حضرت ام کلثوم – ازدواجی دروغین همراه با ادعایی دروغین!؟
در یک روز تعطیل مشغول مطالعه اخبار و اتفاقات افتاده در اطراف بودم.
در همین هنگام با خبری مواجه شدم که برای من جالب به نظر رسید و من را به یاد مباحثی انداخت که شاید برای شما نیز جذاب باشد.
در یکی از سایت های خبری گزارشی پیرامون یک قتل و کشته شدن فردی به دست دامادش نوشته شده بود.
در تیتر آن خبر زده شده بود پدر زنی که به دست دامادش به قتل رسید!
در ادامه گزارش به اختلاف مالی که بین داماد و پدر خانم او وجود داشت اشاره شده و
در آخر چگونگی کشته شدن آن شخص به سبب این اختلاف مالی صحبت شده بود.
آنچه که در خواندن این گزارش توجه من را جلب نمود و یادآور شد این مطلب است که با توجه به آگاهی و فهمی که در جامعه امروز بشری وجود دارد
و همچنین با توجه به رسانه های موجود و توجه دادن آنان به اخبار های مختلف در اطراف و نقاط گوناگون،
چگونه باز عدهای به دنبال بیان استدلال های بیهوده و سست می روند تا نظرات بی پایه و اساس خود را به دیگران القا کنند!!!
در جوامع اسلامی امروزه عدهای در تلاش هستند که رابطه اعتراض گونه امیرمومنان علی علیه السلام در مقابل خلفای سه گانه
را برعکس نشان داده و روابط حضرت با آنان را یک نوع رابطه صمیمانه و دوستانه معرفی کنند.
یکی از دلایلی که اصرار کنندگان بر روابط رضایت گونه امیرمومنان علی علیه السلام با خلافت خلفا
به خصوص خلیفه دوم یعنی عمر بن خطاب بیان نموده اند، ازدواج حضرت ام کلثوم سلام الله علیها با عمر بن خطاب است.
در حقیقت هدف بیان کنندگان شبهه این است که بگویند حضرت علی علیه السلام با خلافت عمر بن خطاب مخالف نبوده
بلکه رابطه آنان پدر خانم و دامادی است که این رابطه حکایت از ارتباط صمیمانه آنان می کند
و این رابطه صمیمانه حاکی از رضایت حضرت علی علیه السلام از خلافت عمر بن خطاب است!
آیا به راستی می توان از یک رابطه سببی ساده به مانند پدر خانم و دامادی به این نتیجه رسید
که دو نفر با یکدیگر هیچ گونه مشکلی نداشته
و روابط آنان خوش و خرّم و صمیمانه بوده است!؟
آیا حقیقتا چنین سخنانی بر خلاف فهم بالای امروز جامعه بشری نخواهد بود!؟
به نظر شما آیا استدلالی از این سست تر برای چنین ادعایی که دلایل و شواهد مخالف فراوانی برای آن بیان شده، وجود دارد!؟
نسبت به شبهه اهل سنت مبنی بر ازدواج حضرت ام کلثوم سلام الله علیها پاسخ های زیاد و مفصلی بیان شده است
که به برخی از آنان به صورت اختصار اشاره خواهد شد:
پاسخ اول:
اقوال گوناگونی و متناقضی نسبت به این ازدواج بیان شده است
که استدلال بر آن را مشکل می سازد:
نسبت به ازدواج حضرت ام کلثوم سلام الله علیها دختر حضرت علی علیه السلام با عمر بن خطاب اقوال مختلفی وجود دارد
که با توجه به این اختلاف باید گفت خود اصل ازدواج قابل اثبات نخواهد بود و محل بحث است.
با وجود اختلاف در خود ازدواج یقینا نوبت به اثبات پیامدهای آن نخواهد رسید.
الف) ازدواج عمر بن خطاب با ام کلثوم دختر ابوبکر:
یکی از دیدگاه های بیان شده نسبت به ام کلثومی که با عمر بن خطاب ازدواج نموده این است
که در حقیقت او دختر ابوبکر و ربیبه یعنی دختر خوانده امیرالمومنین علیه السلام به شمار می آمده است. (مرعشی نجفی، شرح احقاق الحق، ج ۳، ص ۳۱۵)
محیالدین نووی، مهمترین شارح صحیح مسلم نیز در کتاب تهذیب الاسماء میگوید عمر با ام کلثوم دختر ابوبکر ازدواج کرده است!
(نووی، یحیی بن شرف، تهذیب الاسماء واللغات، ج۲، ص۳۶۹)
ب) نفی ازدواج ام کلثوم با عمر بن خطاب:
دلایل و اقوالی وجود دارد که به طور کلی این ازدواج را نفی می سازد:
در پاسخ به اهل سنت گفته می شود:
- این ازدواج در مهمترین کتب اهل سنت یعنی صحیح بخاری و صحیح مسلم که نزد اهل سنت معتبرترین کتاب ها بعد از قرآن بوده، بیان نشده است. همچنین هیچ یک از صحاح شش گانه اهل سنت ازدواج ام کلثوم را با عمر بن خطاب را ذکر نکرده و برخی از مسندهای معتبر نزد اهل سنت، مانند: مسند احمد بن حنبل نیز این رویداد را بیان نکرده اند.
- تنها برخی از منابع تاریخی و روایی اهل سنت، مانند: طبقات ابن سعدو المستدرک حاکم نیشابوری ازدواج ام کلثوم با خلیفه دوم را مطرح نموده اند که روایات آن کتاب ها از نظر سند و دلالت قابل قبول نیست. براساس مبانی رجالی اهل سنت، راویان آن، متهم به صفات کذّاب، وضّاع، ضعیف و مدلَّس هستند؛ لذا براساس منابع اهل سنت، موضوع ازدواج ام کلثوم با عمر بن خطاب به لحاظ سندی فاقد اعتبار و ارزش است. (سید علی میلانی، ازدواج ام کلثوم با عمر بررسی و نقد)
نسبت به دلالت این نقل ها باید گفت تعارضات و تشویش هایی در آن ها وجود دارد به گونه ای که برخی از نقل ها دیگری را تکذیب می کنند
به عنوان مثال در برخی نقلها این گونه آمده است که وقتی عمر به خواستگاری ام کلثوم آمد،
علی علیه السلام مسئله کوچکی سن ام کلثوم را مطرح نمودند و در برخی نقلها آمده که حضرت فرمودند:
«من او را برای فرزندان برادرم جعفر بن ابی طالب نگه داشته ام».
در نقل دیگری بیان شده که علی علیه السلام بدون درنگ ام کلثوم را نزد عمر فرستاد تا او را نگاه کنند.
همچنین نسبت به ازدواج پس از عمر، سن ازدواج ام کلثوم، مقدار مهریه ام کلثوم، فرزندان ام کلثوم،
تاریخ وفات و خواننده نماز بر جنازه او تعارضات دیگری وجود دارد.
اضافه بر آنچه بیان شد، نسبت به شیعیان گفته می شود:
برخی از عالمان شیعه اصل ماجرای ازدواج را انکار کردهاند.
به گونه ای که آقا بزرگ تهرانی در کتاب الذریعه چندین کتاب مستقل را که در رد این ازدواج نوشته شده نام میبرد.
شیخ مفید در المسائل السرویه (ص۸۶) میگوید:
حدیث در باب تزویج ام کلثوم ثابت نیست و زبیر بن بکار که آن را روایت کرده فردی متهم و دشمن امیرمومنان علیه السلام بوده است.
ابن شهرآشوب در کتاب المناقب (ج۳، ص۱۸۹) از قول ابومحمد نوبختی میگوید:
عقد صورت گرفت اما ام کلثوم کوچک بود. وی صبر کرد تا بزرگ شود ولی عمر قبل از وقوع زفاف مُرد.
ج) ازدواج از روی اجبار و تقیه:
برخی از عالمان دینی که ازدواج را پذیرفته اند آن را از روی اجبار یا تقیهای دانسته اند.
هشام بن سالم از امام صادق علیه السلام نقل می کند که حضرت نسبت به این ازدواج فرمودند:
پس از آنکه حضرت علی علیه السلام خردسال بودن ام کلثوم را بهانه نمودند،
عمر بن خطاب پیغام فرستاد و حضرت علی علیه السلام را تهدید به تهمت و قطع دست نمود که حضرت علی علیه السلام
بعد از شنیدن آن پیغام امر ازدواج را به عهده عباس گذاشتند. (کلینی، کافی، ج ۵، ص ۳۴۶)
همچنین در روایت دیگری که از امام صادق علیه السلام پیرامون ازدواج سؤال شده است نقل شده که فرموند: او (ام کلثوم) ناموسی بود که از ما غصب کردند. (همان)
با توجه به آنچه در این پاسخ بیان گردید، روشن شد که نسبت به ازدواج دختر حضرت علی و زهرا سلام الله علیهما با عمر بن خطاب
در بین دانشمندان اختلاف بوده و برخی به طور کلی آن را دختر ابوبکر و ربیبه حضرت علی علیه السلام دانسته اند.
بر فرض چشم پوشی از این اختلاف، در ازدواج آن دختر با عمر بن خطاب دیدگاه های گوناگونی بیان شده و برخی ازدواج او با عمر بن خطاب را نپذیرفته اند.
همچنین بر فرضی که این اختلاف نیز مانند اختلاف قبلی نادیده گرفته شود،
نسبت به اجباری و تقیهای بودن آن ازدواج دیدگاههای مختلفی بیان شده است که در این صورت باید گفت
اگر پذیرفته شود که ام کلثوم دختر خوانده امیرمومنان علی علیه السلام با عمر بن خطاب ازدواج کرده باشد، ازدواج او از روی اجبار و تقیهای بوده است.
بنابراین باید گفته شود به هیچ وجه نمی توان رابطه صمیمانه و دوستانه را از این ازدواج نتیجه گرفت
و شبهه کنندگان نمی توانند با پذیرش و بیان این ازدواج، به مقصود خود یعنی رضایت امیرمومنان علی علیه السلام از خلافت عمر برسند.
نظر شما در این مورد چیست؟
پاسخ دوم: نمی توان به صرف بیان رابطه سببی مانند
ازدواج، ادعای رضایت و تأیید خلافت عمر را بیان نمود:
بر فرض پذیرش ادعای ازدواج حضرت ام کلثوم سلام الله علیها با عمر بن خطاب بیان می گردد:
الف) نبود تلازم بین ازدواج و رابطه دوستانه:
با توجه به گزارش خبری که در ابتدای یادداشت به آن اشاره شد به روشنی می توان درک نمود
که هیچگاه روابط سببی نمی تواند دلالت بر رابطه صمیمانه و دوستانه بین دو فرد را بیان کند.
با توجه به آمارهای طلاق موجود در جامعه امروزی، حتی نسبت به خود زن و شوهر نیز نمی توان چنین ادعایی را داشت چه رسد به کسانی مانند پدر خانم و داماد!
در قرآن کریم آیه ۷۸ سوره هود بیان شده است که حضرت لوط علیه السلام به افرادی که به دنبال خطای لواط با میهمانان او بودند
پیشنهاد ازدواج با دختران خود را داده اند.
این خود دلیل دیگری است که روابط سببی به مانند ازدواج هیچ گونه دلالتی بر روابط صمیمانه و دوستانه نخواهد داشت
و به طور یقین دلالت بر هیچ گونه تایید شخص داماد و یا تایید عملکرد داماد نخواهد داشت.
در تاریخ نیز گزارشاتی وجود دارد که چنین قاعده ای را رد می کند،
به عنوان نمونه می توان به ازدواج حضرت رسول صلی الله علیه و آله با ام حبیبه دختر ابوسفیان اشاره نمود.
حضرت رسول صلی الله علیه و آله با دختر ابوسفیان بنابر مصلحتی ازدواج نمودند
که یقینا نمی توان از این ازدواج محبت، توافق فکری و اخلاقی بین حضرت رسول صلی الله علیه و آله و ابوسفیان را برداشت کرد.
(سید محمد مهدی موسوی، امامت؛ نقد اندیشه سلفی گری ایرانی، ص ۱۵۰)
ب) گزارشهای اختلافات امیرمومنان علیه السلام با عمر بن خطاب:
در کتاب صحیح مسلم که یکی از مهمترین کتب اهل سنت به شمار می آید از زبان خود عمر بن خطاب به امیرمومنان علیه السلام بیان شده است:
«… پس از مرگ ابوبکر، من جانشین پیامبر و ابوبکر شدم و باز شما دو نفر (علی و عباس) مرا خائن،
دروغگو و گناهکار خواندید.» تا به آنجا که در آخر روایت عمر بن خطاب از امیرمومنان علیه السلام و عباس اقرار میگیرد
که آیا مطالبی را که گفتم تایید میکنید و هر دو می گویند بله تایید می کنیم.
(قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۳، ص۱۳۷۷، کتاب الجهاد باب ۱۵ حکم الفیئ حدیث ۴۹؛ ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، فتح الباری، ج۶، ص۲۰۶)
در صحیح بخاری بیان شده است که در یک اتفاق امیرمومنان علیه السلام به دنبال ابوبکر فرستادند
و پیغام دادند تنها بیا و کسی را با خودت نیاور به خاطر اینکه از همنشینی با عمر کراهت داشت.
(بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۵، ص۸۲، کتاب المغازی، باب غزوة خیبر)
در شورای شش نفره بعد از عمر بن خطاب که اختیار به عبدالرحمن بن عوف سپرده شد حضرت علی علیه السلام در سوال عبدالرحمن نسبت
به عمل به سیره شیخین (ابوبکر و عمر) پاسخ منفی داده و فرمودند تنها به کتاب خداوند و سنت رسول و نظر خودم عمل خواهم نمود
که به همین سبب عثمان، خلیفه سوم شد چرا که او در سوال عبدالرحمن پاسخ مثبت داد.
(طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۳ ص۲۹۷؛ یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۶۲)
نسبت به شرکت نکردن امیرمومنان علیه السلام در جنگ؛ عمر بن خطاب به ابن عباس شکایت کرده و می گوید:
از پسر عمویت شکایت دارم، از او درخواست نمودم به همراه من بیاید قبول نکرد، و دائما او را غضبناک می بینم،
به نظر تو چرا از من غضبناک است … ابن عباس میگوید:
خودت میدانی، عمر گفت: گمان میکنم غضب او به خاطر امر خلافت باشد! ابن عباس میگوید:
همینطور است. (ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن هبةالله، شرح نهج البلاغه، ج۱۲، ص۷۸)
همانگونه که از ظاهر این گزارش ها که تمامی آنان از منابع اهل سنت نقل شده است روشن می گردد،
نه تنها رابطه دوستانه و صمیمانهای میان خلیفه دوم و حضرت علی علیه السلام وجود نداشته،
بلکه مخالفت های آشکار و روشنی از حضرت نسبت به ایشان بیان شده است.
در منابع شیعی نیز نظیر چنین اختلاف هایی بیان شده است که از جمله آنان خطبه سه نهج البلاغه است
که معروف به خطبه شقشقیه بوده و در آن به روشنی دیدگاه حضرت علی علیه السلام نسبت به خلیفه اول و دوم بیان شده است.
با توجه به آنچه بیان شد روشن گردید که در صورت پذیرش چنین ازدواجی و چشم پوشی از تمام اختلاف ها و دیدگاه های بیان شده
نسبت به ازدواج ام کلثوم با عمر و نسبت به چگونگی ازدواج او، نمی توان ادعای ارتباط صمیمانه
و دوستانه عمر بن خطاب با امیرمومنان علی علیه السلام را بیان نمود.
چرا که با ادعای چنین رابطهای دوستی و رضایت بین دو فرد قابل اثبات نبوده و با توجه به گزارش های تاریخی بیان شده این ادعا مردود است.
بنابراین باید گفت ادعای رابطه صمیمانه و دوستانه خلیفه دوم و حضرت علی علیه السلام، ادعایی است دروغین.
گونه شناسی مدعیان دروغین وکالت امام زمان در عصر غیبت صغرا، با رویکردی نقادانه بر نظر احمد الکاتب
ثبت دیدگاه