به تازگی سخنی از مولوی گرگیچ در فضیلت تراشی خلیفه دوم منتشر گردیده و از آیات قرآن و کلمات نهج البلاغه برای او مدح و ستایشی های ارائه شده است. در پاسخ گفته می شود: قرآن امامت را یک منصبی الهی و تنها در اختیار و انتخاب خدای متعال معرفی می کند. آیات 30 و 124 سوره بقره، 73 انبیاء، 24 سجده و 26 ص. همه آیات براین نکته گواهی می دهند که امامت و خلافت مقامی است که تنها از سوی خدای سبحان معرفی می شود. بنابراین اصل خلافت خلفا بعد از پیامبر بر خلاف شیوه معرفی شده از سوی قرآن است تا چه رسد به کشف فضائل برای خلفا در قرآن.
ذکر مصیبت کسانی که در راه خداوند جان خود را از دست داده اند همراه با گریه و ماتم، امر مشروع و به تبعیت از پیامبر اکرم(ص) است.
بیشتر متکلمین شیعه و معتزله اعتبار قاعدۀ لطف را پذیرفتهاند. در این مقاله، ابتدا مفهوم قاعدۀ لطف تبیین میگردد. با توضیحات این مقاله روشن میشود اموری که امکان اطاعت خداوند را فراهم میکنند با اصل «تمکین» اثبات میشوند و بعد از وجود این امور، قاعدۀ لطف بهعنوان اصلی زائد بر اصل تمکین مطرح میشود. در مرحلۀ بعد، اعتبار قاعدۀ لطف مورد بررسی قرار میگیرد. به نظر میرسد این نظریه با چالشهای جدّی مواجه باشد.
بی تردید، اگر کاروان اسیران نبود، دشمن پرونده کربلا را با هر وسیله ممکن از صفحه تاریخِ «تقابل حق و باطل» محو می کرد. دشمن که حکم جواز قتل امام حسین علیه السلام را صادر کرده بود و نواده پیامبر خدا را خارجی و آشوبگر معرفی نموده بود، بعد از این حادثه می کوشید تا پرونده آن را به طور كلي ببندد. بنابراین، اگر خطبه ها و عزاداری های اهل بیت علیهم السلام، به ویژه خطبه امام سجاد علیه السلام نبود، وقایع عاشورا در حافظه تاریخ ثبت نمی شد.
در یکی از جنگ ها، تیری به پای علی(علیه السلام) اصابت کرد به گونه ای که بیرون آوردنش دشوار می نمود. از این رو پیشنهاد شد به هنگام نماز که آن حضرت از خود غافل شده و غرق ارتباط با پروردگار است، تیر را بیرون آورند. پرسش اصلی مقاله این است که چنین رخدادی از سوی چه کسانی و با چه هدفی در قالب منقبت گزارش شده است؟
در منابع ديني به صلوات بر پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) و دعا براي رفعت درجه ايشان بسيار سفارش شده است. براساس روايات، اين کار منافع زيادي، مثل طهارت نفس، تکفير گناهان و سنگيني ميزان براي شخص دعاکننده و مصلِّي بهارمغان ميآورد. اما پرسش اين است که آيا خود پيامبر(صلی الله علیه و آله) نيز بهعنوان مدعوله و مصلَّيعليه از اين دعاها و صلواتها منتفع ميشود و درجه ايشان در سير صعودي افزايش مييابد يا خير؟ برخي با استناد به دلايل گوناگون معتقدند: پيامبر نفعي از اين دعاها و درودها نميبرد و ارتقاي وجودي آن حضرت در اثر اين ادعيه و صلواتها غيرممکن است.
دیدگاه مستشرقان به مسئله جانشینی امام یازدهم شیعیان را میتوان به سه رویکرد تقسیم کرد. برخی از آنان معتقدند که امام حسن عسکری(علیه السلام) فرزندی نداشته است و به همین خاطر معتقدند که ایشان جانشینی ندارد. عمده تکیه این رویکرد بر مدار شبهه عقیم بودن امام یازدهم برمیگردد. رویکرد دوم به جانشینی جعفربن علی معروف به جعفر کذاب اشاره دارد. رویکرد سوم اما به بحثی پردامنه در اندیشه سیاسی شیعه میپردازد که بسیار مورد توجه خاورشناسان واقع شده است. این رویکرد به اصل مسئله مهدویت میپردازد و عمدتاً نگاهی انتقادی و نادرست به آن دارد. این رویکرد، مهدویت به عنوان اصل جانشینی امام یازدهم را دارای ریشه اسطورهای و سیاسی دانسته و منشعب از سایر ادیان میداند.
با توجه به این نمونهها و گزارش مختصر از کیفیت روایت حدیث غدیر و ثبت و ضبط جریان غدیر توسط مورخان، محدثان، مفسران و ... به این نتیجه میرسیم که ادعای زیادی بودن حدیث غدیر توسط پیروان هوا گزافه گویی و توهینی است به صحابه، مورخان، محدثان، مفسران و ... اهل سنت که واقعه غدیر را گزارش کرده اند و تصریح نموده اند که پیامبر (ص) علی (ع) را به عنوان جانشین بعد از خود انتخاب کرد.
امامیه به امامت الاهی اهل بیت (علیهم السلام) باور دارند؛ این عقیده نظری آنان در میان کتابها و مقالات متعددی انعکاس یافته، اما تاکنون پژوهشی صورت نگرفته است که رفتارهای عملی و باورمندی عینی آنان در عصر حضور را درباره شئون، صفات و دیگر محورهای نظام امامت، در کانون توجه قرار دهد. بر اساس این کاستیها حتی خاورپژوهان یا دگراندیشان مذهبی نیز به این باور رسیدهاند که باورهای شیعه امامیه در دورههای متأخر از عصر حضور شکل گرفته یا تکامل یافته است.
ممکن است این سخن جناب ازغدی، به جهت بعید دانستن انجام چنین جنایاتی از صحابه باشد. در پاسخ باید گفت اقدامات صحابههایی همتراز شیخین نیز در جنایاتی شبیه به ماجرای کربلا، ثبت شده است...