اثبات وجود حضرت رقیه سلام الله علیها
همانگونه که اطلاع دارید، منابع تاریخی اطلاعات کمی درباره حضرت رقیه سلام الله علیها ارائه میکنند.
با این وجود، اصل وجود دختر خردسالی به نام فاطمه صغیره یا رقیه برای امام حسین علیه السلام قابل اثبات است.
از قدیمترین منابع موجود که از وجود دختری موسوم به رقیه سلام الله علیها خبر میدهد، قصیده سوزناک سیف بن عَمیره، صحابی بزرگ امام صادق و امام کاظم علیهما السلام است که رجال شناسان بزرگی چون شیخ طوسی در «فهرست»، نجاشی در «رجال»، علامه حلّی در «خلاصه الاقوال»، ابن داود در «رجال»، و علاّمه مجلسی در «وجیزه» به وثاقت وی تصریح کرده اند.
سیف بن عمیره، همچنین از جمله راویان زیارت معروف عاشورا به نقل از امام باقر علیه السلام است.
باری، سیف بن عمیره، در رثای سالار شهیدان علیه السلام چکامه بلند و پرسوزی دارد که با مطلع:
جلّ المصائب بمن اءصبنا فاعذرى یا هذه، و عن الملامه فاقصرى
آغاز می شود، که حقیقتاً سوخته و سوزانده است.
علاّمه سیّد محسن امین در اعیان الشیعه و به تبع وی شهید سید جواد شبّر (از خطبای فاضل لبنان) در کتاب ادب اللطف أو شعراء الحسین به این مطلب اشاره کرده و تنها بیت نخست قصیده را ذکر کردهاند.
امّا شیخ فخرالدین طریحی فقیه، رجالی ادیب و لغت شناس برجسته شیعه و صاحب مجمع البحرین ـ در کتاب «المنتخب» (که سوگنامه ای منثور و منظوم در رثای شهدای آل الله بویژه سالار شهیدان علیهم السلام است) کلّ قصیده را آورده است که در اواخر آن، شاعر صریحاً به هویّت خود اشارهای دارد؛ آنجا که خطاب به سادات عصر میگوید:
و عًبَیْدُکُمْ سیفٌ فَتَى ابْنُ عَمیره عبـــدٌ لعــــبد عبید حیدر قنبر
نکته قابل توجّه در ربط با بحث ما، ابیات زیر از قصیده سیف میباشد که در آن دو بار از حضرت رقیّه علیهاالسلام یاد کرده است:
و سکینه عنها السکینه فارقت لما ابتدیـــت بفـــرقه و تغیّر
رقیّه رقّ الحسود لـــضعفها و غدا لیعذرها الّذى لم یعذر
و لاُمّ کلثوم یــــجد جدیدها لثم عقیب دموعــها لم یکرر
لم اءنسها وسکـــیــنه و رقیه یبــکینه بتحسـّر و تــــزفّر…
نکته مهمی که توجه به آن لازم است، اینکه منابع تاریخی که نامی از حضرت رقیه سلام الله علیها به میان آوردهاند، به وقایع مربوط به نحوه شهادت ایشان کمتر پرداختهاند.
برای نمونه ابن فندق (م ۵۶۵ق) نسب شناس معروف، به ذکر نام حضرت رقیه سلام الله علیها در شمار فرزندان امام حسین علیه السلام بسنده کرده است، و درباره ماجرای شهادت ایشان اطلاعاتی ارائه نمیدهد. او می نویسد:
«الطبقه السابعه الحسینیه و… أما الحسینیه فهُم من أولاد الحسین بن علی و لم یبق من أولاده إلا زین العابدین و فاطمه و سکینه و رقیّه»
«از فرزندان امام حسین علیه السلام جز حضرت زین العابدین و فاطمه و سکینه و رقیه علیهم السلام باقی نمانده است.»
تا مدتها پیش، قدیمی ترین منبعی که گزارشی از نحوه شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها بیان کرده، کتاب «کامل بهایی» نوشته عماد الدین طبری (م حدود ۷۰۰ ق) دانسته میشد. در این کتاب نوشته شده:
«زنان خاندان نبوّت در حالت اسیری، حال مردانی را که در کربلا شهید شده بودند بر پسران و دختران ایشان پوشیده می داشتند و هر کودکی را وعده می دادند که پدر تو به فلان سفر رفته است باز می آید، تا ایشان را به خانه یزید آوردند. دخترکی بود چهارساله، شبی از خواب بیدار شد و گفت: پدر من حسین کجاست؟ این ساعت او را به خواب دیدم. سخت پریشان بود. زنان و کودکان جمله در گریه افتادند و فغان از ایشان برخاست. یزید خفته بود، از خواب بیدار شد و از ماجرا سؤال کرد. خبر بردند که ماجرا چنین است آن لعین در آن حال گفت: بروند سر پدر را بیاورند و در کنار او نهند. پس آن سر مقدّس را بیاوردند و در کنار آن دختر چهارساله نهادند. پرسید این چیست؟ گفتند: سر پدر توست. دختر بترسید و فریاد برآورد و رنجور شد و در آن چند روز جان به حق تسلیم کرد.» (عماد الدین طبری، کامل بهایی، ص ۵۲۳).
اگر چه طبری در این متن اسمی از حضرت رقیه نمیآورد، اما با توجه به قرائن و شواهد، میتوان دریافت که مقصود، حضرت رقیه سلام الله علیها است.
طبری این سخن خود را به نقل از کتاب «الحاوِيَةُ فِي مَذَمّاتِ معاويه يا مَثالِبُ بنياُمَيَّة» نوشتة قاسم بن محمد بن احمد مأموني (م حدود ۵۰۰ق) آورده است.
با توجه به اینکه هیچ اثری از کتاب «الحاویه فی مذمات معاویه» در دست نبود، کتاب «کامل بهایی» به عنوان قدیمی ترین سند تاریخی برای گزارش نحوه شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها شناخته میشد.
خبر خوش برای پژوهشگران تاریخ و حدیث
اما خبر خوش برای پژوهشگران تاریخ و حدیث اینکه در جدیدترین کاوشهای علمی، نسخهای نفیس و نایاب از یکی از کتابهای مأمونی در کتابخانه سلیمیه شهر ادرنه ترکیه به دست آمده است که ماجرای شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها در آن نقل شده است.
بر این اساس، قدمت منبع نقل شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها، تا قرن پنجم هجری مستند میشود.
کتاب نایاب و ارزشمند السنی فی قتل أولاد النبی (ص)
البته در این گزارش، تصریحی به نام دختر خردسال و نسبت او با امام حسین علیه السلام نشده است اما این ماجرا، دقیقا مطابق جریان شهادت حضرت رقیه بنت الحسین علیهما السلام است.
در این کتاب اینگونه ثبت شده است:
«انّ یزید لمّا أنزل آل النبی بیتاً من بیوت داره کان فیهم صبیة.. ابنة أربع سنین، وکانت مشتاقة إلی ابیها، وکانوا یکتمون ذلک عنها.. فانتبهت من منامها فی الهاجرة وقالت: یا امّاه رأیت أبی فی المنام.. وأین هو؟ فصیحن بأجمعهنّ. فبعث إلیهنّ یزید أن یسألهنّ؛ وذلک أنه کان فی مقیله فانتبه لصحیهنّ، فسألهنّ فقلن: إنّ هذه الصبیة رأت أباها فی المنام، وقصصن علیه القصة. فأخبره بذلک وأمره اللعین بطرح رأس أبیها فی حجرها. فعلوا کذلک فصاحت: ما هذا؟ فقالوا: رأس أبیک. ففزعت الصبیة وفاضت وماتت».
هنگامی که یزید خاندان پیامبر را در یکی از خانه ها ساکن کرد در میان آنها دختری چهارساله وجود داشت که خیلی برای دیدار پدرش مشتاق بود ولی [شهادت پدرش] را از او مخفی کرده بودند،… شبی از خواب بیدار شد و گفت: ای مادرم من پدرم را در خواب دیدم… پدرم کجاست؟ پس همه زنان شیون و فریاد کردند. یزید از صدای گریه زنان بیدار شد و شخصی را فرستاد تا علت این سروصدا را از آنها بپرسد، زنان جریان را برای او تعریف کردند که این دختر پدرش را در خواب دیده است. وقتی این خبر به یزید رسید، آن ملعون دستور داد که سر پدرش را در دامن آن کودک بگذارند. پس وقتی این کار را کردند دختر فریاد زد: این کیست؟ به او گفتند: سر پدرت است. پس دختر بی تابی و گریه فراوانی کرد و از دنیا رفت (السنی فی قتل أولاد النبی (ص) تألیف مأمونی صاحب الحاویة، تصویر ۱۰۴).
گفتنی است نسخه خطی کتاب نایاب و ارزشمند السنی فی قتل أولاد النبی (ص) به وسیله استاد سید محمد موسوی نژاد در حال تصحیح است.
سیر تاریخی سرگذشت حضرت رقیه(سلام الله علیها) در منابع تاریخی
ثبت دیدگاه