مقدمه مقاله هدایت پذیری و هدایت ناپذیری! بررسی موردی رفتار زهیر بن قین و عبید الله بن حر :
این نوشته در پی آن است تا با تحلیل رویکرد هدایت گری امام حسین نسبت به زهیر بن قين و عبيد الله بن حر جعفی
عوامل و مؤلفههای هدایت پذیری و هدایت ناپذیری انسان ها را استخراج کرده و راهکاری در پیش دید مردمان دوره معاصر قرار دهد.
امام حسین همانند سایر انبیاء و اوصیاء الهی، حجت خداوندی است. و وظیفه هدایت گری و دستگیری افراد و کمال بخشی و ارتقای آنان را بر عهده دارد. این مهم در جریان واقعه کربلا و عاشورا نمود و ظهوری ویژه دارد.
امام افزون بر سخنرانی های عمومی و نامه نگاری های گسترده به شهرها، قبایل و رؤسای قبایل، به گونه خصوصی نیز در صدد دستگیری هدایت راهنمایی و تکامل بخشی به افراد بوده است.
تحلیل چگونگی برخورد ایشان با حربن یزید ریاحی ،زهیر بن قین و عبيدالله بن حر جعفی، امری شایسته دقت است.
دقت بیشتر در این امر سبب شناخت عوامل هدایت و سعادت و چرایی شقاوت و انحطاط انسانهاست.
به راستی چرا تلاش سید الشهدا در هدایت زهیر بن قین به نتیجه رسید
ولی تلاش بیشتر ایشان در هدایت عبیدالله بن حر جعفی ناکام ماند و به نتیجه نرسید؟
روشن است که امام درصدد هدایتگری هر دو نفر بوده است.
روش به کار رفته هم یکسان است ولی نتیجه برآمده از آن متفاوت است.
ابتدا داستان این دو نفر را مرور کنیم.
زهیر بن قین، از رزمندگان و نام آوران شاخص کوفه شجاع، دارای اعتبار اجتماعی و طرفدار عثمان بود و ادعای معاویه در خونخواهی عثمان را باور داشت.
او اگرچه با امیرالمؤمنين مخالف نبود و فضایل ایشان را باور داشت ولی معتقد بود که عثمان مظلومانه و به جفا کشته شده و معاویه حق خونخواهی از او را دارد.
از این منظر او در چالشی طولانی مدت ۲۵ سال با علویان بود.
عثمان در پایان سال ۳۵ هجری کشته شده و او با باوری ۲۵ ساله به مظلومیت او اکنون با چالشی جدید میان
بنی امیه و علویان رو به رو شده بود. با این اوصاف طبیعی است که او نامه ای به امام ننویسد.
او اگر چه در مکه و در مراسم حج – حضور داشت، ولی با توجه به پیشینه عثمانیگری خود با حضرتش رو به رو نشده بود و سخن سید الشهدا را هم
نشنیده بود.
برای دریافت متن کامل مقاله اینجا کلیک کنید
ثبت دیدگاه