ماه ذی الحجة یکی از ماه های باعظمت و باشکوه در میان سال بوده و به جهت داشتن مناسبتهای مهم در موضوع امامت و ولایت اهل بیت علیهم السلام به ماه ولایت شناخته میشود.
یکی از این مناسبتها روز عید غدیر خم است که بزرگترین عید اسلام و مهمترین دلیل بر ولایت و امامت اهل بیت علیهم السلام است. عظمت این روز باعث شده که بسیاری از مناسبتهای قبل و بعد آن کمرنگ دیده شود و یا حتی دیده نشود.
یکی از این مناسبتها روز مباهله است. مباهله یعنی نفرین کردن دو نفر یا دو گروه و خدا را در این میان خواندن که اگر حق با یک طرف است طرف دیگر مورد عذاب و نفرین پروردگار قرار گیرد. مباهله در عصر پیامبر و با حضور نصارای نجران صورت گرفته و بین پیامبر و ایشان رخ داده است .
مباهله پیش از اسلام نیز سابقه دیرینی داشته به گونهای که مسیحیان نجران از این برنامه کاملاً مطلع بودند به همین جهت با نزول آیه ۶۱ سوره آل عمران و دعوت خدا به مباهله در ابتدای کار کاملاً پذیرفتند. این واقعه از مهمترین اتفاق هایی ماه ذی الحجة است که در نزد مردم کمتر به بزرگی یاد می شود در حالی که می توان آن را عیدی بزرگ برای شیعیان برشمرد.
در روایات اهل بیت علیهم السلام به مباهله بسیار اهتمام ورزیده شده و مباهله را یکی از بزرگترین دلیل بر حقانیت اهل بیت علیهم السلام معرفی کردهاند. ماجرای مباهله از چند سو بر حقانیت اهل بیت دلالت آشکار دارد؛
از سوی اول خدای متعال به پیامبر دستور میدهد که فرزندانش، زنانش و نفسش را با خود بیاورد. رسول خدا صلی الله علیه و آله با عمل خود این آیه را تفسیر فرموده است. ایشان در میان امت گسترده خود و از میان زنان و مردان جامعه، تنها اهل بیت خود علیهم السلام یعنی امام حسن و امام حسین، حضرت زهرا و امیر مومنان سلام الله علیهم اجمعین را با خود به وعده گاه مباهله میبرد و نشان میدهد که مصداق فرزندان پیامبر کسی جز امام حسن و امام حسین نیست و مصداق زنان پیامبر کسی جز فاطمه زهرا سلام الله علیها نیست و مصداق نفس پیامبر کسی جز امیر مومنان سلام الله علیه نیست.
از سوی دوم پیامبر خدا در مواجهه با نصارای نجران با انکار رسالت الهی خویش مواجه شده است و در برابر این انکار، خدای متعال او را به مباهله خوانده است . ورطهای که بناست حقانیت رسول خدا اثبات شود. در چنین موقعیتی حساس که رسول خدا آبروی خویش را به آوردگاه مباهله میبرد به کسانی نیازمند است که در کنار او دارای مقام استجابت دعا باشند.
در روایات فریقین وارد شده آن زمانی که پیامبر اهل بیت خود را با خود همراه کرد وقتی به میعاد مباهله رسیدند به آنان فرمود «اذا دعوتُ فأمِّنوا» (تفسیر مفاتیح الغیب، فخر رازی، ۸/۲۴۷؛ بحار الانوار، ج۲۱/۳۴۴) یعنی وقتی من نفرین کردم شما آمین بگویید. از آنجا که رسول خدا در اجابت دعا نیازی به دیگری ندارد وجهی برای گفتن این جمله نیست مگر آنکه آنان نیز در مقام استجابت دعا با پیامبر همانند و مشابه باشد. بنابراین بر اساس این استنباط از این جمله میتوان دریافت که اهل بیت پیامبر علیهم السلام در محضر پروردگار همانند خود پیامبر صلی الله علیه و آله دارای مقام استجابت دعا هستند.
از سوی سوم وقتی رسول خدا با انکار نصارای نجران مواجه میشود و برای اثبات رسالت خود به مباهله میرود. از آنجا که مباهله ورطه مهم برای اثبات حقانیت پیامبر است بهترین و والاترین و رفیعترین افراد را با خود میبرد. به عبارت دیگر اگر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم برتر از اهل بیت خود در پیشگاه خداوند سراغ میداشت حتماً آنان را به مباهله میآورد چراکه رسول خدا در حالتی قرار گرفته که به همراه خود بهترین افراد امت را میبرد.
از این رو اگر برتر از اهل بیت در امت وجود داشته و پیامبر آنان را با خود به مباهله نبرده است یعنی کار قبیحی مرتکب شده و افراد برتر را فروگذاشته و غیر برتر را با خود برده است. از آنجا که رسول خدا دارای رفتار معصومانه است به یقین از میان امت خود و همسران خود برتر از این افراد ندیده است و این واقعه نشان از افضلیت و برتری اهل بیت علیهم السلام بر سایر مردمان عصر خویش است.
به یقین برترین مردم در جامعه باید پیشوای جامعه شوند چرا که لازمه پیشوا شدن فرد غیر برتر، رجوع عالم به جاهل است و عقل چنین مراجعهای را نامعقول و قبیح میداند. از اینرو واقعه مباهله و آوردن اهل بیت به این جایگاه نشانی از رهبری اهل بیت علیهم السلام بعد از رسول خدا است و شاهدی بر نادرستی خلافت دیگران است. کسانی که شایسته نبودند در مباهله همراه با پیامبر باشند پس از پیامبر نیز نمی توانند زمام امور دین پیامبر را بر عهده بگیرند.
از سوی چهارم واژگانی که خداوند برای خاندان پیامبر به کار برده شگفتآمیز است. خداوند امام حسن و امام حسین علیهما السلام را که فرزندان علی بن ابی طالب علیهما السلام هستند و به واسطه مادر به پیامبر منسوب شده اند پسران پیامبر معرفی کرده است. به یقین این افتخاری بزرگ است که امام حسن و امام حسین و به تبع ایشان فرزندانشان فرزندان رسول خدا صلی الله علیه و آله شمرده شوند. بارها و بارها اهل بیت نسبت به فرزندی ایشان با پیامبر مورد تخطئه قرار گرفتند و مخالفان، آنان را صرفاً فرزندان امیرمؤمنان میدانستند نه پیامبر ولی در برابر امامان خود را فرزند پیامبر معرفی کرده و بر این موضوع تأکید بسیار داشتهاند. از اینرو یکی از آیاتی که امامان علیهم السلام به آن استدلال کردهاند بر اینکه فرزندی پیامبر استحقاقشان هست و عنوان درست و شایستهای است همین آیه است.
عنوان دوم تعبیر نساء برای حضرت زهرا سلام الله علیها که تعجب انگیز است. خداوند در آیه ۶۱ سوره آل عمران تعبیر نساء را بیان کرده اما رسول خدا به جای آوردن همسران خود، دختر خود را با خود همراه ساخته است. گفتنی است که به کار رفتن واژه نساء برای دختران در قرآن رایج بوده (بقره:۴۹/ اعراف: ۱۴۱؛ ابراهیم:۶)و کاربرد آن برای صدیقه طاهره سلام الله علیها اشکالی ایجاد نمیکند اما میتوانست یکی از زنان پیامبر مصداق واژه نساء باشد. ولی رسول خدا با آوردن دخترشان نشان داد که هیچ یک از زنان خود استحقاق ورود به این عرصه را ندارند. با تحقیق بیشتر می توان دریافت که واژه نسائنا نشان می دهد زنانی باید به عرصه مباهله بیایند که به شخص پیامبر نسبتی ناگسستنی دارند و کسی جز حضرت زهرا سلام الله علیها اینگونه نبود. اما همسران پیامبر کسانی هستند که با اجرای صیغه طلاق از پیامبر دور گردیده و نسبت آنها با پیامبر زائل خواهد شد.
مهمترین واژه این آیه تعبیر انفسناست قرنهاست که شیعه در برابر مخالفان خود برای اثبات امامت و ولایت و حقانیت امیر مومنان صلوات الله علیه به این آیه و به واژه انفسنا استدلال کرده است. استدلال شیعه هم در پی استدلالهای فراوان امامان معصوم علیهم السلام است که به این آیه در موقعیتهای مختلف استدلال کردهاند. (عیون اخبار الرضا، ۱ /۸۴و۲۳۱؛ الخصال، ج۲/ ۵۷۶) از آنجا که ممکن نیست یک فردی خودش را به منطقه ای ببرد و چنین دستوری از سوی گوینده حکیم دانا، شایسته و پذیرفته شده نیست نمیتواند مصداق واژه انفس، شخص رسول خدا باشد چون لازمه اش این است که رسول خدا خود را به همآوردگاه مباهله ببرد.
بنابراین گفتگو بر این است که مصداق انفسنا چه کسی است .از آنجا که بر طبق روایات فراوان شیعه و اهل تسنن(مسند احمد حنبل، ۳/ ۱۶۰؛ صحیح مسلم، ۴/ ۱۸۷۱؛ تفسیر طبری،۳/ ۲۰۹؛ تفسیر ثعلبی، ۳/ ۸۵؛ تفسیر عیاشی،۱/ ۱۷۶؛ کافی، ۸/ ۳۱۷) پیامبر فقط چهار نفر را با خود به وعدهگاه مباهله آورد کسی جز امیر مومنان صلوات الله علیه نمیتواند مصداق انفسنا باشد.
انفس هر چند که جمع نفس هست اما به قرینه فعل رسول خدا تنها یک مصداق دارد و آن شخص امیر مومنان علیه السلام است .نفس در واژگان عرب به معانی مختلفی میآید که در اینجا معنای مورد اتفاق شیعه و برخی از اهل تسنن ذات شخص و خود شخص است (قاموس قرآن، ۷/ ۹۳) که در این آیه نفس به معنای شبیه و نظیر و مثل و مانند(اطیب البیان، ۳/ ۲۳۰) نیز آمده است.
مستند به این واژه، شیعیان به تبع امامانشان معتقدند امیرمؤمنان در مقامات، شئون، کمالات و مناصب الهی همانند پیامبر است به جز آنچه که قرآن و سنت تخصیص زده است همانند نبوت و رسالت. از این رو میتوان امیرمؤمنان علیه السلام را تالی تلو پیامبر معرفی کرد و او را شریک در مقامات و مناصب پیامبر دانست. با این توضیح میتوان گفت بزرگترین دلیل بر اثبات مناصب، مقامات و کمالات امیرمؤمنان سلام الله علیه آیه مباهله است . مباهله بزرگترين حادثهای است که معاصر رخداد غدیر خم ولایت امیر مومنان سلام الله علیه و همانندی با پیامبر در کمالات و مناصب الهی را اثبات می کند.
بنابراین میتوان مباهله را همانند غدیر عیدی بزرگ شمرد و بر پیروان امامت و ولایت لازم است اهتمام به این امر مهم و بزرگداشت چنین روز تاریخی و تشویق و ترغیب جامعه به شناخت و بزرگداشت این واقعه مهم.
گزارشی جامع از جریان مباهله و اثبات حقانیت اهل بیت علیهم السلام
آیا صحیح است که پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله)، معاویه را نفرین کرده است؟
سلام استاد خدا خیرتون بده و ان شاءالله همیشه در یاری حق و دفاع از حق موفق باشید خداوند به شما و ما در عرصه حق زبانی گویا لین و نافذ عنایت کنند ان شاءالله