ام البنین؛مدافع حریم ولایت
فاطمه بنت حِزام مشهور به امالبنین، از قبیله بنیکلاب بود. پدرش حِزام بن خالد مردی شجاع و دلیر و راستگو است. وی از استوانه های شرافت در میان عرب به شمار می رفت و در بخشش، مهمان نوازی، دلاوری و رادمردی و منطق قوی مشهور بود.
مادر بزرگوار ام البنین، ثمامه (یا لیلی) دختر سهیل بن عامر بن جعفر بن کلاب است که در تربیت فرزندان کوشا بوده و تاریخ از وی چهره درخشانی را به تصویر کشیده است.
در مورد تاریخ دقیق ولادت ام البنین اطلاعی در دست نیست و تاریخ نگاران، سال ولادت او را ثبت نکرده اند، ولی یاد آور شده اند که تولد پسر بزرگ ایشان، حضرت ابوالفضل علیه السلام، در سال ۲۶ قمری اتفاق افتاده است.
برخی از تاریخ نگاران، زمان ولادت ایشان را در حدود پنج سال پس از هجرت در حوالی کوفه تخمین می زنند.
پس از شهادت حضرت فاطمه(س)، امام علی(ع) با برادرش عقیل که در نسبشناسی عرب خبره بود، درباره انتخاب همسری که اصیل و از خاندانی دلیر و نیرومند باشد و فرزندانی دلیر و جنگاور بیاورد، مشورت کرد. عقیل، فاطمه بنت حزام را پیشنهاد کرد و علی (ع) با او ازدواج کرد.
نقل شده، امالبنین پیش از ازدواج با حضرت علی (ع)، با شخص دیگری ازدواج نکرده بود. همچنین گفته شده امالبنین بعد از شهادت حضرت علی(ع) با شخص دیگری نیز ازدواج نکرد.
امالبنین چهار پسر به نامهای عباس (ع)، عبدالله، جعفر و عثمان به دنیا آورد. به گفته منابع تاریخی، فاطمه کلابیه دارای چهار فرزند بوده و آنها به شجاعت و دلیری مشهور بودهاند، لذا او را ام البنین به معنای مادر پسران نامیدهاند.
وی بعد از شهادت فرزندانش در شعرهایش از زنان خواسته که دیگر او را ام البنین نخوانند؛ زیرا به یاد فرزندان شجاعم میافتم و دلم آتش میگیرد.
میگوید من زمانی امالبنین بودم ولی اکنون امالبنین و مادر پسران نیستم.
در بعضی نقلها آمده هنگامی که وی به خانه علی میرود از ایشان تقاضا میکند که فاطمه خطابش نکنند تا فرزندان زهرا به یاد مادرشان نیافتند؛ البته این مطلب در هیچ سند معتبری پیدا نشده است.
در اسناد تاریخی مطلب چندانی درباره تاریخ وفات ام البنین وجود ندارد، اما معتبرترین تاریخی که مربوط به وفات ایشان است تاریخ ۱۳ جمادی الثانی سال ۶۴ قمری یا سال ۷۰ هجری بیان کردهاند.
وی در قبرستان بقیع کنار صفیه و عاتکه عمههای پیامبر اسلام مدفون است.
ام البنین؛ سرباز ولایت در کسوت مادری
ولایتمداری امالبنین(س) را باید در سخنان و واکنشهای او در مواجهه با امیرالمؤمنین (ع) و امام حسین (ع) و رویدادها و جنایاتی که در کربلا واقع شد، مشاهده کرد.
عارف به حق ولایت
یکی از نتیجههای آگاهی و محبت، حس وفاداری به عزیزان است و در زندگی امالبنین(س) این وفاداری در سخنان او پس از شهادت مولای متقیان علی (ع) مشهود است.
وفاداری امالبنین(س) به همسر بزرگوار خویش به حدی است که پس از شهادت حضرت علی (ع) با آن که جوان بود اما به احترام آن حضرت و برای حفظ حرمت او، تا پایان عمر ازدواج نکرده و همسر دیگری را اختیار نمیکند؛ با آن که مدّتی نسبتاً طولانی (بیش از بیست سال) پس از آن حضرت زنده بود.
زمانی که «امامه» یکی از همسران آن امیرالمؤمنین (ع) توسط «مغیرة بن نوفل» که یکی از مشاهیر عرب است خواستگاری میشود با امالبنین(س) در مورد ازدواج مشورت میکند، او در جواب میگوید: «سزاوار نیست پس از علی، ما در خانه دیگری باشیم و با مرد دیگر پیمان همسری ببندیم.»؛ این سخن امالبنین نه تنها در اَمامه که در لیلی تمیمیه و اسماء بنت عمیس نیز اثر گذاشت و تا پایان عمر هر چهار همسر امام علی (ع) ازدواج مجدد نکردند.
اطاعت محض از ولایت
هنگامی که امام حسین (ع) آهنگ ترک مدینه و تشرف برای حج و به دنبال آن، هجرت به سوی عراق کرد، امالبنین(س) به همراهان امام حسین (ع) چنین سفارش میکرد: «چشم و دل مولایم امام حسین (ع) و فرمانبردار او باشید.»؛ این سخن، بیانگر اعتقاد عمیق ام البنین(س) به جایگاه امام حسین (ع) است که فرمانبرداری از ایشان را در هر حالی خواستار شده است.
صبر و تسلیم در مسیر ولایت
پس از واقعه کربلا بشیر در مدینه امالبنین(س) را ملاقات میکند تا خبر شهادت فرزندانش را به او بدهد. امالبنین(س) پس از دیدن وی که فرستاده امام سجاد (ع) بود میگوید: «ای بشیر! از امام حسین (ع) چه خبر داری؟ بشیر گفت: خدا به تو صبر دهد که عباس تو کشته گردید.
ام البنین(س) فرمود: از حسین(ع) مرا خبر ده!» بشیر خبر شهادت بقیه فرزندان او را هم اعلام کرد، ولی ام البنین پیوسته از امام حسین(ع) خبر میگرفت و با صبر و بصیرتی بینظیر میگوید: «یا بشیر اَخْبِرْنِی عَنْ اَبِی عَبْدِاللّه (ع) أولادی وَمَن تَحتَ الخَضراء کُلُّهُم فداءُ لأبی عَبدِاللهِ الحُسین؛ ای بشیر خبر از اباعبدالله الحسین بده فرزندان من و همه آنچه زیر این آسمان مینایی است فدای اباعبدالله باد.»
چون بشیر خبر شهادت امام حسین (ع) را به آن حضرت داد، صیحهای کشید و گفت: «قَدْ قَطَّعتَ نِیاطَ قَلبی»؛ (ای بشیر! رگ قلبم را پاره کردی) و سپس صدا به ناله و شیون بلند کرد. اما فقدان فرزندانش او را متأثر و ناراحت کرده بود، چنانکه وقتی حضرت زینب(س) سپرخونین حضرت عباس(ع) را به عنوان یادگاری به امالبنین(س) نشان داد، وی تا آن را دید چنان دلش سوخت که نتوانست تحمل کند و بی هوش بر زمین افتاد.
طبق نقل مقاتل الطالبیین، امالبنین(س) پس از با خبر شدن از شهادت فرزندانش، هر روز با نوهاش عبیدالله (فرزند عباس) به قبرستان بقیع میرفت و در آنجا اشعاری که خود سروده بود، میخواند و میگریست. اهل مدینه گرد او جمع میشدند و همراه او گریه میکردند.
پیوند عمیق با ولایت
علاقه شدید امالبنین(س) به امام حسین (ع) را نمیتوان تنها در حد علاقه یک مادر به فرزند خود دانست؛ بلکه این علاقه برخاسته از روحیه ولایتمداری ایشان بوده است.
آیت الله مامقانی در کتاب تنقیح المقال، ولایتمداری ام البنین را این چنین به تصویر میکشد: «فَاِنّ علَقَتها بالحسین (ع) لیس اِلاّ لاِمامته؛ (همانا علاقه امالبنین به حسین بن علی (ع) به خاطر امامت حضرت است.»
وی تصریح کرد: در جای دیگر «مامقانی» مینویسد: «اینکه او به شرط سلامت حسین (ع)، مرگ چهار فرزند خویش را بر خود آسان میگرفت نشان درجه عالی ایمان او است.
من او را از نیکان به حساب می آورم.»؛ این نشان دهنده پیوند عمیقی است که میان امالبنین با امام زمان خویش وجود داشته است و از روح بلند ولایتمداری ایشان حکایت دارد.
در مجموع میتوان گفت که حضرت امالبنین(س) سربازی برای ولایت بودند که در کسوت مادری قرار داشتند، این امر را میتوان از منش و رفتار این حضرت در عصر امام علی(ع)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) دریافت که همواره مدافع حریم ولایت بود و در بزنگاههای حساس، با بخشش و ایثار ارزشمندترین داراییهایش، دِین خود را به امام زمان خویش ادا کرد.
ثبت دیدگاه