یکشنبه, ۹ اردیبهشت , ۱۴۰۳ Sunday, 28 April , 2024 ساعت ×
شیوه ی فریبکاری جریان مهدوی معاصر
۰۷ اسفند ۱۴۰۲ - ۲۰:۰۲
شناسه : 7948
5
یادداشت؛ در امور مربوط به مذهب کلاهبردارانی هستند که در کمین باورهای ما نشسته اند و در صدد پیدا کردن موقعیت برای ربودن دین ما هستند در حالی که ادعای ساختگی آنان روشن است از جمله احمد اسماعیل بصری است که  ادعای سیادت او مردود است
نویسنده : حجت الاسلام والمسلمین محمد کاظم اسماعیلی منبع : بنیاد بین‌المللی امامت
پ
پ

فریبکاری در امور دینی و اعتقادی

از اختلاس هایی که در روزهای اخیر، خبرهایش فراگیر شد، بر اساس برآورد‌های غیررسمی، میلیاردها تومان از اموالِ مردم سرقت شد که اختلاس گر،

با تبلیغاتِ گسترده و با بهرگیری از سلبریتی ها، به محض جلب اعتماد، اموال مردم را سرقت و فرار کرد و مال باخته ها فریب وعده های توخالی او را خوردند.

دقیقا همین شیوه ی فریبکارانه، در امور دینی و اعتقادی به کار گرفته می شود که برخی از شیادان با جلبِ اعتماد از مردم و

با نارواگری از آیات و روایات، به تبلیغات گسترده پرداخته و با بکارگیری برخی از افراد، حتی از طلاب علوم دینی، به تبلیغ از فرقه ی خود می پردازند

و با اعتماد سازی، گروهی را پیرو خود می کنند و سرمایه ی دینی و اعتقادی ناآگاهان را می ربایند همان گونه که

برخی از هدایت یافتگان آن فرقه، از فریفته شدن به دلیل به کاری گیری آیات و روایات و اعتماد به برخی از سرشاخه های آنان سخن گفته اند.

هیچ ارزانی بی علت نیست؛

افرادی که دور اندیشانه در زندگی رفتار می کنند، از همان ابتدا به هر ارزانی و لذت لحظه‌ای اعتماد نمی کنند، همان گونه که از قدیم گفته اند:

«هیچ ارزانی بی علت نیست»، ولو دهها نفر تاییدش کنند!

در امور دینی نیز برخی همین گونه هوشیارند و توأمان با احتیاط، عمل می کنند چون در اموال دنیا، نهایت سرمایه ی مالی را از دست داده اند که

قابل تدارک است، اما اگر دین به انحراف کشیده شود و افراد بر همان حال از دنیا روند، سرای ابدی را باخته اند.

فرقه احمد اسماعیل بصری

از جمله فرقه هایی که سال های اخیر بر سر زبان ها افتاد و از باورهای مهدوی مردم سوء استفاده کرد، فرقه ی موسوم به احمد اسماعیل بصری است که

با استناد به برخی از آیات و روایاتِ متشابه، گروهی را به انحراف کشاند.

حدیث وصیت

از مهم ترین و پر کاربرد ترین روایاتِ مورد استناد آن ها، حدیث وصیت است که بنا بر ادعای این فرقه، رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌ در شب وفات،

عدد اوصیاء را ۲۴ تن معرفی کردند که بعد از دوازدهمین وصی، دوازده مهدی هستند که هنگام وفات مهدی، به پسرش مهدی اول، واگذار می کند،

برای او سه اسم است نام من و پدرم که عبدالله و احمد می باشد و سومین نام وی، مهدی می باشد و او نخستین از مومنان است.( طوسی، الغیبه، ۱۵۰)

بر اساس این روایت، فرقه احمد الحسن، احمد اسماعیل را وصی و اول المهدیین می دانند.

در این نگاشته، تنها برخی از ادعاهای آنان، نقادی می شود و از باب مشت نمونه خروار، بی پایگی دیگر استدلال های آنان را می توان فهمید که در ضمن چند نکته بیان می شود:

  1. ادعای دروغین سیادت: ادعای انتساب به امام زمان توسط احمد بصری در حالی مطرح می شودکه بنا بر نظر شیروان الوائل وزیر امنیت دولت عراق و گروهی از طوایف بصره، احمد بصری از طایفه «همبوش» و از قبیله «ابوسویلم» در ناصریه بصره بوده و این طایفه از سادات محسوب نمی‌شوند. نسب کامل او چنین است: «احمد بن اسماعیل بن صالح بن حسین بن سلمان بن داوود بن هنبوش»( الصنهاجی، مهدی بن تومرت، ادعیاء المهدویه، ۱۲۱.) نام پدر احمد بصری، «اسماعیل» و نام مادرش «بثینه نجم» می‌باشند؛ البته جعل نسب‌نامه و انتساب خود به خاندان اهل‌بیت، از دیرباز در میان مدعیان، مرسوم بوده است. احمد الحسن (بصری) برای اثبات سیادت خود به یک رؤیا متمسک شده و خود را فرزند امام مهدی نامیده در حالی که برای اثبات سیادت، نیاز به ادله کافی است تا سیادت فردی ثابت شود از این رو به ‌صرف دیدن یک رؤیا نمی‌توان ادعای سیادت کرده و انتظار پذیرش آن را از دیگران داشت.( عرفان، امیرمحسن، قبیله تزویر،۱۲۰)
  2. ناسازگاری با آیات قرآن : از مهم ترین نقدها نسبت به این ادعا، ناسازگاری با آیات قرآن است زیرا بر اساس آیات و روایات، تعداد جانشینان را دوازده نفر معرفی می کند از جمله، آیه ی ۱۲ مائده که تعداد نقیبان بنی اسرائیل دوازده نفر بیان کرده است (وَ بَعَثنَا مِنهُمُ ٱثنَی عَشَرَ نَقِيبًا) که در ذیل آن روایاتی نقل شده که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله تعداد امامان پس از خود را به عدد نقیبان بنی اسرائیل بیان کردند که اولین آنان امیرمومنان و آخرین شان قائم علیهم السلام می باشد. همچنین به تعداد چشمه هائی که با زدن عصای موسی جاری شد، تأویل نموده اند که قرآن می فرماید: «فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَةَ عَيْنا»که تعداد امامان به همان عدد می باشد. ( الارشاد شیخ مفید، ۲/۲۹۴)

همچنین در قرآن کریم بنا بر دیدگاه مشهور، تعداد ماه های سال را دوازده عدد شمرده است.

«إِنَّ عِدَّةَ ٱلشُّهُورِ عِندَ ٱللَّهِ ٱثنَا عَشَرَ شَهرًا» (توبه/۳۶)

اما در روایات اهل بیت علیهم السلام، این آیه را به تعداد امامان علیهم السلام تفسیر یا تأویل نموده اند(الغیبه طوسی، ۱۴۹)

بر این اساس اصل و محتوای وصیت پیامبر صلی الله علیه و آله درباره اوصیاء علیهم السلام، با این دسته از آیات و روایات سازگاری ندارد.

  1. ناسازگاری با روایات: در بسیاری از روایات در منابع حدیثی امامیه، بر امامان دوازده گانه تأکید شده که رسول خدا صلی الله علیه و آله بر آمدن دوازده تن به عنوان «خلیفه»، «امیر» یا «امام» پس از خویش بشارت داده است. (الغیبه طوسی،۱۲۸، ۱۳۱، ۱۳۳، ۱۳۵، ۱۳۸، ۱۴۱، ۱۸۸، ۲۲۹)

رسول اعظم صلی الله علیه و آله در این روایات، این دوازده خلیفه را با شیوه های مختلفی شناسانده اند: گاهی به صراحت عدد «اثناعشر» یا همان «دوازده نفر» را برای آنان بیان کرده اند.گاه به صورت غیر صریح و به شیوه تشبیه به عدد به آنان اشاره داشته اند و در روش سوم اسامی آنان را معرفی کرده و با ذکر افراد معین و مشخص بدانان اشاره داشته اند که بیشتر در منابع امامیه یافت می شود.

در این گونه روایات رسول اکرم صلی الله علیه و آله از عددی معین و انحصاری و افرادی مشخص به عنوان جانشینان پس از خویش به شیوه های مختلف اخبار کرده اند که به لحاظ سندی، مورد پذیرش مجموع دانشمندان فریقین هستند. (ر.ک: حدیث خلفای اثنا عشر و امامت اهل بیت علیهم السلام، ۱۵ و ۱۶)

  1. روایات خاتم الاوصیاء بودن امام عصر عج: در بسیاری از روایات، امام عصر عج به عنوان آخرین وصی معرفی شده است از جمله روایتی که امام عصر خود را خاتم الاوصیاء معرفی نموده است که به واسطه او، خداوند بلا را از اهل و شیعیانش دفع می کند.(کمال الدین صدوق، ۲/۴۴۱؛الغیبه طوسی، ۲۴۶)

همچنین ابو سهل نوبختی که ساعات آخر عمر امام عسکری علیه السلام را گزارش می کند امام عسکری علیه السلام حضرت مهدی عج را با القابی خطاب نمود، از جمله تو آخرین وصی هستی.( الغیبه طوسی، ۲۷۳) همچنین در برخی از زیارات، امام عصر را به آخرین وصی خطاب می کنیم و چنین عرضه می داریم: «السَّلَامُ‏ عَلَيْكَ‏ يَا خَاتَمَ‏ الْأَوْصِيَاءِ وَ ابْنَ خَاتَمِ الْأَنْبِيَاء» که به ختم وصایت به واسطه امام زمان تصریح دارد.

  1. بررسی محتوای حدیث وصیت : با بررسی متن حدیث موسوم به وصیت، اشکالات متعددی پیش می‌آید از جمله به طرفدارن این فرقه گفته می شود آیا حضرت مهدی از دنیا رفته یا در قید حیات است؟! اگر حضرت مهدی در قید حیات است، حدیث وصیت به قرینه و سیاق جملات قبل می‌گوید: حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه زمانی که از دنیا می‌رود، وصیت می‌کند.

افزون بر آن که جملات آخر این حدیث نیز مستندی بر ادعای پیروان احمد الحسن قرار گرفته و عبارت (ابنه) در حدیث که در نُسَخ چاپی آمده است، امام زمان(عج) امامت و وصایت را به پسرشان منتقل کنند و همین مساله مستمسک پیروان احمد الحسن است در حالی که با مراجعه به نُسَخ خطی کتاب الغیبه شیخ طوسی، در این بخش از روایت، تصحیف رخ داده است و در اصل کلمه «ابنه»، «ابیه» بوده است، یعنی عبارت ‏این‌گونه عوض می‌شود:‏ «فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْیهِ أَوَّلِ الْمُقَرَّبِينَ. پس باید تسلیم کند خلافت [یا وصیت] را به پدرش [یعنی امام ‏حسین علیه السلام] که اول المقرّبین است.

همچنان که بر فرض نسخه (ابنه) صحیح  باشد در نه بار که در این حدیث تکرار شده، همگی دلالت بر فرزند متصل امام دارد از این رو در فراز فوق هم، کلمه (ابنه) دلالت بر فرزند مستقیم حضرت داشته و هیچ قرینه‌ای هم در حدیث وصیت و یا دیگر احادیث وجود ندارد که عبارت (ابنه) را بتوان بر نوه و نتیجه و… حمل نمود بر این اساس، احمد اسماعیل بصری نمی‌تواند به حدیث وصیت استناد کند زیرا او مدعی است که فرزند پنجم امام زمان علیه السلام می‌باشد و حدیث وصیت، دلالت بر فرزند متصل امام زمان علیه السلام دارد.

  1. نادرستی تطبیق نام ها با مصادیق روایت: همنامی افراد با نام‌های مذکور در روایات و تشابه در اسامی حضرت مهدی عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف، دلیل بر صداقت و حجیت مدعیان نیست و هیچ‌گاه نمی‌توان به‌صرف انطباق نام یک مدعی با اسامی ذکرشده در روایات به حقانیت مدعی پی برد؛ چراکه برای اثبات حقانیت وی در مسئله مهمی همچون امامت و وصایت، نیاز به دلائل و براهین قطعی است.

چنانچه یزید بن ابی حازم می گوید: از کوفه بیرون آمدم و چون به مدینه رسیدم بر امام صادق (علیه‌السّلام) وارد شدم و بر او سلام کردم.

پس آن حضرت از من پرسید: «آیا کسی با تو هم‌صحبت و همراه بود؟

عرض کردم بله. فرمود: آیا با یکدیگر سخن هم گفتید؟

عرض کردم: بله. مردی از مغیریه با من هم‌صحبت شد. حضرت فرمود چه می‌گفت؟

عرض کردم او می‌پنداشت که محمد بن عبدالله بن الحسن همان قائم است و دلیل بر آن این است که اسم او اسم پیامبر و اسم پدرش همنام با پدر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌) است.

من در جواب به او گفتم ا گر نام‌ها را ملاک می‌گیری، در فرزندان حسین نیز محمد بن عبدالله بن علی وجود دارد.

پس به این مقام اولویت ‌دارند.

وی به من گفت همانا این فرزند کنیز است ولی این‌ فرزند زنی آزاد است.

پس امام صادق (علیه‌السّلام) فرمود تو چه جوابی دادی؟

عرض کردم چیزی در اختیارم نبود که به او پاسخ‌گویم. آن حضرت فرمود: آیا نمی‌دانید که او [قائم] فرزند آن زن اسیرشده است؟»(الغیبه نعمانی،۲۳۰)

از این رو با این روایت نمی توان هیچ نشانی از حقانیت احمد بصری در روایات شیعی یافت.

لازم به ذکر است برخی روایات، حکایت از خروج دجال و فردی فریبکار از بصره دارند که او مقدمه تمام دجال هاست، (الملاحم و الفتن ابن طاووس، ۲۴۹)

به نظر می رسد که تطبیق احمد بصری بر مدعی کذاب بصری از شواهد بیشتری برخودار است.

گفتنی است در برخی از روایات از دوازده پرچم مشتبه پیش از دوران ظهور سخن گفته شده است که

راوی وقتی گریه می کند امام از او می پرسد به چه دلیل گریه می کنی؟

در پاسخ حضرت می فرماید: این خورشید را می بینی گفتم: بله، امام فرمود: به خدا قسم امر ما از این خورشید روشن تر است. (کمال الدین، ۲/۳۴۷)

در جمع بندی چنین نتایجی حاصل شد که در امور مربوط به مذهب کلاهبردارانی هستند که در کمین باورهای ما نشسته اند و

در صدد پیدا کردن موقعیت برای ربودن دین ما هستند در حالی که ادعای ساختگی آنان روشن است از جمله

احمد اسماعیل بصری است که  ادعای سیادت او مردود است و

حدیث وصیت که مورد استناد اوست افزون بر ناسازگاری با آیات و روایات با احادیث دیگر وصایت نیز سازگار نیست و

محتوای راویت نیز اشکالات بسیاری دارد و صرف تطبیق با نام افراد در روایت، نمی توان باوری را پذیرفت.

 

تحلیل و نقد دلایل ظن به امامت اسماعیل از منظر منابع امامیه

بررسی و نقد فرضیه تعدد قائم در جریان مدعی یمانی احمد اسماعیل بصری

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.