برائت یا تقیه؛ وظیفه چیست؟
اصل تقیّه (dissimulation) به عنوان یکی از باورهای اسلامی است که علاوه بر اینکه ادلۀ آن را میتوان از میان آیات و روایات در کتابهای معتبر فریقین ثابت نمود؛
با عقل سلیم نیز سازگار است. موضوعی که با نگرش به همه سویههای آن، بیگمان مصلحتش آشکار میشود.
از مهمترین دلایل تقیّه، آموزههای قرآن کریم است.
شاید لفظ تقیّه بدین صورت در قرآن به کار نرفته، امّا آیاتی چند متعرّض مفهوم آن شده است (آلعمران: ۲۸؛ غافر: ۲۸؛ نحل:۱۰۶).
از آیات وحی چنین به دست میآید که در هنگام به خطر افتادن جان مسلمان، از آن جهت که حفظ آن واجب است،
اظهار کفر به زبان جایز بوده و سبب خروج از اسلام نمیشود.
از طریق قیاس اولویت نیز به دست میآید که برای حفظ مسلمان، اظهار کمتر از کفر به طریق اولی نیز جایز است.
بنابراین به گواه آیات تقیّه قلعهای است تا مسلمانان در برابر طغیان ظالمان به آن پناه برند. اقوال مفسّران شیعه و سنی در ذیل این آیات مؤیّد این باور است.[۱]
در کنار آموزههای قرآنی، در سنّت نبوی و روایات اهلبیت، به شماری از احادیث برخواهیم خورد که از جایگاه تقیّه و لزوم عمل به آن سخن راندهاند.
در روایات اسلامی و به خصوص شیعی واژه تقیّه کاربرد رایجی داشته و مفهوم و شرایط و آثار آن مطرح شده است؛
بهعنوان نمونه در برخی از این اسناد در رابطه با اهمیت و جایگاه بلند تقیّه میخوانیم: تقیّه نُه دهم دین است و کسی که به تقیّه عمل نکند گویا دین ندارد[۲]
و برخی روایات نیز او را همانند تارک صلاة دانستهاند.[۳]
از اینرو اهمیت تقیّه به گونهای است که هیچ اندیشمندی نمیتواند منکر اصل آن شود؛
چه آنکه در برخی منابع اهل سنّت نسبت به جواز آن ادّعای اجماع شده است.[۴]
وجدان، فطرت و عقل سليم نيز، مشروعيت اين عمل تاکتيکی و روش عاقلانه را تأييد کرده و آن را يکی از قواعد مترقّی سياسی، اجتماعی و عقلانی به حساب میآورد. به عبارت دیگر، دلیل عقلی جواز تقیّه، سیره عقلا است که دفع ضرر محتمل را با در نظر گرفتن شرایط روا و حتّی ضروری میدانند.[۵]
بنابراین بر مبنای پذیرش این دلیل، تقیّه اختصاص به شیعیان و حتّی مسلمانان نخواهد داشت.
در عصر حاضر نسبت به این باور اسلامی خوانشهای جدیدی روبه رو میشویم که آگاهی نسبت به این دیدگاهها،
ارتباط تنگاتنگی با بحث برائت داشته و در اتخاذ تصمیم درست ما را یاری خواهند کرد.
برخی از جریانهای درون شیعی به تحریف معنای تقیّه دامن زده و خواسته یا ناخواسته از آن برداشتی مخالف با باورهای امامیه کردهاند.
قرائتی از وحدت که به نظر در تعارض با اصل برائت در اندیشه امامیه است.
از اینرو تبیینی صحیح، جامع و مطابق با آیات و روایات، لازمه اعتقاد به این آموزه اسلامی است.
اینهمانی اتّحاد و تقیّه
از دیرباز سخن راندن از اتّحاد میان فرقه های اسلامی مخالفان و موافقان خویش را داشته است.
برخی نادانسته و از روی ناآگاهی تقیّه را به اشتباه به وحدت یا عاملی جهت وحدت بین امامیه و سایر فرقه های دیاشته اند.
ایشان چنان افسارگسیخته بر طبل وحدت کوبیده اند که باورهای خویش را لگدمال کرده اند.
گر پندتاریخ مرجئه شیعه یا مقصره خود گواه بر این مدّعا است.
این جریان انحرافی به جهت پیشبرد اهداف خویش در مقابله با فساد بنی امیه، با پذیرش افضلیّت امام علی، خلافت خلفای نخستین را هم میپذیرد
و در عمل، برای پندار سنیان در مسئله امامت و خلافت، تنپوشی از اعتقاد شیعه ارائه میدهد.[۶]
این گروه در مصادر شیعی با عنوان بتریه نیز یاد شده اند.[۷]
اضافه اینکه این جریان، در روایات اهلبیت جریانی قابل قبول و مورد تأیید نبوده اند.
محقّقان تاریخ اندیشه نیز در واکاوی این نظریّه، ایشان را به واسطه کوتاهی ورزیدن در حقّ امیرمؤمنان از جامعه شیعی متمایز دانسته اند؛
چراکه هواداران این نظریّه مدّعی هستند که حضرت علی خود را از ابوبکر و سایرین برای اداره امور مسلمانان، شایستهتر میدانسته اند،
امّا به سبب مسائلی، حقّ شخصی خود را کنار گذاشت و بر آن اصرار نورزید و با کمال خودگذشتگی با ابوبکر بیعت و مشروعیّت او را کامل فرمود.[۸]
در عصر حاضر نیز برخی همچون سلفی گرایان ایرانی، پا را از این فراتر گذاشته است.
به گمان خویش نسخه جدیدی برای وحدت و همگرایی پیچیده اند که به حذف عنصر امامت انجامیده است؛
همچنین برخی به بهانه تقریب، مسیر افراط پیش گرفته و صورت مسئله بیزاری جستن از دشمنان و غاصبان حقّ اهلبیت (ع) را از اعتقادات خویش پاک کرده اند
و حتی برائت از دشمنان ایشان را در خلوت هم انکار میکنند؛
امّا در مقابل، برخی مسیر تفریط را برگزیده اند و چنان بر طبل مخالفت با وحدت بین مسلمانان کوبیده اند
که گویی جایی برای هیچ گونه تعامل اجتماعی با مخالفان در منظومه فکری ایشان نمیگنجد.
حال سؤال این است که آیا معنای تقیّه، تقریب بین باورهای مذاهب است یا اینکه حوزه شمولی آن فقط در مسائل اجتماعی و سیاسی بوده است.
آیا آیات و آموزههای روایی برداشتی اینچنین از تقیّه را قبول میکنند؟ آیا مخالفان امامیه نیز باور به چنین اتّحادی داشته و از آن استقبال کرده اند؟
آیا معنای تقیّه، تقریب بین باورهای مذاهب است یا اینکه حوزه شمولی آن فقط در مسائل اجتماعی و سیاسی بوده است؟
برای روشن این مسئله ابتدا باید تقیّه مداراتی را تبیین و سپس اقسامی که از وحدت متصوّر شده است،
ترسیم شود تا بتوان قرائت صحیح را از نادرست با بررسی ادلّه به بحث و نظر نشست.
در احادیثی که از تقیّه به عنوان سپر «جُنّه» و «تُرس» یاد شده، تقیّه خوفی مراد است؛
زیرا سپر وسیله ای است که از ضربات دشمن به آن پناه برده میشود و تقیّه خوفی نیز به عنوان سپری در برابر هجمات ظالمان عمل میکند؛
امّا در مقابل، روایاتی که به حسن معاشرت و التزام به اعمال پسندیده سفارش کرده اند، بیشتر با تقیّه مداراتی مناسبت دارند.
هدف عمده و اساسی از این نوع تقیّه جلب نظر مخالفان به شیعه و آیین تشیع، حسن معاشرت، همزيستی مسالمتآميز و جلب مودّت مخالفان يا تحقّق وحدت،
اتّحاد و انسجام اسلامی در ميان مسلمانان يا رفع اتهام، تعيير و مذمت شيعيان از جانب ديگر مذاهب است.
بنا بر روایات اهل بیت در این موضوع، حضور در مجالس، مساجد، مدارا کردن، عیادت مریض و تشییع جنازه مردگان عامه مطلوب و مورد تأکید ایشان است.[۹]
در باب مدارات علاوه بر بابهای مختلف کافی، روایات فراوانی در من لایحضر الفقیه، تهذیب و استبصار به چشم میخورد.[۱۰]
لازم به یادآوری است که منظومه روایات شیعی را باید در کنار هم ملاحظه کرد و باید توجّه داشت که انبوه این روایات،
از اعتبار روایات تبّری نسبت به دشمنان اسلام و اهلبیت چیزی نمیکاهد.
بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی در وصیتنامه الهی سیاسی خود در این باره (قریب به این مضامین) فرمودهاند:
«طبق دستور اهل بيت بايد بر تمامی ستمگران و غاصبين حق آنان مثل بنی اميه ملعون از صدر اسلام تا روز قيامت لعن فرستاد و بايد اين لعن را زنده نگه داشت.
بر همه واجب است که در تمام مجالس عمومی و مراسم مذهبی به طور کوبنده فجايع و جنايات دشمنان اهل بيت از صدر اسلام تا به امروز بيان شده
و بعد به آنان لعنت فرستاده شود.»[۱۱]
از این رو انسان بصیر و آگاه در جمع بین این دو دسته روایات به نتیجه مطلوبی خواهد رسید
که لعن و برائت از دشمنان و ظالمان در ملأ عام و در موقعیّتی که او را خطری تهدید میکند
جای خود را به تقیّه داده و شیعه با سلاح تقیّه مداراتی اهداف مهم خویش را پیش میبرد.
شاید علّت سفارش اکید اهل بیت، بر تقیّه مداراتی از این رو باشد که با نیکی، قلوب کسانی که عِناد نداشته نسبت به حقیقت متمایل گشته و هدایت شوند.
تبیین اقسام وحدت
بعد از بیان این مقدمه، تبیین اقسام وحدت گام دومی است که ما را در تبیین درست در این موضوع یاری خواهد رسانید.
برداشتهای مختلف از وحدت و همگرایی را می توان در وحدت اجتماعی، سیاسی و مذهبی جستوجو کرد.
ابتدا وحدت اجتماعی که شواهد آن در منابع فریقین قابل اثبات است.
همزيستی مسالمتآميز، جلب مودّت مخالفان، اتّحاد و انسجام اسلامی در ميان مسلمانان همواره مطلوب معارف و آموزه های دین و بزرگان دین بوده است؛
چنانچه شواهد آن در احادیثی از جناب رسول خدا، امیرمؤمنان و برخی از صحابه مشاهده می شود.
در ملاک عقلی و شرعی این دو نوع از وحدت هیچ عقل سلیم و دلیل شرعی نه تنها مخالفتی نکرده است،
بلکه همواره بدان راهنما بوده اند؛ امّا آنچه برای بسیاری از ساده اندیشان ایجاد توهّم کرده است،
وحدت عقیدتی است. بدین معنا که به جهت اتّحاد و یکدلی از باورهای خود عقبنشینی کرده و برای خشنود شدن اکثریّت،
اقلیّت دست از اعتقادات خود شسته و به عبارتی همرنگ جماعت شود.
این پندار هم از نگاه قرآن و روایات و هم از نظر اندیشمندان اسلامی مردود شمرده شده است.
قرآن کریم خطاب به رسول گرامی میفرماید: «وَ لَن تَرضی عَنکَ الیَهُود وَالنَّصارَی حتّی تَتَبّعَ مِلَّتهم» (بقره: ۱۲۰)؛
یعنی پیامبر گمان مکن که با عقبنشینی از برخی اعتقادات دشمنان از تو راضی شده و دست از مخالفت با تو برمیدارند.
ایشان تا تو را کاملاً تابع خود نبینند، دست از تو و اهل ایمان بر نخواهند داشت؛
چنانچه در زمان های قبل و چه در عصر حاضر، شاهد این دَدمنشی ها بوده ایم.
دشمنان شیعه نه تنها ایشان را به جهت مخالفت و لعن غاصبان حقّ اهل بیت کشته اند،
بلکه ایشان را به جهت زیارت، عزاداری و توسّل به اولیای الهی نیز میکشند.
نویسنده طقوس الشیعة، مواردی که شیعیان بغداد را به جهت آن در قرن سوم تا ششم هجری قربانی و زندگی ایشان به آتش کشیده میشده
را با منابع تاریخی از عامه به تصویر کشیده است.
تاریخ گواه بر کشته شدن شیعه به جهت حتّی جشن گرفتن برای مراسم غدیر و عزاداری سیدالشهدا در قرون ابتدایی اسلام است.
بنابراین کسانیکه با پندار عقبنشینی از اعتقادات گمان کرده که راهی برای اتّحاد پیدا کردهاند،
در حقیقت به سرابی بیش دست نیافته و خسران دنیا و آخرت را برای خویش رقم زده اند.
امام صادق (ع) در حدیثی، تنها ایستادن به سمت کعبه را نقطه اشتراک فریقین دانسته و بقیه باورهای مخالفان را از پیروان خویش جدا دانسته اند.[۱۲]
امام هادی (ع) نیز در زیارت غدیریه، مخالفان و منکران ولایت را در دایره انکارکنندگان رسالت و حتّی توحید بیان داشته اند[۱۳]
و معالم المدرستین علامه عسکری و همچنین سیری در صحیحین محمدصادق نجمی که توحید و نبوّت را در مکتب پیروان سقیفه به تصویر کشیده اند،
خود گواهی بر این ادّعا است.
بنابراین اینکه برخی از روی ناآگاهی و یا به جهت تحریف باورها، اینگونه القا کرده اند که فقط اختلاف بر سر خلافت بوده
و آن هم بعد از مدّتی با رضایت حضرت امیر (ع) پایان یافته است،
مسیری خلاف واقعیت تاریخی و آنچه که اهل بیت فرموده اند را طی کرده اند؛
چنانچه گزاره های تاریخی همچون عدم قبول شرط عبدالرحمن بن عوف مبنی بر بیعت بر سنّت شیخین در شورای شش نفره عمر،
عدم حضور حضرت در فتوحات و عدم قبول پُست حکومتی از خلفا در دوران خانه نشینی حضرت، مؤیّد این مدّعا هستند.
از سوی دیگر، بزرگان شیعه همچون رهبری معظم انقلاب که خود پرچمدار وحدت هستند،
در این باره میفرماید: «اگر ما میگوییم که شیعه و سنی در کنار هم قرار گیرند، یعنی شیعه، شیعه بماند و سنی هم سنی بماند. ما چه موقع به عالم سنی گفته ایم که منظورمان از وحدت این است که شما شیعه بشوید؟
ما چنین چیزی نگفتهایم. ما نمیگوییم کسی مذهبش را عوض کند. هدف جلوگیری از سوء استفاده دشمن است.»[۱۴]
بنابراین اگر شمار معدودی از علمای عامه از روی ناآگاهی و غفلت از منابع فریقین مطرح میکنند که ما هیچگونه وحدتی با شیعه نداریم
و این وحدت هیچگاه تحقّق نمیپذیرد، مگر اینکه شیعیان دست از اهمّ اعتقاداتشان بردارند،
در پاسخ ایشان گفته میشود که آری امامی مذهبان نیز بر این باورند که بین ظُلمت و نور، حق و باطل هیچگونه وحدتی نیست.
وحدتی که اندیشمندان شیعه از آن دفاع علمی میکنند، به معنای وحدت در عقیده و احکام فقهی و تنازُل از عقاید طرفین نیست،
بلکه معنای صحیح آن اتّحاد سیاسی در برابر دشمن مشترک اسلامی و حُسن معاشرت و همزیستی مسالمت آمیز بین آحاد امّت اسلام است؛
چرا که ثابت شد مقوله وحدت و تقیّه در قرآن و روایات فریقین کاملاً مجزا است و هیچ یک از آیاتی که جوامع حدیثی تفسیری عامه و خاصه برای تقیّه ذکر کردهاند،
دلالتی بر وحدت عقیدتی ندارند.
نکته پایانی اینکه برآیند و نتیجه عمل به تقیّه مداراتی که منجر به اتّحاد، انسجام و همدلی در جامعه و یکپارچگی در مقابل دشمنان میشود
را شاید بتوان از روی مسامحه، اتّحاد نامید؛ امّا با توجّه به منظومه فکری و وادادگی صاحبان این نظریّه، هرگز چنین باوری مقصود ایشان نبوده
و تعریف وحدت از سوی ایشان با اتّحاد مذکور تفاوت ماهوی دارد.
[۱]. نگارنده در پایاننامه «بررسی تطبیقی نظریّه تقیّه با رویکرد به کتب اربعه و صحیحین» دفاع شده
در سال ۱۳۹۶ در حوزه علمیه قم، به صورت تفصیلی به این آیات پرداخته است.
[۲] . کلینی، کافی، ج۲، ص ۲۱۸٫
[۳] . مجلسی، محمدباقر، ج ۵۰، ص ۱۸۱٫
[۴] . فرطبی، محمدبناحمد، الجامع لأحکام القرآن، ج۴، ص ۵۷٫
[۵] . فاضل مقداد، ابن عبدالله، اللوامع الالهیة فی المباحث الکلامیة، ص: ۳۷۷٫
[۶] . اقوام کرباسی، اکبر، مقاله «مرجئه شیعه»، جستارهایی در مدرسه کلامی کوفه، ص ۴۴۱٫
[۷] .مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۱۰، ص ۱۷۸٫
[۸] . برقعی، ابوالفضل، تضاد مفاتیح با قرآن، ص: ۳۸۵٫
[۹] . ر.ک: کافی، باب العشره و باب المدارات، روایات باب التقیة.
[۱۰] . ابنبابویه، محمدبنعلی، الإعتقادات فی دین الامامیه، ج ۱، ص ۳۸۳؛ طوسی، محمدبن الحسن، تهذیب الاحکام، ج ۶، ص ۲۲۴٫
[۱۱] . موسوی خمینی، وصیتنامه الهی سیاسی، بخش دوم ۱۳۶۸٫
[۱۲] . مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۶۵، ص ۹۱٫
[۱۳] . ابن مشهدی، محمدبن جعفر، المزار، ص: ۲۶۳٫
[۱۴] . (بیانات در جمع آزادگان و اقشار مختلف مردم ۱۱/ ۰۷/ ۱۳۶۹، khamenhe.ir).
ثبت دیدگاه