یکی از مهمترین موارد اختلاف میان شیعه و اهل سنت، مسأله تفاضل میان اهلبیت علیهم السلام و خلفای سه گانه است. در این نوشتار با محوریت حدیث «الحسن و الحسین سیدا شباب أهل الجنة» به بررسی قول حق در این مسئله پرداخته شده است.
کلینی پس از کسب علم و حدیث از اساتید و محدثان مورد افتخار شیعیان قرار گرفت و نخستین کسی بود که به لقب ثقة الاسلام شهرت یافت.
در منظومه فکری وهابیت، بسیاری از افعال مرسوم میان مسلمانان، محکوم به شرک یا ذریعه به شرک بوده و از همین رو جمعیت فراوانی از مسلمانان، خارج از دین قلمداد شده اند. یکی از همین افعال، نام گذاری فرزندان به نام هایی همچون عبدالرسول، عبدالنبی (صلی الله علیه وآله)، عبدالحسین (علیه السلام)، عبدالرضا (علیه السلام) است. هر چند در برخی از عبارات علمای وهابیت، نام گذاری به نام های مذکور، صرفا ممنوع و حرام دانسته شده است.
وهابیت مدعی شده اند که مشرکان در ربوبیت، موحد بوده و تنها مشکل آنان، شرک در الوهیت می باشد. چنانکه محمد بن عبدالوهاب می نویسد:توحیدربوبی، مورد اقرار کافر و مسلمان است. ولی توحید الوهی، همان چیزی است که کافر را از مسلمان، متمایز می کند (یعنی توحید الوهی را فقط مسلمانان باور دارند). بدیگر سخن کفار نیز معتقد بودند خدای متعال، خالق، رازق و مدبر امور است.
حدیث ثقلین که به صورت متواتر در کتابهای اهلسنت و شیعه نقل شده است؛ یکی از دلائلی است که برای اثبات زنده بودن امام زمان(ع) مورد استناد قرار میگیرد.
برخی معتقدند: علم غیب منحصراً از آن خداوند است و او نیز گوشه ای از این علم را از طریق وحی به برخی از انبیای خود داده و غیر از انبیاء احدی از علم غیب برخوردار نیست، لذا نسبت دادن آن به غیر خدا از آنجا که موجب تساوی خداوند و غیر اوست، شرک محسوب میشود
غزوه بدر کبری از مهمترین غزوههای تاریخ اسلام است و ریشهیابی علل وقوع این رویداد پس از گذشت حدود یک و نیم هزاره از طلوع فجر اسلام، همچنان یکی از دغدغههای اصلی مورخان و اندیشمندان جهان اسلام است. سیره نویسان متقدم که نخستین شارحان غزوات پیامبرند، طراح اصلی این عملیات را شخص پیامبر اسلام میدانند. از نظر ایشان انگیزه سپاه اسلام از ورود به جنگ بدر، مصادره غنائم قابلتوجه کاروان قریش بوده است.
حلب، از شهرهای شمالی شامات، در زمان حضور ائمه(ع)، هیچ گاه مرکزی شیعی دانسته نمیشد؛ اما به تدریج، با حضور اسماعیلیه و خاندانهای شیعی و سادات، شیعیان در این مناطق پراکنده شدند. به قدرت رسیدن خاندان آلحمدان برای عالمان شیعی زمینۀ مناسبی پدیدآورد تا آموزههای شیعی را در این مناطق گسترش دهند. مهاجرت کلینی، نعمانی و سلامة بن محمد به همین دلیل بود. از کوششهای این گروه، تبیین موضوع غیبت و رفع حیرت از جامعۀ شیعی، در اوایل عصر غیبت کبری بود. کلام امامیان حلب، در این دوره، تحت تأثیر مکتب قم بود.
شناخت منافق از مومن یکی از مسائل مهم درجامعه مسلمین عصر رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) بود. شخص منافق به دلیل انجام امور ظاهری اسلام و شرکت در مراسمات مسلمین در ظاهر تفاوتی با شخص مومن ندارد و انسان به راحتی نمیتواند حکم به نفاق شخصی کند. شاید به همین دلیل بود که پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) آله فرمودند من از کافر بر امتم نمیترسم بلکه از منافق میترسم؛ زیرا شخص کافر هر چه در دل دارد اظهار و دشمنی خود را آشکار کرده است؛ اما شخص منافق دشمنی او در نهان است.
پیدایش فرقه «خوارج» که به ظاهردرجنگ «صفّین» شکل گرفت، زخم تازه ای برپیکر جامعه اسلامی بود. این گروه متعصب و پرخاش گر که نقاب تقوا و دین داری بر چهره داشت، با عقاید و باورهای عجیب و دور از منطق خود، همواره برای حکومت نو پای امام علی علیه السلام دردسر ساز بودند و با فتنه انگیزی های پی درپی، مشکلات زیادی برسر راه حاکمیتِ اسلام پدید آوردند؛ از این رو امام علیه السلام که آن ها را مردمی کم عقل وآلت دست شیطان می دانست، در مراحل مختلف، برخوردهای متفاوتی با آنان داشت و ضمن بیان نظر صریح اسلام در باره حکمیت و برخی مسایل دیگر، توانست گروهی بی غرض از این بی خردان را از سراشیبی سقوط نجات دهد، ولی دسته ای دیگر که هم چنان بر لجاجت و عصیان خود اصرار می ورزیدند، درنبردی سخت با سپاهیان اسلام، به هلاکت رسیدند و باقی ماندگان این گروه با هم فکری هم دستان خویش، توطئه قتل امیر مؤمنان علیه السلام را پی ریزی کردند و متأسفانه دراین توطئه شوم موفق شدند.