وقتی دیوان مولوی را ورق می زنی شوربختانه به شعری می رسی که عزاداران در شهر حلب را مذمت می کند و روز عاشورا را روز سرور و شادمانی می پندارد.
اهل شهر حلب از قدیم شیعه و دارای عالمان و محدثان بزرگ بوده و به فراست مشهور و در برگزاری مراسم های تشیّع آزاد بودند و صاحب مثنوی در قونیه ـ که نزدیک حلب است ـ اقامت داشته و چند سالی در حلب بوده است از این رو مولوی کم و بیش، مراسم عزاداری عاشورا را دیده بود و چون این مسأله برایش سخت می آمد، عزاداری اهل حلب را در مثنوی مطرح کرد و از آنان به عنوان غافلان یاد می کند که حقیقت عاشورا را نفهمیده اند و چنین می سراید:
روز عاشورا همه اهل حلب باب انطاکيه اندر تا به شب
گرد آيد مرد و زن جمعي عظيم ماتم آن خاندان دارد مقيم
…پس عزا بر خود کنيد اي خفتگان زانک بد مرگي ست اين خواب گران
روح سلطاني ز زنداني بجست جامه چه درانيم و چون خاييم دست
چونک ايشان خسرو دين بودهاند وقت شادي شد چو بشکستند بند
سوي شادروان دولت تاختند کنده و زنجير را انداختند
روز ملکست و گش و شاهنشهي گر تو يک ذره ازيشان آگهي
بر دل و دين خرابت نوحه کن که نميبيند جز اين خاک کهن
شمس تبریزى (استاد مولوی) نیز گریه بر خاندان عصمت و طهارت را به استهزا می گیرد.(مقالات شمس تبریزی، ۲۷۱)
از سوی دیگر،برخی مدعیان عرفان گفته اند: مراحل سیر و سلوک مختلف است و پس از عبور سالک از عالم کثرات و رسیدن به فنای مطلق فی الله، برای او عزا نیست.(روح مجرد، ۸۵-۸۶)
وی درباره استاد خود سید هاشم حداد می گوید: «در تمام دهه عزاداری، حال حضرت[سیدهاشم] حداد بسیار منقلب بود. چهره سرخ میشد و چشمان درخشان ونورانی؛ حال حزن و اندوه در ایشان دیده نمیشد؛ سراسر ابتهاج و مسرت بود. میفرمود: چقدر مردم غافلند که برای این شهید جانباخته غصه میخورند و ماتم و اندوه بپا می دارند… تحقیقاً روز شادی و مسرّت اهل بیت (علیهم السلام) است»(روح مجرد، ۷۹)
پیروان و مریدان شان نیز در روز عاشورا با پوشیدن لباس سفید در مقابل خیل عزاداران و سیاه پوشان، مخالفت خود را با پوشیدن لباس عزا نشان داده و روز عاشورا را به عزاداری و سوگواری نمی پردازند، و برای گفتار و رفتارهای خود افزون بر روایات به زیارات نیز استناد می کنند، از جمله در زیارت سید الشهداء می خوانیم: «اشهد انک من الفرحین بما ءاتاهم اللـه من فضله» که آن حضرت در مقابل فضل الهی در مقابل شهادت، مسرور است.
هواداران این دیدگاه ،گاه به کلام بزرگانی مانند سید بن طاووس نیز استناد می کنند ،که در مقابل نعمت بزرگ پیروزی امام، باید جامههاى سرور و بشارت به تن کرد.
اما فارغ از این دیدگاه ها، این پرسش ذهن را مشغول می کند که شهادت حضرت سید الشهداء باعث زنده شدن دین شد، و پیروزی خون بر شمشیر رخ داد، پس چرا ما آن روز را جشن نمی گیریم؟ و روز ماتم و عزا می دانیم.
پیش از بررسی و نقد، لازم است سرچشمه و منشأ این دیدگاه ها کنکاش شود:
تلاش دشمنان در مبارک جلوه دادن عاشورا
محل پیدایش و مبدأ دیدگاه های یاد شده، به دشمنان اهل بیت علیهم السلام می رسد ،جایی که مخالفان روایاتی را در مبارک بودن عاشورا جعل کرده و فضیلت هایی برای آن تراشیدند ،در زیارت عاشورا می خوانیم که بنی امیه، عاشورا را مبارک می دانستند، همان گونه که در روایتی از امام صادق نقل شده است: افرادی از اهل شام نذر كردند اگر حسين كشته شود و اشخاصي كه از آنان بر حسين عليه السلام خروج كرده اند، سالم بمانند، و مقام خلافت نصيب آل ابو سفيان شود، روز عاشورا را براي خود عيد قرار دهند و آن روز را براى شكرگزارى روزه بگيرند.
از این رو اين موضوع تا امروز بين مردم سنت و معمول شد و مردم عموما به آنان اقتدا كردند بر این اساس، روز عاشورا را روزه ميگيرند، و در اين روز، اهل و عيال خود را مسرور ميكنند.(امالی طوسی، ۶۶۷)
ابو ریحان بیرونی (د.۴۴۰) در این باره می گوید: امام حسین علیه السلام به شهادت رسید … (اهل ایمان) عاشورا را روزی شوم دانستند ،ولی بنی امیه در آن روز لباس نو به تن کرده خود را آراسته ، سرمه به چشم کشیده، آن را عید گرفتند همدیگر را مهمان کرده، سفره ا انداخته و شیرینی و غذاهای لذیذ تناول نمودند. (الآثار الباقیه، ۴۲۰)
اما در مقابل خاندان رسالت به مقابله با آن پرداخته و تصریح نمودند، که عاشورا روز حزن و اندوه است، همان گونه که در روایت عبد اللَّه بن فضل هاشمى از امام صادق علیه السلام پرسید: که چگونه روز عاشورا روز مصيبت و حزن و جزع و گريه گرديد، اما روز شهادت رسول خدا، حضرت فاطمه، امير مؤمنان و امام حسن عليهم السّلام از اصحاب کسا این گونه نیست؟
امام عليه السّلام فرمودند: روز امام حسين عليه السّلام از تمام ايام مصيبتش بزرگتر مىباشد …راوی عرضه داشت: اى فرزند رسول خدا، پس چرا عامه روز عاشورا را روز بركت ناميده اند، امام عليه السّلام گريستند و سپس فرمودند: هنگامى كه حضرت امام حسين عليه السّلام شهيد شدند ،مردم در شام خود را به يزيد نزديك نمودند، و از اخبار كربلا حكايت مىكرده و بابت آن جوائز مالى دريافت مىكردند ،و از جمله اخبارى كه براى او جعل و وضع نمودند وقايع در اين روز بوده ،و اين كه اين روز روز بركت است و اين اسم را به خاطر آن انتخاب كردند، تا مردم از جزع و گريه و مصيبت و حزن به فرح و سرور و تبرّك عدول نمايند، كه خدا بين ما و ايشان حاكم باشد. (علل الشرائع،۱/ ۲۲۶)
از این رو امامان تلاش های بسیاری در برحذر داشتن شیعیان از روزه گرفتن در روز عاشورا نمودند ،همان گونه که وقتی راوی از روزه گرفتن در روز تاسوعا و عاشورا پرسید، امام از روزه داری آن نهی نمودند، و اين روزها را روز حزن و مصيبت أهل آسمانها و زمين و همه مؤمنين و روز فرح و سرور ابن مرجانه و آل زياد و أهل شام دانستند، و از روزه آن بر حذر داشتند که روز عاشورا، روزی است که جمیع بقاع زمین جز بقعه شام گریه کرد، پس اگر کسی روزه گیرد یا تبرک به آن جوید خدا او را با آل زیاد محشور می کند.(کافی، ۴/۱۴۷)
پس از روشن شدن سرچشمه این دیدگاه ها، به نقد و بررسی آن ها می پردازیم:
عاشورا در دیدگاه امامان اهل بیت علیهم السلام
در مسائل مربوط به دین، به صورت گزینشی و سلیقه ای نمی توان عمل نمود، همان گونه که قرآن در مورد برداشت سلیقه ای از دین می فرماید: «هر حزبى بدان چه پيش آنهاست دلخوش شدند.» (روم، ۳۲) بر این اساس، نمی توان به بخشی از دین استناد نمود و برای دیدگاه خود دلایلی دست و پا کرد اما از بخش دیگر آن غافل بود.
شهادت امام حسین علیه السلام و یاران باوفای آن حضرت چون سکه ای است که دو رو دارد برای آنان قرب، وصال ، سرور و شادمانی است آنان با شهادت به خواسته های الهی خویش رسیده اند و مقامی یافته اند که جز با شهادت به آن نمی رسیده اند و اظهار سرور و شادی اصحاب امام حسین علیه السلام دلیلی بر نحوه عمل ما و رویکرد ما نسبت به شهادت آنان نمی شود و نمی توان با رفتار گزینشی، این بخش از روایات و زیارات، مستندی بر نحوه مواجه ی ما باشد.
اما روی دیگر سکه، برای ما که آنان را از دست داده ایم و شاهد آن فاجعه ای بوده ایم که در آسمان ها و زمین، بزرگ بوده، متفاوت است و بر اساس وظیفه ای که از امامان معصوم اخذ نموده ایم برای ما غم و سوگ و عزا و گریه است. (صدری، پاسخ به شبهات و پرسش های عزاداری،۲/۸۳)
مجموع آن چه از سیره و کلام امامان معصوم علیهم السلام به ما رسیده نشان از عزا دانستن و مصیبت زده بودن و گریه و عزاداری در این روز دارد. همان گونه که از امام رضا علیه السلام نقل شده است: حادثه عاشورا، اشک ما را روان ساخت و خون از چشم ما جاری کرد و عزیز ما را در سرزمین غم و اندوه، خوار ساخت و تا روز قیامت برای ما غم و غصه به میراث گذاشت و بر مانند حسین باید گریه کنندگان بگریند، بدرستی که گریه گناهان بزرگ را پاک می کند.
وقتی ماه محرم می رسید پدرم را کسی خندان نمی دید و غم و اندوه بر او چیره می گشت تا روز عاشورا فرا می رسید و روز عاشورا روز مصیبت و اندوه و روز گریه او بود و می فرمود: این همان روزی است که حسین علیه السلام کشته شد. (امالی صدوق، ۱۲۸)
امامان شیعه بر مصائب امام حسین علیه السلام گریه می کردند و مجالس عزاداری تشکیل می دادند و شیعیان را به عزاداری و گریه بر مصائب سالار شهیدان ترغیب و تشویق می کردند؛ همان گونه که امام باقر علیه السلام نسبت به جاماندگان از زیارت امام حسین علیه السلام در روز عاشورا این گونه دستور دادند: بر حسین علیه السلام ندبه و عزاداری و گریه کنند و به اهل خانه خود دستور دهند که بر او بگریند و در خانه اش با اظهار گریه و ناله بر حسین علیه السلام، مراسم عزاداری بر پا کنند و یکدیگر را با گریه و تعزیت و تسلیت گویی در سوگ حسین علیه السلام در خانه هایشان ملاقات کنند.(کامل الزیارات، ۱۷۵)
حال امام معصوم از نحوه رفتار در روز عاشورا، آگاه تر است یا دیگران که بر اساس دیدگاه صوفیانه و نگاه سلیقه ای و گزینشی در دین، اظهار نظر می کنند؟ از این رو اگر پرسشی در این زمینه باشد با بیان مطالب یاد شده رفع می شود.
نقد دیدگاه مولوی نسبت به عزاداری
در نقد دیدگاه مولوی، پاسخ های فراوانی وجود دارد که برخی از آن ها، در شرح مثنوی علامه جعفری یافت می شود :
»جلال الدین این حقیقت را هم می بایست در نظر بگیرد، که اگر این منطق صحیح باشد، که مردان الهی با کشته شدن رو به دیدار خدا می روند، پس جای شادی و سرور و وجد است، نه جای تأثر و گریه، این نتیجه را هم می توان گرفت که کشندگان مردان الهی، خدمت بزرگی به آنان انجام می دهند، که قفس آنان را می شکنند و مرغ روحشان را به عالم ملکوت به پرواز در می آورند.» (شرح علامه جعفری، ۱۳/۲۹۰-۲۹۱)
البته طبق مبنای مولوی دور از ذهن نیست، که یزید را تبرئه کند، همان گونه که ابن ملجم را آلت حقی می داند که نباید ملامت شود، زیرا مبنای اعتقادی عرفایِ صوفی مسلک، آمیخته با جبر است و تمامی افعال را فعل الله می دانند، و بر این باورند که در قبال جنایات آنان نباید اندوهگین بود زیرا عمل و کردار آنان ناشی از اراده و فعل خداوند است.
اشک و سوگواری از جنبه ی عاطفی برای شیعیان مستند و مستدل به آیات و روایات است و عمل به وظیفه امت بر مودت و محبت اهل بیت علیهم السلام است؛ همانگونه که می فرماید: «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى» (شوری، ۲۳) و بنا بر کلمات گهربار معصومان، زیارت، عزاداری، اشک و تشکیل مجالس، ادای حقوق آنها و محبت به پیامبر است، در روایتی فرمود: هر کس برای سید الشهداء گریه کند به فاطمه سلام الله علیها نیکی نموده و آن حضرت را در گریه یاری کرده است به پیامبر احسان و نیکی کرده و حق ما را ادا نموده است.(کامل الزیارت، ۸۱-۸۲)
شارح مثنوی به جنبه ای دیگر از گریه می پردازد و جهت گریه را فارغ از بحث عاطفی آن، به حال حق و عدالت می داند که دستخوش هوای نفس یزید نابکار و پیروانش گشته است.
افزون بر آن که این اندوه، ناشی از شکستن حرمات الهی، جسارت به اولیای دین، تکیه زدن جهال و شاربین خمر بر منبر رسول الله و جنایاتی مانند شهادت فجیع طفل شیرخواره است که حتی قلوب انسان های بی دین را نیز متاثر می کند و همچنین اندوه شیعیان به دلیل محرومیت بشریت از وجود امام معصوم نیز است.
برخورد گزینشی با زیارات
در برخورد با زیارات نیز گزینشی رفتار شده و بخشی از زیارات که مربوط به یک روی سکه است که مربوط به وصال امام حسین و یاران آن حضرت است مورد توجه قرار گرفته اما بخش دیگر از زیارات، مورد غفلت گرفته است از جمله بخشی از زیارت سید الشهداء که می فرماید: « شهادت میدهم که خونت در بهشت جاوید جا گرفت، و براى آن سقف هاى عرش لرزید و برایش تمام آفریدگان گریستند، و به خاطر آن آسمانهاى هفت گانه و زمین هاى هفت گانه گریست، و آنچه در آنها و بین آنها نیز، و هرکه در بهشت و دوزخ از مخلوقات پروردگار ما زیر و رو میگردد، و آنچه دیده شود، و دیده نشود براى آن خون گریه کرد!» (کافی ، ۴/۵۷۶)
و در در زیارتی دیگر می خوانیم: «سلام بر حسین بن على مظلوم شهید کشته اشک ها، گرفتار غم ها و غصه ها»(بحار الانوار، ۹۸/۳۵۴) همچنین در زیارت حضرت عباس علیه السلام می خوانیم: «و لعنت بر امتى که به تو ستم روا داشت، و لعنت کند امتى را که حرمت هاى تو را حلال شمرد، و پرده احترام اسلام را درید » (مزار مفید، ۱۲۴) از این رو نمی توان در مورد زیارات نیز چنین نسبتی را داد.
برداشت نادرست از کلام سید بن طاووس
شبهه ای که برخی نسبت به کلام سید بن طاووس مطرح کرده اند، نادرست است و دقیقا در نقطه مقابل این مطلب است ایشان می فرماید: اگر امتثال و پیروی از کتاب و سنت در پوشیدن جامه عزا بر ما لازم نبود ما برای این نعمت بزرگ لباس شادی و خوشحالی به تن می کردیم ولی جزع و بی تابی در این مصیبت باعث جلب خشنودی سلطان آخرت است … از این رو ما هم جامه عزا به تن نموده و به اشک و گریه انس گرفته ایم. (لهوف،۴) پس ایشان اشک ریختن و بی تابی کردن را سنت مسلم از ناحیه امامان دانسته است و بیانی که دارد به صورت فرض است نه واقع مانند آیه »لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرينَ» (زمر، ۶۵) از این رو با تقطیع کلام سید بن طاووس نیز نمی توان چنین نسبتی را به ایشان داد. (صدری، پاسخ به شبهات و پرسش های عزاداری،۲/۸۴ و ۸۵)
در جمع بندی چنین نتایجی حاصل شد که سرچشمه این دیدگاه ها به تلاش بنی امیه بازمی گردد که به جای ترغیب مردم به عزاداری و گریه در مصیبت سبط نبی، آنان را به سرور و خوشحالی وا می دارند و روزه آن را جهت شکرگزاری بر شهادت سید الشهدا، مستحب جلوه می دهند.
و این دیدگاه ها از جهات مختلف قابل نقد است از جمله شیعیان به تبعیت از امامان و دستور آن بزرگواران، به سوگواری و عزاداری در روز عاشورا می پردازند همان گونه که دیدگاه سید بن طاووس نیز همین گونه است و شبهه کنندگان به تقطیع کلام وی پرداخته اند. از سوی دیگر دیدگاه افرادی مانند مولوی که از سراب عرفان سرچشمه می گیرد با روایات اهل بیت علیهم السلام ناسازگار است و با توجه به زیاراتی که از حزن و عزای آسمان ها و زمین در مصیبت سید الشهدا سخن می گوید، این دیدگاه ها نقد می شود.
ثبت دیدگاه