار قبر فاطمه بنت اسد در خانه عقیل دفن کردند،(ابن شبه، تاریخ المدینه المنوره، جده، ج۱، ص۱۲۷) حضرت ابراهیم، داوود، سلیمان، یعقوب و یوسف همگی بقعه و سقف داشتهاند و هنگام فتح بیت المقدس خلیفه شخصا در بقعه ی حضرت داوود و سلیمان حضور یافته، نماز خوانده، و برای خادمان بقعه حقوق تعیین کرده است. (حموی، معجم البلدان، دار صادر، بیروت، ج۱، ص۵۲۲) نسبت به بدعت نبودن ساخت بناء بر قبور دلائل فراوانی وجود دارد که به سبب اختصار به آنها پرداخته نخواهد شد.
بعد از توافقی که در تاریخ ۱۹ اسفند ۱۴۰۱ بین ایران و عربستان صورت گرفت، مدتی ست در محافل مختلف صحبت از دست آورد های این توافق بین دو کشور بیان می شود، به راستی که بالاترین دستاورد توافق بین این دو کشور چه میتواند باشد؟ سالیانی ست به دلیل نبود حتی یک سایه بان برای قبور ائمه بقیع علیهم السلام در دل شیعیان داغی نهادینه شده است، در این زمان که بین دو کشور ایران و عربستان دوباره رابطه برقرار شده است، امید است مسئولین اقداماتی جهت ساخت بنا برای ائمه بقیع علیهم السلام داشته باشند و مدال افتخار آن را برای خودشان رقم بزنند. به راستی آیا دلیلی بر وجوب ساخت قبور ائمه علیهم السلام وجود دارد؟
ادله وجوب باز سازی قبور ائمه بقیع علیهم السلام:
دلیل اول: وجوب ابراز محبت نسبت به خاندان رسول الله صلی الله علیه و آله: در آیه ۲۳ سوره مبارکه شوری «…قُل لا أَسأَلُكُم عَلَيهِ أَجرًا إِلَّا المَوَدَّةَ فِي القُربى…» ابراز محبت نسبت به ذوی القربی، اجر رسالت رسول خدا صلی الله علیه و آله قرار داده شده و مطابق با نظر مفسران مذاهب اسلامی (ابن حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، دارالصدر، بیروت، چاپ اول، ج۸، ص۵۶۴؛ زمخشری، الکشاف عن خقایق غامض التنزیل و عیون الاقاول فی وجوه التاویل، بیروت دار الکتاب، ج۴، ۲۲۰؛ طبرانی، المعجم الکبیر، مکتبه ابن تیمیه، قاهره، ج۳، ۴۷؛ تفسیر قرطبی، دار اخیاء التراث العربی، بیروت، ج۱۶، ص۲۲؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، موسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، ج۱۸، ص۴۷) و بر اساس صحیح ترین نظریه در تفسیر این آیه، مودت ورزیدن به نزدیکان رسول الله صلی الله علیه و آله از همه امت اسلام، طلب شده است و از آنجا که آیه مطلق بیان شده نمیتوان آن را منحصر به زمان حیات دانست. بدیهی است ابراز محبت به خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله با زنده نگه داشتن یاد و نام ایشان محقق خواهد شد که بارزترین راه برای زنده نگه داشتن یاد آنان ساخت بارگاه بر قبور مطهر آنان است.
دلیل دوم: حرمت تحلیل شعائر الهی و جلوگیری از هتک حرمت خاندان رسالت علیهم السلام: بر اساس آیه دوم سوره مبارکه مائده «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ» خداوند متعال مؤمنین را از حلال شمردن شعائر الهی منع کرده است بنابراین با توجه به این آیه مسلمانان باید از تعدی از حدود و احکام الهی بپرهیزند و از آنجا که یکی از حدود الهی، رعایت احترام به پیامبر صلی الله علیه و آله و خاندان رسالت علیهم السلام و پرهیز از هتک احترام آنان است بدیهی است ساخت بارگاه بر قبور ائمه بقیع علیهم السلام و زنده نگه داشتن یاد و نام آنها و رعایت احترام و صیانت از قبور مطهر آنان، مصداق تعظیم شعائر و حدود الهی است.
دلیل سوم:جلوگیری از هتک حرمت مؤمنان و زائران: در روایات نسبت به زیارت ائمه علیهم السلام بسیار تأکید شده است، یقینا زیارت نیاز به مقدمات و آدابی دارد که از جمله آن، آدابی ست که باید در کنار مضجع شریف حضرات معصومین علیهم السلام انجام داد، به همین سبب لازمه رفت و آمد زائران و حضور آنان در کنار محل زیارت معصومین علیهم السلام، برقراری بنا و فضایی برای زیارت خواهد بود و نساختن فضا و یا تخریب مکان هتک حرمت مؤمنان و زائران است. از آنجا که در روایات حفظ حرمت مؤمن از حفظ حرمت کعبه مهمتر بیان شده است (علامه مجلسی، بحار الانوار، موسسه الوفاء، بیروت، چاپ دوم، ج۵۴، ص۱۶) در نتیجه برای حفظ حرمت مومنان و زائران بقیع، باید اقدامات لازم جهت ایجاد بنا صورت بگیرد.
نتیجه: بر هر مسلمانی واجب است با کسانی که در صدد محو نام و یاد خاندان رسالت علیهم السلام برآمده اند مقابله و به بازسازی قبور و مرمت آن ها و احیای بارگاه مناسب با شأن خاندان رسالت علیهم السلام اقدام کنند.
لینک یادداشت در خبرگزاری شفقنا:
ثبت دیدگاه