دیدار نماینده آیت الله العظمی سیستانی با مدیران و اساتید بنیاد بین المللی امامت تعاملات اجتماعی مطلوب در آموزه های امام رضا(ع) با تأکید بر نامه حضرت به عبد العظیم حسنی(ع) برگزاری دورههای مرکز تخصصی امام شناسی جلسه هماندیشی معاون پرورشی و فرهنگی وزیر آموزشوپرورش با مسئولان دفتر تبلیغات اسلامی و مؤسسات همکار تحلیلی از یادکرد حضرت حمزه (ع) در سنت پیامبر اکرم و اهل بیت (ع) و کارکردهای آن در عصر معصومان واکاوی چرایی همتایی حمزه بن عبد المطلب (س) و جعفر بن ابی طالب (س) در کلام اهل بیت (ع) گونه شناسی ادله نقلی مورد استناد هر امام بر امامت خویش همگامی بهائیت ایران با وهابیت در تخریب قبور ائمّة بقیع (ع) فضیلت بقیع و سیره پیامبر و اهل بیت (علیهم السلام) و صحابه و تابعین در زیارت آن
پرسش کلیدی در پاسخ به این شبهه آن است که آیا این خطبه به درستی به امیرمومنان نسبت داده شده است؟ یا فرد دیگری به نام خيثمه قائل آن است؟ برخی مصدر این خطبه را منابع تاریخی اهل سنت از جمله طبری می دانند که سید رضی از آن نقل نموده است.
اصل تقیّه (dissimulation) به عنوان یکی از باورهای اسلامی است که علاوه بر اینکه ادلۀ آن را میتوان از میان آیات و روایات در کتابهای معتبر فریقین ثابت نمود؛ با عقل سلیم نیز سازگار است. موضوعی که با نگرش به همه سویههای آن، بیگمان مصلحتش آشکار میشود.
اهل سنت برای حُسن روابط میان اهل بیت و خلفاء به احادیثی استناد می کنند، از جمله حدیث منسوب به امام صادق علیه السلام که فرمودند: «انّ ابابکر ولدنی مرتین؛ من از ابوبکر دو بار متولد شدم» آنان بر اساس حدیث مذکور مدعی هستند که مادر امام صادق علیه السلام هم از طرف پدر و هم از طرف مادر، نسبش به ابوبکر می رسد؛
ارتباط اهلبیت علیهم السلام با قیامهای شیعیان یا شیعی عصر حضور است. سؤال اصلی این است که آیا این قیامها، تأیید اهلبیت علیهم السلام را داشته و مشروع بوده یا قیامهای سربهخود و بدون اذن و مبنا بوده است؟
اعتقاد به جبر از مهمترین چالشهای کلامی است که در نیمه دوم سدۀ اول هجری از سوی معاویه در اسلام پایهگذاری شد و خلفای اموی در جهت ترویج آن کوشیدند. در برابر، مکتب تشیع از مخالفان سرسخت جبرگرایی بوده و به رهبری امامان اهلبیت(ع) همواره با این اعتقاد باطل جنگیده است؛
در روزهای گذشته شاهد سخنانی از برخی علمای اهل سنت بوده ایم که مدعی «امیرالمؤمنین» خواندن مولوی عبدالحمید بوده اند. در اینجا این سؤال به وجود می آید که آیا کاربرد این لقب برای افراد مختلف جایز است؟
پس از واقعه کربلا، اندیشه برائت به گونه های مختلفی ظهور پیدا کرد و این مسئله اندک اندک جریان ساز شده و به طور مشخص شهر کوفه، مرکزی برای گسترش اندیشه برائت شد.
كتاب «الشيعة، شبهات و ردود»، تأليف آيت اللّه مكارم شيرازى، در سال 1426 ق و به زبان عربى مىباشد. با توجه به قوت گرفتن طالبان (پيروان آيين وهابيت و سلفىگرى) در عالم كه تأثير سياستهاى سلطه طلبانه آمريكا بر همه عالم خصوصا جهان اسلام مىباشد، شبهات بىريشهاى عليه شيعه راه افتاده كه اين دسته همواره به تبليغ آنها پرداخته و باعث جدايى امت اسلامى از همديگر شدهاند. مؤلف در اين كتاب به طور دقيق و عالمانه در صدد پاسخ به شبهات مذكور برآمده است.
تا کنون در تاریخ چنین موردی را نیافته ایم که حکمی در زمان یک امام و در شرایط عادی، حلال بوده و - در همان شرایط - در زمان امامی دیگر حرام شده باشد، و یا حکم حرامی به حلال تغییر یافته باشد.[1] بلکه امکان این مساله با وجود روایت «حلال محمد حلال الی یوم القیامة و حرامه حرام الی یوم القیامة»، بسیار بعید و حتی محال به نظر میرسد. چه اینکه امامان معصوم علیهم السلام جانشینان به حق رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و ادامه دهنده راه و مسیر آن بزرگوار بوده و هستند
همه شیعیان و گروهی از اهل سنت - با استناد به دلایل نقلی - بر آنند که پدر و مادر و اجداد هیچیک از پیامبران مشرک و بتپرست نبوده، بلکه همه آنان موحد و خداپرست بودند.