چکیده:
شب نوزدهم، بچه ها تا پاسی از شب خدمت پدر بودند و آن گاه به منزل خویش رفتند.
امام حسن مجتبی علیه السلام هنوز صبح نشده بود، نزد بابا برگشت و مستقیم به مصلای پدر رفت.
علی علیه السلام با احترام خاصی از حسنش استقبال کرد.
آن گاه فرمود: «پسرم! لحظه ای خواب به سراغ چشمانم آمد، در حالی که نشسته بودم.
ناگهان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را [در عالم رؤیا] دیدم، عرض کردم:
یا رسول الله! من از دست امت تو چه رنجها و خون دلها خوردم! پس حضرت فرمود: علیه آنها نفرین کن!
برای دریافت متن کامل مقاله اینجا کلیک کنید
فضیلت تراشی برای معاویه در ساخت احادیث صلح امام حسن علیه السلام
نقدی بر تردیدهای سلفیان در باب شهادت امام حسن مجتبی «علیه السلام»
ثبت دیدگاه