چکیده
معاویه از عاقبت و نتایج سخنان حضرت وحشت کرد و از او خواست که سخنان خود را تمام کند.
حضرت بلافاصله پایین آمد. جمعی از جمله جوانی ناصبی از مردم شام، به امام حسن علیه السلام و پدر بزرگوارش اسائه ادب نمود.
و چون اسائه و اهانت غیر قابل تحمل و از حَدّ گذشته بود، امام حسن علیه السلام دست به دعا برداشت و به درگاه خداوند عرض کرد:
«اللّهُمَّ غَیِّرْ ما بِهِ النِّعْمَةَ وَاجْعَلْهُ اُنْثی لِیَعْتَبِرَ بِهِ؛ خدایا! نعمت [مردانگی] را از او سلب کن و او را همچون زنان قرار بده تا عبرت بگیرد.»
دعای حضرت مستجاب شد و جسارت گران رسوا شدند.
معاویه، عمرو عاص را مقصّر دانست و گفت: به وسیله پیشنهاد تو، مردم بیدار شدند و معجزه امام حسن علیه السلام را دیدند.
عمرو عاص گفت: ای معاویه! مردم شام تو را برای دین و ایمانشان نمی خواهند؛ بلکه آنان طرفدار دنیا هستند و
شمشیر و قدرت و ریاست نیز در اختیار تو است؛ پس هیچ نگران مباش.
برای دریافت متن کامل مقاله اینجا کلیک کنید
فضیلت تراشی برای معاویه در ساخت احادیث صلح امام حسن علیه السلام
ثبت دیدگاه