سه شنبه, ۴ اردیبهشت , ۱۴۰۳ Tuesday, 23 April , 2024 ساعت ×
گزارشی از کتاب: القَطرَه من بحار مناقب النبی و العِترَه
۱۶ آبان ۱۴۰۱ - ۱۲:۵۵
شناسه : 3008
8
معرفی کتاب کتاب: القطره من بحار مناقب النبیّ و العتره اثری حدیثی‌ _ کلامی است که در راستایِ بازخوانیِ فضائل اهل‌بیت علیهم السلام تألیف یافته است. ساختارِ سنتی، سازوارۀ نه‌چندان نظام‌مند، و اندک بودنِ دستاوردهایِ نوینِ علمیِ این کتاب، اگرچه معضل فرو غلتیدن در دورۀ تکرار را به همراه داشته، اما این تکرار، در جهتِ حفظ و تثبیتِ داشته‌های حدیثی، احیای روشِ کلامیِ اسلاف امامیه، و کاستن از ضریبِ اشتغالِ یک‌سویه به مباحثِ فقهیِ صِرف، به‌گونه‌ای هدفمند پیگیری شده است. علاوه بر ادای دِین به معصومان، تأکید بر لزوم توجه به معارف اهل بیت، و هشدار نسبت به‌ضرورت پیروی از ایشان را نیز می‌توان در فهرست انگیزۀ تألیف این اثر جای داد.
نویسنده : محمد علی موحدی
پ
پ

کتاب: القطره من بحار مناقب النبیّ و العتره اثری حدیثی‌ _ کلامی است که در راستایِ بازخوانیِ فضائل اهل‌بیت علیهم السلام تألیف یافته است. ساختارِ سنتی، سازوارۀ نه‌چندان نظام‌مند، و اندک بودنِ دستاوردهایِ نوینِ علمیِ این کتاب، اگرچه معضل فرو غلتیدن در دورۀ تکرار را به همراه داشته، اما این تکرار، در جهتِ حفظ و تثبیتِ داشته‌های حدیثی، احیای روشِ کلامیِ اسلاف امامیه، و کاستن از ضریبِ اشتغالِ یک‌سویه به مباحثِ فقهیِ صِرف، به‌گونه‌ای هدفمند پیگیری شده است. علاوه بر ادای دِین به معصومان، تأکید بر لزوم توجه به معارف اهل بیت، و هشدار نسبت به‌ضرورت پیروی از ایشان را نیز می‌توان در فهرست انگیزۀ تألیف این اثر جای داد.

این کتاب را آیت‌الله علامه سید احمد مستنبط (د.۱۳۹۹ هـ . ق) به زبان عربی در دو مجلد و با هدفِ گردآوری احادیثِ فضیلت معصومان علیهم السلام  به نگارش درآورده است. محتوایِ سرشار و ارزشمندِ کتاب‌ِ مذکور، از دانشِ وسیع مؤلف آن حکایت می‌کند. نویسندۀ این اثر با ارجاعات مکرر و متعدد به مصادرِ اصلیِ امامیه، احاطۀ علمی خود را بر میراث مکتوب امامی نشان داده است. علامه مستنبط در سال ۱۳۶۰ هجری قمری از تألیف این کتاب فراغت یافته است(۱)

شرح حال مؤلف

مؤلفِ کتاب القطره، علامه سید احمد مستنبط، از اندیشمندانِ شهیر نجف اشرف در قرن چهاردهم و امامِ جماعتِ عتبه مقدسۀ علویه بود.(۳)مرحوم آقابزرگ تهرانی، در الذریعه او را به‌اختصار «السیّد احمد بن رضی الموسوی المعروف بالمستنبط التبریزی، المعاصر»(۴) خوانده و زمان تولد او را حدود ۱۳۳۰ هـ . ق دانسته است.(۵) اما همو در کتابِ طبقات أعلام الشیعه و نقباء البشر فی القرن الرابع عشر، شرح حال علامه مستنبط را با دقت و حوصلۀ بیشتری نگاشته و سال تولد او را با دقت قابل‌توجهی ذکر کرده است:

هو السید أحمد بن السید رضی بن السید أحمد بن السید نصرالله بن السید حسین الموسوی الساوجی التبریزی، عالم مدرس، کان جده الأعلی السید حسین من أهل ساوج انتقل منها الی تبریز و تعاقب فیها أولاده و أحفاده الی الیوم و منهم علماء فضلاء، ولد المترجم بتبریز فی (۱۲ربیع‌الثانی ۱۳۲۵هـ)(۶)

بنابراین علامه مستنبط در تاریخ دوازدهم ربیع‌الثانی ۱۳۲۵ در تبریز متولد شده است. جد اعلای او آن‌چنان‌که ذکر شد، اهل ساوه بوده و ازآنجا به تبریز منتقل شده است. لذا شهرتِ تبریزیِ ساوجی در انتهای نامِ علامه مستنبط ازاین‌جهت است. آقابزرگ در الذریعه او را از سادات موسوی برشمرده است.(۷)

مؤلفِ القطره، دروسِ مقدماتی حوزه را نزد پدر و دیگر بزرگان در همان شهر فراگرفت. حدود بیست‌سالگی به درس خارج وارد شد و از محضر علامه میرزا صادق تبریزی بهره برد.(۸) سید احمد و برادر کوچک‌ترش سید نصرالله، در سال ۱۳۴۷ جهت تکمیل دروس خارج فقه و اصول از تبریز کوچ کردند. علامه سید احمد به نجف(۹) و برادرِ او به قم(۱۰) مهاجرت نمود. سید احمد محضر برجسته‌ترین استادان آن دیار را درک کرد. سید ابوالحسن اصفهانی، میرزاعلی ایروانی، میرزا محمدحسین نائینی و شیخ ضیاءالدین عراقی از جمله استادان فقه و اصول او بودند که در طبقات الشیعه از ایشان یاد شده است. وی با نگارش و گردآوری تقریرات برخی از استادان خود در فقه و اصول موفق به دریافت جایزه شد.(۱۱)هم‌چنین از برخی از همین بزرگان و نیز از شیخ عباس قمی، صاحب مفاتیح الجنان، و آقابزرگ تهرانی، صاحب الذریعه، مفتخر به اجازۀ نقل حدیث گردید.(۱۲) علامه مستنبط اگرچه در اخلاق محضرِ سید علی قاضی و آیت‌الله سید عبد الغفار مازندرانی را درک نمود،(۱۳) اما مشیِ حدیثی و پایمردیِ وی نسبت به مکتب کلامی اهل بیت علیهم السلام ، حاکی از فاصلۀ فکری او با برخی از آرای عرفانیِ سید علی قاضی است.

شیخ هادی امینی، علامه مستنبط را «از علمای بافضیلت، و از مجتهدین عالی‌رتبه، اهل تقوا و عبادت و اعمال صالح»(۱۴) می‌خوانَد و می‌نویسد:

در مدت اقامت خود در نجف به تألیف، تحقیق، عبادت و برپایی نماز جماعت مشغول بود و همواره از زهد و تقوای عالی و توفیق عبادت فراوان برخوردار بود..(۱۵)

ارادت خاصه به حضرات اهل بیت علیهم السلام  و اهتمام ویژه بر زیارت ایشان، از مشخصه‌های بارز علامه مستنبط بوده است. مجتهدی سیستانی از برخی از اهل وثوق نقل می‌کند که مرحوم مستنبط «اول کسی بود که در مدت چهل سال هر شب هنگام سحر به زیارت امیرالمؤمنین شرفیاب می‌شد، زیرا کلیددار حرم مطهر، آن مرحوم را بر خود مقدم داشته و کلید را به او می‌داد … [وی] در تمام عمر مقید بود شب‌های جمعه پیاده به زیارت امام حسین علیه السلام  مشرف شود…».(۱۶) این عالم بزرگ در آخرین سفر خود به کربلا در سال ۱۳۹۹، از نزدیک بودن وفات خود خبر داد و طبق خواستۀ او، وی را به نجف آوردند و در همان روز در نجف اشرف دار فانی را وداع گفت.(۱۷)

از سید احمد مستنبط آثار متعددی به چاپ رسیده است. آقابزرگ در الذریعه تنها از یک اثر او به نام ضیاء الصالحین نام می‌برد. در طبقات الشیعه نیز دو اثر دیگر او به نام‌های القطره و دلائل الحق نام برده شده است. اما رقم آثار او به‌مراتب بیش از این است. اینک فهرستی از آثار مؤلف عرضه می‌گردد.

 

وضعیت حاکم بر زمان تألیف اثر و انگیزۀ مؤلف از نگارش آن

سدۀ سیزدهم و چهاردهم هجری قمری، روزهای پر کشمشِ رویارویی سنت و مدرنیته را در حالی تجربه می‌کرد که حوزه‌های علمیۀ نجف و اصفهان به‌رغم مواجهه با نهضت ترجمه و ورود مسائلِ جدید، دست‌به‌گریبان تکرار بودند. با آغازِ قرن چهاردهم و شدت یافتن گرایش‌های فلسفی در حوزه‌های علمی شیعی و اوج‌گیریِ جهان‌نگریِ نو صدرایی در برخی از طبقات روحانیون از یک‌سو، و اشتغالِ عالمان امامی به مباحث فقهیِ صرف و حرکت همه‌جانبۀ برخی از بزرگان آن دوره در جادۀ یک‌طرفۀ اصولیون از سوی دیگر، ضرورتِ تثبیت و احیایِ داشته‌های حدیثی و خلقِ آثارِ جدید کلامی _ حدیثی را دوچندان می‌نمود.

در چنین روزگاری آیت‌الله علامه سید احمد مستنبط کتابِ القطره من بحار مناقب النبیّ و العتره را به زبان عربی و با هدفِ گردآوری احادیثِ فضیلت معصومان علیهم السلام  به نگارش درآورد تا ضمن حفظ و نشر مجموعه‌ای از احادیثِ فضائل اهل بیت علیهم السلام ، لزوم تمسک به معصومان و اتّباع از ایشان را گوشزد نموده و روحِ گرایش به کتاب و عترت را در جوامع علمی و دینیِ آن زمان تقویت نماید. ازاین‌رو، این کتاب در پی احیای مشی کلامی اسلاف امامیه و هم‌سو با مدرسۀ حدیثی و کلامی قم در سدۀ سوم و چهارم هجری و هم‌چنین الهام گرفته از روش فکری سید بن طاووس (د.۶۶۴) با ساختاری کاملاً سنتی و فارغ از دقت نظرهای متأخران در گردآوریِ حدیث، تدوین و تألیف یافته است. سازوارۀ نه‌چندان مدوّن این کتاب، اگرچه توفیقی در برون‌رفت از معضل پرملال و رخوتناک تکرار را به همراه نداشته، اما هشداری را با خود به ارمغان دارد که بر لزوم بازگشت به مشی اسلاف اصحاب امامیه تأکید می‌ورزد.

 

ساختار کتاب القطره

کتاب القطره از دو جلد متمایز و مشترک در موضوع شکل یافته است. علامه مستنبط در جلد یکم و در گفتاری با عنوانِ «مقدمۀ مؤلف»، پس از حمد الهی و توضیحاتی دیگر، سه مقدمۀ مفصل را ذکر کرده و سپس بخش‌های اصلی کتاب را به چهارده بخش تقسیم نموده است. هر بخش از جلد یکم این اثر، به مناقب یکی از معصومان علیهم السلام  به ترتیب از حضرت رسول اکرم تا حضرت حجه بن الحسن علیهم السلام  اختصاص یافته است. پس‌ازآن، در دو گفتار به مناقب سادات و شیعیان پرداخته شده و درنهایت بخش نهایی کتاب با عنوان خاتمه آورده شده است. مؤلف پس از اتمام نگارش جلد نخست این اثر و انتشار آن، _ مطابق آنچه خود در مقدمۀ جلد دوم نگاشته است _ به احادیث فراوان و زیبایی هم مضمون با کتاب خود برمی‌خورَد که آن احادیث را در جلد نخست اثر خود گرد نیاورده است. ازاین‌رو و به درخواست عالمانی که از او خواسته بودند تا این احادیث را نیز گردآوری نماید، به تألیف جلد دوم می‌پردازد. البته به نظر می‌رسد رؤیایی که او پس از تألیفِ جلد نخست کتاب خود دیده بود، در نگارش جلد دوم آن بی‌اثر نبوده است(۱۸)

صاحب القطره، در جلد دوم پس از بیان روایاتی در خصوص اسرار علم امامان، به تقریظاتی که دانشمندان بر جلد نخست اثر او نگاشته‌اند اشاره می‌نماید و متن آن تقریظات را ذکر می‌کند. سپس در گفتاری با عنوان «مقدمۀ مؤلف»، به انگیزۀ نگارش جلد دوم می‌پردازد و با تفصیلی قابل‌توجه، مباحث متعددی را پیرامون اهل بیت علیهم السلام  به نگارش درمی‌آورد. مؤلف محترم پس از بیان مقدمه در ساختاری مشابه با جلد نخست، جلد دوم کتاب را به چهارده قسمت تقسیم می‌نماید. اگرچه جلد اول و دوم این اثر به لحاظ ساختاری بسیار به هم شبیه‌اند، اما تفاوت‌های کوچکی نیز با هم دارند. نکات ذیل را می‌توان به‌عنوان تفاوت‌های ساختاریِ جلد نخست و جلد دوم در نظر گرفت:

۱ – جلد نخست دارای سه مقدمه، و جلد دوم دارای یک مقدمه است.

۲ – در جلد دوم، به خلافِ جلد نخست، بخش مستقلی به مناقب امام مجتبی علیه السلام  اختصاص نیافته و از مناقب این امام در فصلی ذیل یک بخش با عنوان مناقب مشترک امامین حسنین علیهما السلام  یاد شده است. در بخش دیگری از جلد دوم، به‌طور خاص به مناقب سیدالشهدا علیه السلام  پرداخته شده است.

۳ – در جلد دوم، در انتهای هر بخش، گفتاری با عنوانِ «پایانِ بخش» وجود دارد که مشتمل بر موضوعات مستقلی است. برای نمونه در پایان بخش اول جلد دوم، به فضیلت سادات گرامی و علویان، و در پایان بخش دهم جلد دوم، به تخمیس اشعار ابو‌نواس در مدح امام رضا پرداخته شده است.

۴ – در جلد نخست، دو بخش تحت عناوینِ «فضائل ذریۀ پاک پیامبر» و «فضائل دوستان و شیعیان اهل بیت» اختصاص یافته است که در جلد دوم این دو بخش در قالب فصلی از خاتمۀ بخش اول با عنوان «مناقب سادات گرامی و علویان» ذکر شده است.

بنابراین در مجموع کتاب القطره از سی‌وپنج بخش تشکیل یافته است:

بیست‌وهفت بخش پیرامون فضائل اختصاصی معصومان علیهم السلام : یک بخش ویژۀ امام مجتبی علیه السلام ، و سایر معصومان علیهم السلام  هرکدام دو بخش. (یک بخش در جلد اول و یک بخش در جلد دوم.)

یک بخش مشترک در بیان فضائل مشترک امامین حسنین علیهما السلام .

یک بخش تحت عنوان فضائل ذریۀ پاک پیامبر در جلد اول.

یک بخش تحت عنوان فضائل دوستان و شیعیان اهل بیت در جلد اول.

چهار گفتار به‌عنوان مقدمه. سه مقدمه در جلد نخست و یک مقدمه در جلد دوم.

بخشی مختص به بیان تقریظات عالمان بر جلد اول که در ابتدای جلد دوم آمده است.

 

محتوای کتاب القطره

همان‌گونه که از ساختار کتاب و هدف مؤلف توقع می‌رود، این کتاب مشتمل است بر احادیث، اشعار و گاهی بیانات مؤلف در فضائل و مناقب اهل بیت علیهم السلام . دربارۀ روش گردآوری و تنظیم مواد مندرج در متن این کتاب در گفتار بعدی سخن خواهیم گفت. در این گفتار به ‌اختصار، پیرامونِ محتوای بخش‌های مختلفِ این اثر سخن می‌گوییم.

مناقب پیامبر گرامی اسلام

 

در جلد نخست، ۶۴ حدیث و در جلد دوم، ۷۱ حدیث در این خصوص گنجانده شده است که در خاتمۀ این بخش از جلد دوم، ۲۹ حدیث در فضائل سادات و علویان آمده است.

مناقب حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام

در جلد اول، ۱۵۸ حدیث و در جلد دوم ۷۲ حدیث در این موضوع آمده است. این بخش از این اثر، مفصل‌ترین بخش آن حساب می‌شود.

فضائل حضرت فاطمۀ زهرا و فرزندان او از امام حسن مجتبی تا امام حسن عسکری علیهم السلام

در جلد اول، ۳۴ حدیث و در جلد دوم، ۲۳ حدیث در مناقب حضرت صدیقه آمده است. غیر از ۱۲ حدیثی که در فضائل مشترک امام حسن مجتبی و امام حسین علیه السلام  در جلد دوم گزارش شده است، در جلد اول ۲۰ حدیث و در جلد دوم ۲۶ حدیث به حضرت امام مجتبی اختصاص داده شده است. در خصوص فضائل سیدالشهدا علیه السلام ، در جلد اول ۲۵ حدیث، و در جلد دوم ۲۲ حدیث گردآوری شده است.

در خصوص سایر امامان، در هریک از دو جلد این اثر، احادیث متعددی با شرح و تفصیل بیان شده است. در جلد نخست، ۲۰ حدیث در فضائل امام سجاد، ۲۰ حدیث در فضائل حضرت امام باقر، ۴۵ حدیث در فضائل امام صادق، ۱۷ حدیث در فضائل امام کاظم، ۲۶ حدیث در فضائل امام رضا، ۱۷ حدیث در فضائل امام جواد، ۲۱ حدیث در فضائل امام هادی و ۱۷ حدیث در فضائل امام حسن عسکری علیهم السلام  ذکر شده است.

در جلد دوم نیز ۲۵ حدیث در فضائل امام سجاد، ۲۱ حدیث در فضائل حضرت امام باقر، ۳۶ حدیث در فضائل امام صادق، ۱۹ حدیث در فضائل امام کاظم، ۲۶ حدیث در فضائل امام رضا، ۱۶ حدیث در فضائل امام جواد، ۱۶ حدیث در فضائل امام هادی و ۱۹ حدیث در فضائل امام حسن عسکری علیهم السلام  ذکر شده است.

فضائل حضرت ولی‌عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف

در جلد نخست این اثر، ۱۲۰ حدیث در فضائل امام عصر و در جلد دوم، ۵۴ حدیث در همین راستا گردآوری شده است. محتوای ارزشمند این کتاب را در این باب می‌توان تحت عناوین کلی ذیل دسته‌بندی نمود:

مناقب ذریه و شیعیان خاندان پیامبر

در کتاب القطره مجموعاً ۱۸ حدیث در باب ذریۀ خاندان پیامبر و ۲۱ حدیث در مناقب شیعیان آن حضرات ذکر شده است که تماماً در جلد اول گزارش شده است. در خاتمۀ بخش نخستِ جلد دوم نیز، فصلی به مناقب سادات و علویان اختصاص یافته است.

 

روش مؤلف در تألیف کتاب

صاحب القطره، بخش‌های کتاب خود را بی‌هیچ مقدمه و توضیحی، با یک حدیث آغاز می‌کند. اگر مؤلف بخواهد کلامی را از خود، در شرح یا بیان یک حدیث بیاورد، با عبارتِ «قال المؤلف» آن را متمایز می‌کند. هرچند که مؤلف گاهی مضمون یک حدیث را بی‌آنکه به منبع و سند آن اشاره کند با عبارتِ «قال المؤلف» همراه کرده است(۱۹) گاهی نیز به مدارک، اسناد و منابع دیگر یک حدیث اشاره می‌نماید و اضافات سایر منابع بر روایت موردبحث خود را متذکر می‌شود.(۲۰)در موارد نادری نیز به روایات متعارض و نحوۀ جمع آن روایات می‌پردازد. برای نمونه در خصوص تعارض و جمع روایات مدت حکومت حضرت ولی‌عصر نکات سودمندی در بیان مؤلف آمده است(۲۱)

مؤلف در مواردی توضیحی کوتاه دربارۀ شخصیتی که از او در متن کتاب سخن به میان آورده، ارائه می‌نماید. برای نمونه در معرفی اسماعیل بن ابی الحسن عباد بن عباس الطالقانی، المعروف بالصاحب، می‌نویسد: «او شیعه‌ای فاضل و دانشمند و عالم به علم کلام بود.»(۲۲)

چنانچه حدیثِ موردنظر مؤلف در چندین کتاب گرد آمده باشد، پیش از ذکر متن حدیث، منابع آن با ذکر نام مؤلف و نام کتاب آورده می‌شود.(۲۳)هرچند گاهی نیز روایات موردبحث مؤلف بدون ذکر منبع و نویسندۀ آن ذکر شده است.(۲۴)گاهی نیز به ذکر نام مؤلف اکتفا شده و به نام منبع اشاره نشده است.(۲۵) لذا روش واحدی در ارائۀ احادیث از این حیث در تمام این اثر دیده نمی‌شود. هرچند که بیشتر ارجاعات با ذکر نام نویسنده یا نام کتاب همراه است.

اگرچه علامه مستنبط در گزارش متن احادیث دقت قابل‌توجهی داشته و معمولاً از مصادر اصلی بهره می‌جسته است، اما ممکن است از پاره‌ای شواهد چنین برآید که وی احادیث متقدمین را باواسطۀ منابعِ فرعی متأخران نقل کرده است. برای نمونه وی حدیثی از کمال‌الدین مرحوم صدوق را با متنی متفاوت نسبت به مصدر اصلی و حتی بحارالانوار گزارش نموده که تنها با متنِ منقول از مدینه المعاجزِ علامه بحرانی سازگاری دارد.(۲۶) این امر می‌تواند احتمال بهره‌گیری وی از مصادر واسطه را تقویت نماید.

تقطیع نکردن احادیث و ذکر دقیق متن روایات، از دیگر ویژگی‌های این کتاب است. گاهی ادامۀ یک حدیث باآنکه ارتباط بسیار کمی با صدر حدیث و غرض مؤلف از ذکر آن دارد، آورده می‌شود. برای نمونه سفارش امام صادق علیه السلام  به شیعیان به رعایت برخی امور اخلاقی در انتهای روایتی که غرض مؤلف از ذکر آن بیان شناخت حق اهل بیت است، از جمله مواردی است که حاکی از مشی نویسنده در عدم تقطیع روایات است.‌(۲۷)هرچند که در موارد نادری به سبب مصالحی از ذکر کامل روایت پرهیز شده است. برای نمونه در خصوص خلفای اول و دوم در زمان ظهور حضرت ولی‌عصر، قسمتی از حدیث موردنظر ذکر نشده است(۲۸)

اگرچه همت مؤلف در این کتاب بر گزارش دهی دقیق از مصادر است، اما گاهی میان نسخۀ موجود از یک کتاب و گزارش علامه مستنبط در القطره تفاوت‌های کوچکی دیده می‌شود. برای نمونه در حدیث ۱۵۸ در جلد اول که به مناقب حضرت امیرالمؤمنین اختصاص دارد، عبارتِ «فاطمه فرمود: ‹من مقصود از شجرۀ طیبه هستم که همواره ثمره و میوه‌های گوارا می‌دهد.› علی فرمود: ‹و من گفتگو کننده با آن اژدها هستم.›»(۲۹)در مصدر اصلی حدیث، یعنی فضائل شاذان بن جبرئیل، موجود نیست.(۳۰) به نظر می‌رسد نسخۀ در اختیار مؤلف، با نسخۀ منتشر یافته از این کتاب تفاوت داشته است.

 

 

پینوشتها:

(۱)- دانشجوی دکتری کلام اسلامی دانشگاه قمmovahhedi85@yahoo.com

(۲)- طباطبایی، عبد العزیز _ طباطبایی بهبهانی، محمد _ آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات أعلام الشیعه و هو نقباء البشر فی القرن الرابع عشر، ۱/۱۰۰٫

(۳)- احمدیان، مینا _ محدث‌زاده، حسین _ عباسی، حبیب‌الله _ نصیری، محمد رضا، اثر آفرینان، ۵/۲۳۰٫

(۴)- آقا بزرگ تهرانی، محمد محسن، الذریعه الی تصانیف الشیعه، ۲۰/۱۴۰٫

(۵)- همان.

(۶)- طباطبایی، عبد العزیز _ طباطبایی بهبهانی، محمد _ آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، همان.

(۷)- الطهرانی، همان.

(۸)- همان.

(۹)- همان.

(۱۰)- احمدیان، مینا _ محدث‌زاده، حسین _ عباسی، حبیب‌الله _ احمدیان، مینا _ محدث‌زاده، حسین _ نصیری، محمد رضا، همان.

(۱۱)- طباطبایی، عبد العزیز _ طباطبایی بهبهانی، محمد _ آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، همان.

(۱۲)- همان.

(۱۳)- احمدیان، مینا _ محدث زاده، حسین _ عباسی، حبیب‌الله _ احمدیان، مینا _ محدث زاده، حسین _ نصیری، محمد رضا، همان.

(۱۴)- الامینی، محمد هادی، معجم رجال الفکر و الأدب فی النجف خلال الف عام، ۳/۱۱۹۸٫

(۱۵)- همان.

(۱۶)- مستنبط، احمد، القطره، مقدمۀ جلد نخست نوشتۀ مجتهدی سیستانی، سید مرتضی، ص ۲۵٫

(۱۷)- همان.

(۱۸)- مستنبط، سید احمد، همان.

(۱۹)- برای نمونه ر.ک: مستنبط، سید احمد، همان، ۱/۷۹٫

(۲۰)- همان، ۱/۸۵٫

(۲۱)- همان، ۲/۸۲۵٫

(۲۲)- همان، ۱/۳۸۶٫

(۲۳)- همان، ۱/۳۵۷٫

(۲۴)- برای نمونه ر.ک: همان، ۱/۴۶۹، ح ۳۲۰٫

(۲۵)- برای نمونه ر.ک: همان، ۱/۶۱۴٫

(۲۶)- ر.ک: ابن بایویه، محمد بن علی، کمال الدین، ۲/۳۸۴؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ۵۲/۲۴؛ بحرانی، سید هاشم، مدینه المعاجز، ۷/۶۰۶؛ مستنبط، سید احمد، همان، ۲/۷۸۸٫

(۲۷)- برای نمونه ر.ک: همان، ۱/۸۴٫

(۲۸)- برای نمونه ر.ک: همان، ۱/۸۰۵٫

(۲۹)- همان، ۱/۳۶۴٫

(۳۰)- ر.ک: شاذان بن جبرئیل، سدید‌الدین القمی، الفضائل، ص ۸۰٫

 

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.