آنچه امروزه مشهور است، آن است که این لقب را برای توصیف امام رضا(علیه السلام) به کار میبرند، اما این لقب در بحار الانوار در «باب زیارة الإمام المستتر عن الأبصار الحاضر فی قلوب الأخیار المنتظر فی اللیل و النهار الحجة بن الحسن»، در زیارتی برای توصیف امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) نیز به کار رفته است: «... السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا شَمْسَ الشُّمُوسِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا مَهْدِیَّ الْأَرْضِ وَ مُبِیِّنَ عَیْنِ الْفَرْضِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا مَوْلَایَ یَا صَاحِبَ الزَّمَان...».
هر چند که به دلائل امنیتی و علل دیگر، شیعیان بسیاری از وجود فرزند پسری برای امام حسن عسکری(ع) – حتی بعد از شهادت حضرتشان – مطلع نبودند، اما آن حضرت با تدابیر حکیمانهای این موضوع را به اطلاع بزرگانی از شیعیان رساند و در برخی موارد، فرزندشان امام مهدی(عج) را نیز به آنان نشان دادند تا بعدها این خبر در میان شیعیان مطرح شده و حقیقت برایشان آشکار شود. نتیجه این اقدام نیز این بود که در همان سالهای ابتدایی بعد از رحلت امام یازدهم، جز اندکی از شیعیان، تمام آنها وجود چنین فرزندی را به عنوان امام دوازدهم پذیرفتند.
علاوه بر روایاتی که ناهی از عزاداری و نوحه سرایی می باشند، روایات فراوانی نیز در مشروعیت این مسائل وارد شده است. بر همین اساس باید راه جمعی بین این 2 دسته از روایات متعارض، بدست آورد.
روز بیست و چهارم ذی الحجه در تاریخ اسلام، روزی بسیار مهم و سرنوشت ساز است، روزی است که بر اثر یک حادثه کوچک، ولی بسیار عظیم و دارای اهمیت، یکی از آیات الهی بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شد. در اثر نزول همین آیه، پیامبر صلی الله علیه و آله […]
اهل سنّت در تفسیر آیهی اولی الامر گرفتار تشتّت و اختلاف آراء گستردهای شدهاند. برخی از آنان اصل دلالت آیه بر ولایت معصوم را پذیرفتهاند امّا در مصداقشناسی مسأله آراء پراکنده و جمعناپذیری دارند
: مراد از امروز در آیهی شریفه روز هجدهم ذی حجّه یعنی غدیر خم است. نزول آیهی شریفه در روز غدیر خم پس از معرّفی و اعلام ولایت امیر مؤمنان (علیه السّلام) در روایات مختلف شیعه و سنّی آمده است.[۲] بنابراین از نظر تاریخی و شأن نزول آیه ارتباط آن با امامت و ولایت حضرت علی (علیه السّلام) روشن است. به ویژه آنکه پس از نزول این آیه پیامبر فرمودند: «الله اکبر! بر اکمال دین و اتمام نعمت و خشنودی خدا به رسالت من و ولایت علی بعد از من»
در میان تمام فرمانهای الهی هیچ دستوری مانند مسئلهی خاندان پیامبر و امامت امیر مؤمنان از جهت اجرایی کم شانس نبود زیرا به جهت تعصّبات حاکم بر جامعهی آن عصر آمادگی پذیرش این مسئله وجود نداشت. امکان تمرّد از دستور حضرت وجود داشت. با اینکه به پیامبر اکرم دستوراتی دربارهی امیر مؤمنان میرسید حضرت همواره نگران بودند منافقینی که قرآن پیوسته از خطر آنها یاد میکند به بهانهی سپردن منصبها و امتیازات ویژه به خویشاوندان به تبلیغات منفی بپردازند
واژهی ولایت در معانی مختلفی چون مالک، آزاد کننده، نزدیک، همسایه، یاور، اولی و سزاوارتر به کاری و… به کار رفته است. لیکن لغتشناسان و فرهنگنامهها عمدتاً کلمهی ولایت و مشتقّات آن مانند مولی و ولی را به معنای سرپرستی، عهدهداری امور، سلطه، استیلا، رهبری و زمامداری معنا کردهاند.
شهاب الدّین همدانی از عمر بن الخطاب چنین نقل کرده است: «پیامبر (صلِّی الله علیه و آله و سلّم) علی (علیه السّلام) را به عنوان پیشوا نصب نموده و سپس فرمود: «مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ …»؛ «خدایا تو گواه من بر آنان هستی». عمر گفت: «ای رسول خدا! جوانی خوش سیما و نیک بوی در کنار من گفت: ای عمر! همانا پیامبر پیمانی بست که آن را نقض نمیکند جز کسی که مناق باشد». آنگاه پیامبر (صلِّی الله علیه و آله و سلّم) دست مرا گرفت و فرمود: «ای عمر! او جبرییل بود، نه انسان. او میخواست آنچه را که دربارهی علی (علیه السّلام) به شما گفتم تأکید کند»
فارغ از اینکه وظیفهی مردم چه بوده است؛ با بررسی اوضاع اجتماعی تا حدّی طبیعی مینماید که در این زمان شاهد اعتراض عموم مردم و استدلال آنها به این حادثهی مهمّ تاریخی نباشیم؛ زیرا آنان با توجّه به زمینههای قبلی، تلاش و استدلال خود را آب در هاون کوفتن میدانستند.