بی تردید، اگر کاروان اسیران نبود، دشمن پرونده کربلا را با هر وسیله ممکن از صفحه تاریخِ «تقابل حق و باطل» محو می کرد. دشمن که حکم جواز قتل امام حسین علیه السلام را صادر کرده بود و نواده پیامبر خدا را خارجی و آشوبگر معرفی نموده بود، بعد از این حادثه می کوشید تا پرونده آن را به طور كلي ببندد. بنابراین، اگر خطبه ها و عزاداری های اهل بیت علیهم السلام، به ویژه خطبه امام سجاد علیه السلام نبود، وقایع عاشورا در حافظه تاریخ ثبت نمی شد.
در یکی از جنگ ها، تیری به پای علی(علیه السلام) اصابت کرد به گونه ای که بیرون آوردنش دشوار می نمود. از این رو پیشنهاد شد به هنگام نماز که آن حضرت از خود غافل شده و غرق ارتباط با پروردگار است، تیر را بیرون آورند. پرسش اصلی مقاله این است که چنین رخدادی از سوی چه کسانی و با چه هدفی در قالب منقبت گزارش شده است؟
در منابع ديني به صلوات بر پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) و دعا براي رفعت درجه ايشان بسيار سفارش شده است. براساس روايات، اين کار منافع زيادي، مثل طهارت نفس، تکفير گناهان و سنگيني ميزان براي شخص دعاکننده و مصلِّي بهارمغان ميآورد. اما پرسش اين است که آيا خود پيامبر(صلی الله علیه و آله) نيز بهعنوان مدعوله و مصلَّيعليه از اين دعاها و صلواتها منتفع ميشود و درجه ايشان در سير صعودي افزايش مييابد يا خير؟ برخي با استناد به دلايل گوناگون معتقدند: پيامبر نفعي از اين دعاها و درودها نميبرد و ارتقاي وجودي آن حضرت در اثر اين ادعيه و صلواتها غيرممکن است.
دیدگاه مستشرقان به مسئله جانشینی امام یازدهم شیعیان را میتوان به سه رویکرد تقسیم کرد. برخی از آنان معتقدند که امام حسن عسکری(علیه السلام) فرزندی نداشته است و به همین خاطر معتقدند که ایشان جانشینی ندارد. عمده تکیه این رویکرد بر مدار شبهه عقیم بودن امام یازدهم برمیگردد. رویکرد دوم به جانشینی جعفربن علی معروف به جعفر کذاب اشاره دارد. رویکرد سوم اما به بحثی پردامنه در اندیشه سیاسی شیعه میپردازد که بسیار مورد توجه خاورشناسان واقع شده است. این رویکرد به اصل مسئله مهدویت میپردازد و عمدتاً نگاهی انتقادی و نادرست به آن دارد. این رویکرد، مهدویت به عنوان اصل جانشینی امام یازدهم را دارای ریشه اسطورهای و سیاسی دانسته و منشعب از سایر ادیان میداند.
با توجه به این نمونهها و گزارش مختصر از کیفیت روایت حدیث غدیر و ثبت و ضبط جریان غدیر توسط مورخان، محدثان، مفسران و ... به این نتیجه میرسیم که ادعای زیادی بودن حدیث غدیر توسط پیروان هوا گزافه گویی و توهینی است به صحابه، مورخان، محدثان، مفسران و ... اهل سنت که واقعه غدیر را گزارش کرده اند و تصریح نموده اند که پیامبر (ص) علی (ع) را به عنوان جانشین بعد از خود انتخاب کرد.
امامیه به امامت الاهی اهل بیت (علیهم السلام) باور دارند؛ این عقیده نظری آنان در میان کتابها و مقالات متعددی انعکاس یافته، اما تاکنون پژوهشی صورت نگرفته است که رفتارهای عملی و باورمندی عینی آنان در عصر حضور را درباره شئون، صفات و دیگر محورهای نظام امامت، در کانون توجه قرار دهد. بر اساس این کاستیها حتی خاورپژوهان یا دگراندیشان مذهبی نیز به این باور رسیدهاند که باورهای شیعه امامیه در دورههای متأخر از عصر حضور شکل گرفته یا تکامل یافته است.
ممکن است این سخن جناب ازغدی، به جهت بعید دانستن انجام چنین جنایاتی از صحابه باشد. در پاسخ باید گفت اقدامات صحابههایی همتراز شیخین نیز در جنایاتی شبیه به ماجرای کربلا، ثبت شده است...
موضوع سلاح امام عصر (عجل الله تعالی فرجه) در زمان ظهور و کیفیت مقابله با سلاحِ دشمنان، خصوصاً با عنایت به تجهیز دشمنان اسلام به سلاحهای مدرن و مخوف در قرون اخیر، اهمیتی ویژه پیدا کرده و علیرغم پاسخهایی که در قالب کتابها و مقالات متعدد و ... داده شده، همچنان ابهاماتی دارد و از اقناعکنندگی تام برخوردار نیست. این مقاله با نقد بیشتر دیدگاههای موجود در این زمینه، پرسش اساسی فوق را بر اساس تحلیل روایی و با تکیه بر روش تحقیقِ توصیفیتحلیلی، پاسخ میدهد و اثبات میکند که امام عصر(عجل الله تعالی فرجه) علاوه بر سلاحهایی که به عنوان میراث نبوت و ولایت به همراه خود دارد و نیز علاوه بر بهرهمندی از نصرت الاهی، از سلاحها و تجهیزات قدرتمند و مدرن هم، که همان سلاحهای شیعیان او است و قبل از ظهور برای ایشان آماده شده است، به منظور مقابله با سلاح دشمنان بهره خواهد برد.
از پيامبر گرامی (صلی الله علیه و آله) رواياتي نقل شده که در آنها از مشابهت حوادث امت اسلام با حوادث امتهاي پيشين سخن گفته شده است. اين روايات شهرت فراواني يافته و گويا علت آن تطبيقهاي گستردهاي است که از صدر اسلام تاکنون بهوسيله امامان معصوم(علیهم السلام)، صحابه و عالمان فريقين در اینباره صورت گرفته است. بهسبب جايگاه موضوع امامت در ميان شيعيان، بیشتر انطباقها در مصادر شيعي بر محور امامت است.
نویسنده در مقدمه کتاب با اشاره به تحریفهای عاشورا چنین مینویسد: «آنچه عاشورا را تهدید مىکند، تحریفهاى رایج و پذیرفتهشدهاى است که پیوسته از همدیگر میزایند و تا آنجا ادامه مییابند که «مقتل مظلوم» را به نفع «مسند ظالم» مصادره میکنند که اگر چنان شود دیگر سخن از «شهید صادق و معصوم» درد هیچ مظلومى را دوا نخواهد کرد، بلکه خوشایند ریاکاران بوده و تنها ستمگران را به کار خواهد آمد». وی سپس وظیفه دانشوران میداند که در برابر این تحریفها بایستند: «سوگمندانه دیربازى است که این تحریف بزرگ و گران، توسط برخى افراد ناآگاه، به عرصه واقعیتهاى کربلا راه یافته است؛ ازاینرو دانشوران دردآشنا را لازم است، تا دیر نشده در برابر این تحریفهاى زاینده و جسارت تحریفگران، کارى بکنند و...»